خاطرات سوتی‌ها

shinymoon

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
291
امتیاز
2,674
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
tbriiizzzz
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
پاسخ : سوتی‌ها

رفته بودیم اردو جلفا دوسه ساعت راهه از تبریز بعد همینجوری تو ماشین نشسته بودیم من بردم عکسایی که تو مدرسه با بچه ها انداختیم به ناظممون نشون بدم::::: X_X
خانوم نگا کنین اینارو با گوشی تو مدرسه گرفتیم چه با حالن اینجا سالن بالاییه!!!!! :D
ناظم:(هنوز دو هزاریش نیافتاده):عه چه خوشگلن افرین افرین!!!! x:
بعد من تازه یادم افتاده گفتم تو مدرسه گرفتیم همینجوری فرار کردم فقط!!!!! :-ss
ناظم:واستا ببینم شما گوشی اورده بودین مدرسه؟؟؟؟ :O
من:خانوم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :-[
ناظم:باشه ولی دفعه اخرتون باشه چون سوتی دادی کارت ندارم!!!!!! :>
 

Y@S@M@N

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
111
امتیاز
234
نام مرکز سمپاد
دیگه سمپادی نیستم
شهر
کاشان
پاسخ : سوتی‌ها

:)) :)) :))
یادتونه تو صفحه قبل گفتم یه مامان دارم تانداره صورتی داره ماه نداره.(دست دست)...گفتم سوژه ی سوتیِ؟

دیروز مامانم اومده میگه برو تو اکانتم تو فیس بوک ببینم چه خبره...بهش میگم رمزتو بگو میگه مگه تو رمزت رو به من میگی؟
خلاصه هی رمز زده اکانتش باز نشده

دوباره امروز (همین الان)اومده پیشم نشسته میگه برو تو اکانت من تو فیس بوک...بهش میگم دیروز رمزتو زدی قبول نکرد ولش کن میگه نه برو ...
دوباره رمزش رو زدم قبول نکرده...
بهش میگم مامان پریروز تو دفترت بودیم با چه رمزی رفتی؟؟؟ میگه با ......رفتم
میگم عوضش کردی؟
میگه نه...
میگم پس این چیه داری اینجا میزنی؟
میگه رمز ایمیلم
مامانم: :)میخواستم تو سوتی های سمپادیا بنویسی...
اره جون عمت مامان جون...
من: :)) :)) :)) :D :D :D :D =)) =)) =))
مامانم: :D :D :)) :))
داداشم: :| :| :|
 

1tA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,592
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سوتی‌ها

امروز صب امتحـان داشتیم ، دوستم خودکـارشو گم کرده بود !
اومد از ما پـرسید یه خودکـار ندیدین این طرفـا ؟
ما گفتیم چـه شکلی بود ؟
میگه "canon" بود !
مـا : :O :-? :-? :O
احیـاناً منظورت canco نبود ؟
اون : :-[ {-8 #-o :-" :-" :-"

بدبخت وختی فهمید چی گفته گرخید اصن ! :)) =)) :)) =))
 

anneshirly_ba

boshra
ارسال‌ها
364
امتیاز
1,576
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
برازجان-گناوه
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : سوتی‌ها

امروز تو آشپزخونه بودم که تلفن زنگ خورد منم داشتم چیزی میخوردم کلا اعصابم نداشتم

تلفن برداشتم میگم:کیه پشت در؟؟

قیافه خالم از پشت تلفن میشد حس کرد این مدلیاست: :O

منم هنو حالیم نیست چی گفتم بعد از چند لحظه.......

اهههه کیه چیه باید بگم الوووو

خالم: :))

خودم: :-[ :))

(اثرات اجتماعی خوندنه دیگه کلا روابط اجتماعیمون رفت زیر سوال)
 

ENerjji!!

کاربر فعال
ارسال‌ها
48
امتیاز
460
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
مدال المپیاد
المپیاد شيمي ميخوندم تو جوونيام!!
دانشگاه
همون تهران خوبه نه؟
رشته دانشگاه
فعلاً موجود نيست ولي شايد ص
پاسخ : سوتی‌ها

یادش بخیر 4 سالم بود رفتیم رستوران من کفشامو جلوی در رستوران در آوردم!!
بابام:کفشات کو پ؟
من: :-? :-? :-? :-?? :-??
 

parimero

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
567
امتیاز
1,791
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

توی برنامه عمو پورنگ یکی تلفن زد
+ عمو جون دوست داری چی کاره بشی؟
ـ دکتر
+خب بیا با هم یک نمایش بازی کنیم ، من میشم مریض تو دکتر! دکتر چی میخوای بشی عمویی؟
ـ زنان زایمان
+‏ :| :| :| L-: L-: L-:
=)) =))
 

swz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
903
امتیاز
10,065
پاسخ : سوتی‌ها

اونروز سر امتحان ، بالاى برگه نوشته بود نام پدر
بعد زيرش نوشته بود نام دبير / دبيران
بعد من اومدم پر كنم خوندم نام پدر / پدران :))
بعد هيچى ديگه كلى صورتمو اينطورى اونطورى كردم خنده ـم نگيره
اين مراقبه هم شك كرد خوددرگيرى چيزى دارم
:D
 

jh.hamideh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
281
امتیاز
2,111
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
B!N@b
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

سال قبل تو امتحان ترم شفاهی عربی وُزَراء رو هی میخوندم وِزراء (ز:ساکن) از بس معلم هی گفت دوباره آخرش خسته شد خودش گفت!! :D

یه بار هم تو ادبیات آسمان آبی تر رو خوندم آسمان آبی ِ تَر!!!
معلم( :O ) : اخه دختر مگه آبیِ تَر ، خشک داریم ما؟؟!!
من ( :-" )

یه بار هم تو کلاس بحث حامل بود و براش هم خانواده میگفتیم. یکی از بچه ها به معلم میگه خانم مگه حامِلِ ... همه میخندیدند ، بعد برمیگشت عقب رو نگاه میکرد دو باره میپرسید خانم حاملِ ... باز همه :)) :)) =)) عاغا این 5-6 بار هی تکرار کرد و آخرش خانم گفت بابا حامل نه حامِلِ! :D
 

ghazaleb

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
90
امتیاز
343
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
tehran
مدال المپیاد
فعلا میخونیم
پاسخ : سوتی‌ها

من داییم عالیه
اقا این دایی ما یک روز میره بیرون بعد تو مغازه یکی از دوستای صمیمیشو میبینه.شروع میکنه باهاش صحبت کردن بعد با ماشین دوستش میرن دور میزنن و بعد میاد خونه
خلاصه دو سه روز میگذره بعد پسر داییم میگه بابا اون یکی ماشین کو؟؟؟؟
اقا نگو دایی ما ماشین رو جا گذاشته:)))
بعد هرکارش میکردیم یادش نمیومد
خلاصه با ۶ ۷ تا ماشین بسیج شدیم دنبال ماشین داییم گشتیم:))))
بعد جلو اون مغازه پیداش کردیم:)))
قیافه ماشین: (:| (:| (:| (:|
قیافه کا فک و فامیل: ~X( ~X( ~X( ~X(
قافه داییم: :-" :-" :-" :-" :-" :-"
 

lop ghermezi

کاربر فعال
ارسال‌ها
27
امتیاز
125
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا (ع)
شهر
لاهیجان
پاسخ : سوتی‌ها

خدارو شکر این یکی سوتی رو من ندادم یکی از اقوامه عزیز داده.....یه بار من و مامانمو مامانشو خودش داشتیم تی وی نگاه میکردیم که آقا اینم اومد تا مامانش ندیدتش دستشو بکنه توو دماغش و .... هیچی دیگه دستشو کرد توو دماغش قشنگ داره میچرخونه منم داره نگاه میکنه منو میگی :|..آقا یهو این مامانش برگشت اینم تا میخواست دستشو از دماغش بیاره بیرون دید نه نمیاد بیرون هل شد یهو دماغشو از توو چنگ گرفت خون اومد :D :D :)) :))...منو میگی =))..مامانم :| مامانش :-w :|اما چون دماغه بچش خون اومده بود یه خوردم :-s خودش ^#^ :-ss :((...دوباره من :))(کاملا واقعی)
 

fitmal

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
812
امتیاز
3,333
نام مرکز سمپاد
farzanegan 2
شهر
کرمان (1 ر) - تهران (بقیه)
مدال المپیاد
یه سری مرحله 1 :-" 1 مرحله 2 :-"
پاسخ : سوتی‌ها

همین الان تلفن زنگید رفتم بردارم اسم دوستم بود فک کردم اونه گفتم سلام خره نگو مامانش بود کارم داشت!!
من :-[ #S-:
مامان دوستم :-" :rolleyes: :-\
 

Quf

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
960
امتیاز
4,226
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

صبح ناظممون اومد برگه هارو پخش کرد
گفت ناراحت شدید من اومدم اینجا؟!
من: بله آقا از کجا فهمیدید!؟
----------------------
یه پیر مرد: خدا عاقبتتونو بخیر کنه
من: خدا عاقبت شمارو هم بخیر کنه!
----------------------
نمیدونم کجا بود
طرف میخواست دعا کنه
بلند گفت
خدایا، مارو، این جوونارو خانواده هامونو بفرما!!!
----------------------
سوتی نیست این یکی
نماز جماعت میخوندن یه جا
بعد امام رفته بود رکوع
بعد ماهی الکی داد میزدیم یاالله یالله والله مع الصابرین
اونم فکر میکرد یه عده میخوان بیان هی موند تو رکوع هی موند تو رکوع
یبار دیگم که امام همون طرف بود
میرفتم هی بهش سلام میدادیم وسط نماز!!!
 

prof.m.d

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
237
امتیاز
1,024
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : سوتی‌ها

آغا من اونروز هی یادم می رف "ر"رو بزنم البته تو برخی کلمات خاص به جان خودم عمدی نبود ;;) داشتم تن تن مینوشتم خب :-"حالا چت منو دوستم(زیاد هم صمیمی نبودیم!)
-خب شما کی میرید واسه مسابقه؟
من:هر وقت گروههای(حذف ر)پسرا تموم شه...
-چی؟ :O :O :O :O :O
من:بابا میگم هر وقت نوبت گروههای(حذف ر)مدرسه خودمون شد دیگه....
-نه بابا تو هم آره :>
من حالا چون چار تا گروه(حذف ر)از پسرا شرکت کردن اینطوری میگی؟
-تو حالت بده مثه اینکه امروز :D
من:رفتم بالاترو نیگا میکنم :P :P :-[ :-[ :-[ :-[ :-[ :-[ :-[ :-[
تا دو هفته نت نرفتم :-[ :-[ :-[ :-[ :D :D :D :D
 

alex delpiero

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
796
امتیاز
1,215
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی (شعبه دیگری ندارد ...)
شهر
کرج
مدال المپیاد
سال 1388 قبولی المپیاد نجوم مرحله اول ، سال 1389 و 1390 قبول مرحله اول المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از Enerjiiiiii :
امروز بعد امتحان زیست دوستم میگه تو امتحان اسید معده همون HCl دیگه نه؟
من::O
کلا پایه های علم شیمی رو با این حرفش لرزوند!! :D

ولی توی مبتکران دقیقا ذکر شده که هیدروکلریک اسید نام دیگش اسید معدست ...
 

shinymoon

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
291
امتیاز
2,674
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
tbriiizzzz
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
پاسخ : سوتی‌ها

نگو پس سوشرتم پاره شده یکمش بعد دستمم زخم بود!!
خالم:فرشته چیشده؟؟؟ :-/(منظورش سوشرتمه)!!!
من:نمیدونم چیو میگه حوصله ندارم دستم زخم شده کوچولوئه خوب میشه!!!
خالم:ها؟؟؟؟ :rolleyes:
من:خودش درس میشه!!! ;;)
بعد خالم هنوزم تو کفش بود!!! :D
 

reyhane.kh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
94
امتیاز
1,986
نام مرکز سمپاد
دیبرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
برنز المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
دانشگاه شریف
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

سرِ زیست داشتیم کتابو میخوندیم...یکی از دوستان داشت بُلند تو کلاس میخوند..

یهو به یه کلمه رسید نمیفهمید چیه..معلمه ام حواسش نبود؛

پرسید:خانوم این کلمه چیه؟من نمی دونم معنیشو تلفظشم نمیتونم بکنم!:-?

معلم:کدوم؟

اون:ســـــوسـَـَـَـَــک!یعنی چی؟

معلم:سوسَک ؟نمیدونم..:-?{خیلی جدی}

یهو یکی گف اینکه همون سوسکه خودمونهههههههه!

کلاس ترکید اصن!=))
 

parimero

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
567
امتیاز
1,791
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

توی مجلس عروسی میخواستم عمه ی دخترخالم رو به یک فرد غریبه معرفی کنم ناگهان به دخترخالم اشاره کردم گفتم ایشون عمشون مامانشونه! :‏|‏‏
:))
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
داشتم یک مقاله ارائه میدادم
بعد یک جا نوشته بود" شایانِ گفتن است"
من خوندم "شایان گفته است" :))
 

mehraz

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
107
امتیاز
911
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین2
شهر
اصفهان
پاسخ : سوتی‌ها

کلاس دوم یأ سوم دبستان بودیم

سوال امتحانمون این بود:

به ................. پشتِ شتر "کوهان" میگویند.

آقا ما هرچی‌ فکر کردیم کلمه "بر آمدگی" به ذهنمون نرسید

نوشتیم "قلمبگی"
 
بالا