خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

بله ....
دیگه حرفی واسه گفتن نمی مونه .... ;D

: اونروز اومدم به گوشی مامانم زنگ بزنم کارش داشتم ... تلفن رو میز بود گوش مامانم هم کنارش (نبرده بود ...) ;D
حالا این که گوشیو دیدم و زنگ زدم به کنار ....
زنگ زدم دیدم گوشی مامانم داره زنگ می خوره ... گفتم بذار ببینم کیه بهش بگم بعدا زنگ بزنه ... :-"
هیچی دیگه صدای خودمو شنیدم تازه فهمیدم قضیه چیه .... ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم با یکی دعوا میکردم..گفت:" دیگه داری حالمو بهم میزنی.."

منم با لحن حق به جانب و طلبکار گفتم : "منم دارم حالتو بهم میزنم.." احتمالا منظورم این بود که منم دیگه داره حالم ازت بهم میخوره :-"


به نقل از jh.hamideh :
دیروز به داداشم میگم(البته نشنیدا!) : شما تو دانشگاه تشییع جنازه دارین؟!؟
بعد با خودم فک کردم اخه مگه تو دانشگاه تشییع جنازه میشه؟!؟ :-?
یکم فک کردم بعد یادم افتاد بابا اون تشریح هس نه تشییع ! ;D
ما تو دانشگاه تشییع جنازه هم داشتیم فکر کنم..حداقل نمازشوکه این جا خوندن
 
پاسخ : سوتی‌ها

کلاس زبان فاینال داشتیم کلی سخت و اینا منم اعصابم خورد اومدم دم در دیدم یه ماشین شبیه ماشینمونه و اقا ام همون شکلیاست یعنی زیاد دقت نکردم...
رفتم در رو باز کردم نشستم و برای رفع خطر های احتمالی فیل شدن شروع کردم بد و بیراه گفتن به معلم و امتحان و موسسه و در همین حینم کیفمو خیلی ضربتی پرت کردم عقب و همین طوری داشتم فحش و بد و بیره میگفتم که دیدم حرکت نمیکنه تا اومدم بگم برادر من اعصابم خورده راه بیفت ،رگشتم سمت راننده کلا لال شدم :-"
دیدم یه پسره نشسته هم تو شکه هم ریسه میره از خنده،خیلی سنگین هیچی نگفتم پیاده شدم بعد از ده قدم خودش اومده بود کیفمو بده :-"
هیچی دیگه خیلی لطف کرد خدا خیرش بده بهم نگفت خدا شفات بده
 
پاسخ : سوتی‌ها

ما امسال تابستون يه چيز جالبي رو درمورد كولرمون كشف كرديم...
پارسال هر دفعه كولر رو روشن ميكرديم يه صداي بدي ميداد و روشن ميشد...
بعد با وجود تذكرات مامانم بابام نرفت ببينه قضيه چيه :-"
بعدم كه تابستون تموم شد.
حالا امسال كاشف به عمل اومده كه پارسال اب كولر كلا قطع بوده و وصل نشده،و كولر بدبخت به مدت 5 ماه بدون اب كار ميكرده ;D
بازم دمش گرم نسوخت.. :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

چن وقت پیش داشتم یه پست یرو میخوندم اعصابم خرد شد بعد دیدم یکی بهش لایک داده با کمال عصبانیت تو دلم چن تا فهش به طرف

دادم که چرا بهش لایک داده

بعد زدم لیست امتیاز دهندگان

میدونید چی نوشته بود نوشته بود:ناهیــــــــــــــــــــد

;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

دختر عمو:من اسرار رازهاش میشم(محرم راز)
خواهر:من یه ژن نخفته دارم(نهفته)
دوست:تو امتحان ترم ادبیات نوشته مسعود سعد تو قرن 14 شمسی زندگی میکرده
یه دوست دیگه:تو امتحان ترم جغرافی نوشته شهر نجف در سوریه که مرقد حضرت زینب و امام هادی اونجا هست یه جاذبه ی توریستیه
دلم به کی خوش باشه خو
 
پاسخ : سوتی‌ها

میخواستم بگم پا قلب دوم آدمه.گفتم کفش پای دومه آدمه :دی
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی یه مرد غریبه
----------------------------------------------
اونروز رفتم بودم سوپر مارکتی چیز میز بخرم........یه زوجی هم داخل مغازه بودند ......بعدش هی زنه به مرده یه چیزی میگفت مرده نمیشنید یا نمیفهمید....پس از یه مدت کلنجار رفتن با هم مرده نه گذاشت نه برداشت جلو همه به فروشنده گفت((آقا از این پوشک ها برای خانم داری؟؟))
خانمه که هی رنگ عوض میکرد X_X X_X X_X
حاظرین در فروشگاه =)) =)) :)) :))
مرده که نفهمیده بود قضیه چیه X-( X-(
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتى يكى از دوستام تو شيرينى فروشى:
فروشنده: ميشه ١٣ تومن
دوستم: چى؟
فروشنده: اينا ميشن ١٣ تومن!
دوستم: آها. باشه.
بعد از يه مدت،
دوستم: خب اينا چند ميشه؟
فروشنده: ١٣ تومن!! :-L :o
 
پاسخ : سوتی‌ها

با عرض خجالت:
+یه دفه رفتم دستشویی مدرسه بعد تو دستشویی وایساده بودم به جای این که شلوارو ... یهو به خودم اومدم دیدم دارم دکمه های مانتومو باز میکنم.هیچی دیگه یه لحظه از لحاظ دید فضایی مکانی دچار اشتباه شدم. ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

با دوستام بودیم داشتیم در مورد کلاس هاس تابستونی با ناظممون حرف میزدیم.بعد دوستم در جواب ناظممون گف آره. بعد ناظممون اخم کرد گف آره نه بله!! دو ثانیه بعد خودش داشت یا یکی از دبیرا صحبت میکرد گف آره!!! ما همینجوری مارس مونده بودیم :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

موقع پخش مناظره بود بعد یه دفه تلویزیون صداش قطع شد.
بعد داداشم گف :اِه....چرا قطع شد ؟؟؟
مامانم :از کارت صداشه...
منم اومدم از مامانم سوتی بگیرم گفتم مگه dcیه؟؟؟ :o
(dcهمون disconnect)
ولی میخواستم بگم مگه pc یه؟؟؟؟ X_X
. . . . . . . .
بعد یه بار هم با دوستم داشتم بحث میکردم.سره اینکه بارسا بهتره یا رئال؟
بعد داداشم اومد بگه منم بلدم ؛یه دفه گفت؛بارسا که همون رئاله... ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم تو ماشین برای مامانو بابام در مورد یه اتفاقی حرف میزدم میخواستم بگم قالپاق ماشین افتادش گفتم قالتاق ماشین افتاد .. مامانمم کلی اذیتم میکرد یه چن دقیقه بعد که جلو تر رفتیم به یه تانکر حمل بنزین رد میشد گفتم وای بابا مواظب باش نزدیک بود بخوریم به اون تریلیه :| :-??
 
پاسخ : سوتی‌ها

مادر بزرگم داشت تعریف میکرد مامانت وقتی بچه بوده و با یکی دعوا میکرده گازش میگرفته
من : مگه سگ بوده ؟ :-?
مادر بزرگم :o
:-w
من : :-" :دی

دوستم : طرفدار کدوم تیم ملی هستی؟
من : اسپانیا
دوستم : آره دیگه وقتی تیم ملی اسپانیا مسی رو داشته باشه یعنی خیلی قویه
من : :o :o
چی میگی؟ مسی مال آرژانتینه !!!
بنده خدا دیگه ندیدم راجبه فوتبال حرف بزنه :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

نشسته بودیم داشتیم شام ماهی می‌خوردیم... بعد یهو مامان بزرگم به مامانم گفت :پس چرا پلو زرشک نداره؟
مامانم بیچاره گفت اگه میدونستم با ماهی زرشک دوست دارید می‌ریختیم حتما...
مامان بزرگم.میگه مگه غذا ماهیه!؟! من فک کردم مرغه!!!!!!!!!!
ینی غذا تو دهنم گوله شد
ماهی کجاش شبیه مرغه؟!؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

رفته بودیم یه جایی, یه استخرِ بود که توش کلی قورباغه داشت.بعد یه قورباغه ی خیلی گنده دیدم, هی داد زدم ا اینو ببینین, چه گنده است... وقتی که دقت کردم دیدم دوتا قورباغه ان رو هم...بعد دوباره هی جیغ زدمُ اینا که دوتا قورباغه ان, اِ دوتان... :-"

بعد خالمُ شوهرخالم اونجا بودن...بعد خالم با یه لحن خیلی بد برداش گفت مگه شما زیست نخوندین عزیزم, دیگه چرا اینقد جیغ میزنی!؟ ;D
من دیگه خفه شدم... :-"

فقط هنوز تولیدمثل دوزیستانُ نخوندیم به قرعان... :-" بعد تازشم شاید اصن بچه اش بود... :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم رفته بودن بیرون با دوس پسرش منم شدیدا ازش متنفرم!!!(از پسره)!!
من:(داریم اس میدیم):کجایی سودا؟؟ :-w
دوستم:هیچی با حامد نشستیم پارک!!! ;D
من:ای بدم میاد از این پسره بیشعور عوضی کثافت!!!! [-(
نگو دیده اس ام اسو دوستم پاک کرده اینم گوشیشو گرفته نوشته فرشته نیومد یه بارم میفرستی؟؟؟ ;;)
منم از کوجا میدونم فک کردم خود دوستمه دوباره فش دادم! X_X
بعدش دوستم حسابی....!!!!!! ;D
هیچی دیگه مجبور شدو به خاطر دوستم بگم غلط کردم!!!!! :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

همین سایت، یکی از کاربرا
حرفه: اگه ریاح نباشه از هر انگشتم هنر میباره
:| :|
 
Back
بالا