خاطرات سوتی‌ها

saratahmasbi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
157
امتیاز
1,157
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سارایوو(بوسنی و هرزگوین)
رشته دانشگاه
حقوق
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

بازم ی سوتی از همون دوستم....
دوستم:خیلی ادم شاش و بشاشی بود
من:چی ... :-? منظورت همون شاد و بشاشه
 
ارسال‌ها
2,126
امتیاز
23,689
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

:سلام هستی جان،خوبی عمو،بهروز هست؟
-نه نیستن،اشتباه گرفتین :|
________________________________
دوباره زنگ زد.
:هستی جان عمو مگه نشناختی،فلانیم.
-اوا شرمنده،گفتین بهروز آخه. ما بهروز نداریم.
:برو باباتو صدا کن بیاد تا بهت بگم بهروز کیه
________________________________________________________
این دخترای کوچه بودن :-" خب من به بابام میگم بابا،خیلیم دختر خوبی بشم بابایی،دیگه بهروز چمی دونم کیه :-"
 

igin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
133
امتیاز
1,630
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شاهرود
دانشگاه
صنعتي شاهرود
رشته دانشگاه
حسابداري _روان شناسي
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

این بانک قوامین هست من تا چند وقت پیش فک میکردم بانک قوانین ِ :-" :D
 

f@him

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
478
امتیاز
23,160
نام مرکز سمپاد
فاتح
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
IT
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

شیشه تمیز مصیبته!!!!!!!!!!!!!!
2بار رفتم توش :D :-" :-" :-" :-"
یه بار تو بانک
تو این مورد کارمندای بانک سرشونو انداختن پایین و خنده در حد منفجر اینا :D
بار دیگه تو مغازه بود
کسی نفهمید زود در رفتم :D
 

arezoo.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
1,808
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
فقط نه فصل مورتیمر خوندم......
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

سرکلاس دبیر درحال توضیح دادن قدرت های فوق العاده ی پدربزرگش......
-بله ودر سال شصت وپنج فوت کرد
یکی از دانش آموزان:خداروشکر!
 

Alyssa

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
255
امتیاز
1,789
نام مرکز سمپاد
FRZ orginal
شهر
kerman
مدال المپیاد
ایش!!
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

تو ایستگاه راه آهن بودیم نشسته بودی همه بی حال و درب و داغون یهو یه صدای شکستن شیشه اومد
برگشتیم ببینیم صدا از کجا بود دیدیم یه مرده که داشته رو بلیطشو میخونده محکم خورده به شیشه و اصلن هم به رو خودش نیورد و رفت جالب تر اینکه اونورتر یه آقایی داشت شیشه هایرو با شیشه پاک کن تمیز میکرد
یه سوژه عالی واسه تبلیفات شده بود :D
 

M.V

کاربر فعال
ارسال‌ها
50
امتیاز
341
نام مرکز سمپاد
فرزانگان II
شهر
تبریز
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

سوتی شهرداری تبریز
photo_2015_08_29_08_51_26.jpg

فکر کنم عابر پیاده باید پرش از مانع تمرین کنه!!!
 

big_bang

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,105
امتیاز
5,518
نام مرکز سمپاد
فرزانگـا(') امیــ(')
شهر
نجف آباد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
اقتصاد
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

با گوشی مامانم به خالم اس دادم : فردا استخر اوکیه ؟ :د یه 3-4تا میس‎م انداختم ((: بعد فهمیدم برا خاله‎ی بابام فرستادم. |: هم‎سن مامان بزرگمه |:
اسم خالم تو گوشی مامانم آجی‎فاطمه‎س تو گوشی خودم خاله‌فاطمه، بخاطر همین اشتبا کردم :/
حالا مامانم اصن از این خاله‎ی بابام خوشش نمیاد :/ به خونم تشنس ازعصر تاحالا. ((:
 

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

-ارومی؟
+آره فکر کنم. تو چطور؟ حالت خوبه؟
-منظورم اینه که ارومیه ای؟
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,210
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
ﭘﺎﺳﺦ : ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺳﻮﺗﯽ‌ﻫﺎ

تولد امام رضا...آهنگ مناسبتي درحال پخش با صداي زياد...بچه ها مشغول شيريني و شربت خوردن...يهو ي صداي زنونه:دلم ميخواد عاشق بشم با تو،بگو چ طور...قط شدن آهنگ...ترکيدن مدرسه...قيافه دسپاچه خانوم ناظم[1]...چشاي خشمگين خانوم مدير...چهره ي پر خنده پچه ها...
همه و همه حاکي از سوتي دادنه!!!!!!!!!
[1]:فلش ناظممون بود!!!
#تصور کن لحظه
 

ail73

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
901
امتیاز
4,596
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی بیرجند
شهر
بیرجینیا(بیرجند)
مدال المپیاد
به قول بچه ها راهو باسه بقیه باز گذاشتیم
دانشگاه
شریف(ارشد)-شیراز(کارشناسی)
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی-طراحی فرآیند
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

تو اپارتمانمون طبقه پایین بابابزرگم اینا زندگی میکنن بعد دیشب تلفن سیار خونه رو با خودش برداشت اورد بالا اومد خونه ما؛چون کسی تو خونشون نبود خواست اگه کسی زنگ زد جواب بده. بعده نیم ساعت بابابزرگم دنبال مامانم بود خواهرم گف فک کنم رف پایین خونه شما!بعد بابابزرگم گف الان زنگ میزنم خونه.بعد با تلفن خونه خودشون به خونه خودشون هی زنگ میزد میدید اشغاله بعد خیلی ریلکس میگه فک کنم مامانتون داره با تلفن حرف میزنه #S-: :|
 

Suspected Girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
6,215
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
علوم‌تربیتی
تلگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

حدود یه ساعت پیش،تازه رسیده بودم خونه. از ظهر گوشیم شارژش تموم شده بود و خاموش شده بود. وقتی هم رسیدم کسی خونه نبود.
با گوشیِ خونه زنگیدم به مامانم؛ قطع کرد خودش زنگید.
حالا مکالمه:
مامان- سلام،کجایی؟
من- اسکل کردی مامان؟ یعنی چی کجایی؟
مامان- یعنی چی اسکل کردی بی‌تربیت؟ دارم ازت می‌پرسم کجایی!
من- زنگ زدی به تلفنِ خونه میگی کجایی؟ :/ خوبه حالت؟ :/
مامان- نه خُب.. اصن می‌خواسم مطمئن شم.
من- بله خُب، لابُد دیگه. :/
 

sanaph

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
103
امتیاز
1,158
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
شریف
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

تو راهرو جلوی دسشویی معلما
دبیر زیست با دستانی خیس میاد بیرون
دوستم:خانوم خسته نباشید :D
دبیر زیست:ممنون :-w
من :))
(البته عمدی نبود کلا این دوستم درحال خسته نباشید گفتنه)
 

++MaRyAm++

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
160
امتیاز
1,572
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف آباد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

زهرا:مهمونی رفته بودیم از8امشب تا9بعد از ظهر فرداش!
من:9صبح منظورته دیگه؟ :)) :)) :))
زهرا:آره دیگه همون :D :-"
 

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

رفته بودم از عابربانک پول بگیرم، ای‌تی‌ام کارت ر‍و انداختم جایی که رسید تحویل می‌ده ؛؛؛) یه آقایی هم پشتِ سرم بود که ظاهرن خیلی عجله داشتند. پشتِ ایشون هم سه،چار نفرِ دیگه ؛؛)
می‌فَمید چقدر بیچاره بودم؟! :‌))
بگذریم از این‌که با خط‌کش و جلدِدفترچه و مداد کارتم ر‍و بیرون کشیدم و هارهار محل ر‍و ترک کردم :‌-"
 

saratahmasbi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
157
امتیاز
1,157
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سارایوو(بوسنی و هرزگوین)
رشته دانشگاه
حقوق
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

خیلی جدی داشتم با دوستم حرف میزدم ......
میخواستم بگم پیج داری تو اینستا
گفتم پکیج داری تو اینستا
میگه پیج دارم ولی پکیج که نه....
:D :)) :-"
 

emperor701

کاربر فعال
ارسال‌ها
52
امتیاز
509
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسفراین
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

سوتی چن نفر از دوستان :D
می ذاره و داره=می داره :))
خون حیوانات حرام گوشت نجس است=خون انسان های حرام گوشت حرام است :))
شهاب سنگ=سهاب شنگ :))
معالجه=مجالعه :))
انجیر=زنجیر :))
کلاس شنا=کلاس استخر :))
لقب=لبق :))
 

javdanian

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
10
امتیاز
24
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
مراغه
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

معلممون اومده میگه تهران درس خوندنم واسه خودش مشکلاتی داره و مشکلات رو میشمره : مدت زمان رفت آمد به مدرسه خیلیه ، دوست دختر و این جور چیزا هم باعث میشه که کمتر نتیجه بگیرن و اینا ، بعد یکی از بچه ها بهش گفت آقا تهرانیام مثه ما زن و بچه دارند ؟ :)) بنده خدا معلمه دیگه سرشو انداخت درسشو داد.

+
اردوی مشهد تو خوابگاهمون : یکی از بچه ها از کنار من رد میشود من نیز حالت نیمه خواب دارم با دیدن پیژامه این فرد تصمیم به جفتک انداختن نمودم (یه دو سه بار بود شبا پا میشد آب یخ رو سرمون میریخت ) و زدم خوب هم گرفت و داد و هواری هم به راه افتاد ولی صدایش شبیه سعید نبود من فکر کردم از درد صداش تغییر کرده و با یک لبخند موزیانه برگشتم نیگاش کردم ، معاون اجرایی مرکز بود ، خدا رو شکر آدم پایه ای هست ، دو روز بعد تو قطار میگف کبود شده پام :))
+
معلم اسکل هم نعمتیه والا ، کلاس بودیم دیدیم یه صدای کوبیدن ماشین اومد از پنجره نیگا کردیم ماشین کوبیده بود به دروازه های آهنی که تو حیاط بودند و کل سپر عقب رفته بود :>
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

مامنم در حال دیدن فیلم "تعبیر وارونه یک رویا" :
اه ، اینام با این فیلم ساختنشون ... بعدش رو به فیلم کرد و گفت :
فک کردین فقط خودتون خر اید ...
بابام : :-\
خواهرم : :-\
من : :-\
آخرش نفهمیدیم مادر گرامی به اونا فحش داد یا به ما ... :))


تو دفتر مشاورمون تنها نشسته بودم و مشغول یه کاری بودم و مشاورمون ( آقای طلوعی ) هم نبود ...
یکی از اولیا اومد تو و گفت :
سلام آقای طلوعی رو ندیدین ؟
من : امممم ... اینجا که نیستن ...
یه لحظه اومد تو ذهنم که این یارو خودش چشم داره ها میبینه اینجا نیست ...
تازه یه خنده تمسخر آمیزم کرد ... خب خودت میبینی که نیستش ... اه ...
 
بالا