خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
خوب یادش بخیر که خیلی وقت پیش یه روزی که من از کنکور اومده بودم استرس خیلی بهم تاثیر گذاشته بود به طوری که بعد از کنکور در خونه قندان رو تو یخچال گذاشته بودم!:D
 
آخرین ویرایش:
-دایی شو آف ینی چی؟
- یه جور برنامه ی تلویزیونیه

دوتا اختراعم ثبت کرده حتا:-"
 
برادرم داشت براي يكي توضيح ميداد كه يه سري مناطق اهواز رو كه مال شركت نفت بوده رو انگليسي ها ساختن

+ اره نيوسايد و ملي راه و نيوكمپ رو اونا ساختن
- عه شمام نيوكمپ دارين؟
+ما هم؟ نيوكمپ فقط مال ماس جاي ديگه نيوكمپ نداره
- چرا بابا مگه نه ورزشگاه بارسلونا نيوكمپه؟
+ ببخشيد ببخشيد اون كمپلو عه :))
 
یه روز که شدیداً خوشحال بودم رفتم پژوهشکده و برای خودم آهنگ (happy (Pharrell Williams گذاشتم؛ اون روز هم توی پارتیشن ما کسی نبودش واسه همین دوز از خود بی‎خود شدن یه مقدار بالا رفت :-"
هیچی دیگه بعد از دو بار پلی شدن یه دفعه دیدم کرکره پارتیشن رو‌به‌رو بالاست و یه خانوم پشت لپ‌تاپش رو‌به رو من نشسته.
حالا همیشه اون کرکره پایین بودا، حتّی چند روز بعدش بازم کرکره پایین بود شانس ما اونروز کرکره بالا کشیده بودند.
باز خوب بود ازم فیلم نگرفته :-"
 
مامانم همیشه تو ماشین رادیو سلامت گوش میده و دلیل همه‌ی گیاه خواریا و منع شدن از فست‌فود خانواده همینه
یه بار واسه اینکه نزارم رادیو سلامت گوش کنه(
چون نمیزاشت رادیو رو خاموش کنم) منم سر لج و لجبازی شروع کردم به جیغ کشیدن در حالی که دهنم کاملن باز بود
بعد همون موقع یه موتوری که دو تا پسر جوون سوارش بودن داشتن از کنارمون رد میشدن
یهو دیدم یکیشون داره ادای منو در میاره
به صورتی که داشت نعره میکشید و موهاشو چنگ میزد :|
یعنی تا اون موقع اینجوری تو افق محو نشده بودم:D
 
سرکلاس زیست بودیم و بحث سر انواع ریشه ها و تفاوت های ریشه افشان و راست بود!
بعد منم داشتم برای دوستم توضیح میدادم تفاوت هاشون رو!
یهو به جای ریشه افشان گفتم ریشه پریشان!
هیچی دیگه...کلی خندیدیم!:))

تازه الانم که می نوشتمش دوبار خوندم که اشتباه ننوشته باشم!:))
 
خب تویِ یک جمع خانوادگی نشسته بودیم و یک نوشیدنی خیلی جدید عموم خریده بود و خیلی هم تعریف میکرد ازش!
همین که خوردم گفتم! اه... چقدر مزه وودکا میده!
عموم هم نه گذاشت و نه برداشت گفت بازم از تجربیاتت بگو برامون!! |:
 
مامانم ترشی لیته گذاشته سه هفتس داریم ازش تغذیه میکنیم
همش میپرسید چرا مزه سیاهدانه توش معلوم نیست ؟
امروز دقیق شدم دیدم جای سیاهدانه تخم شربتی ریخته تو ترشی :-"

[قشنگ لعاب زدن تو سرکه] :-"
 
تو مجلس رسمی خواستگاری نشسته بودم پدر داماد اشاره کرد زیر سیگاری بگو به خواهر عروس بیاره منم بلند داد زدم
مریم جوووووووون سیگار خوری دارین؟؟؟؟؟
مریم جوووووووون =))
مامانم o_O
داماد :eek:
من:D
 
سال چهارم دبیرستان،یک معلم شیمی داشتیم به اسم آقای شکفته
یکبار که ایشون دیر کرده بودن،با بچه ها رفتیم دم در کلاس وایستادیم و منتظر آقا!
منم شروع کردم به خوندن آهنگ *آقای راننده*؛با این تفاوت که به جای آقای راننده میگفتم آقای شکفته!:D
وقتی برگشتم دیدم پشت سرم خود آقا شکفتس!:|:'>:D
 
داشتیم اسم فامیل بازی میکردیم من گفتم با ق دوچشم ودیگر هیچ.
 
سال چهارم دبیرستان،یک معلم شیمی داشتیم به اسم آقای شکفته
یکبار که ایشون دیر کرده بودن،با بچه ها رفتیم دم در کلاس وایستادیم و منتظر آقا!
منم شروع کردم به خوندن آهنگ *آقای راننده*؛با این تفاوت که به جای آقای راننده میگفتم آقای شکفته!:D
وقتی برگشتم دیدم پشت سرم خود آقا شکفتس!:|:'>:D
آقاي شكفته اصن معروفن به اين حركت :)) سوتي من به مراتب وحشتناك تره :))
 
آخرین ویرایش:
یکی از اقوام کنارم نشسته بود،
منم گوشیم دستم بود طوری ک اونم توو گوشیم بود!!!
اون: عاطی...اینستا داری؟؟
من: نه...ندارم...

از این مکالمه ده ثانیه نگذشت خدا گذاشت توو کاسم!!!
همچین نوتیفای اینستا پشت هم اومدن ک آبرو نموند واسم!!!
 
مربی تربیت بدنی،خطاب به بچه ای که می دوید:
از بینی دماغ بگیر!!
 
من:بچه ها رفتم ازش "lab" رو گرفتم. (با خوشحالی زاید الوصف )
سعید :چیکار کردی ؟!
من : گزارش های laboratory controlرو گرفتم.
بقیه: :))
 
امروز کلاس زیست
دبیر:برای مثال بی تحرکی میتونه سبب فلان مشکلات بشه
من دوتا بچه دارم یکیشون زیاد فعالیت میکنه
اون یکی رو تخماش میشینه...
من(درحال پریدن وسط حرفش):چجوریییی؟:|
دبیر(در ادامه صحبت ها):میگفتم.....تا تخماش جوجه شه همونجا میشینه
کل کلاس::))=))
من::D
________________
 
آبجیم در حال پرسیدن سوال مطالعات از اُمَوی : پیامبر اسلام چه زمانی حکومت اسلامی تشکیل دادند ؟!
مادر گرام :
23 سال پیش !!! ((((((: :-? نه یه 23 داشت ... :-? عاهان 23 سال پیش مخفیانه آشکار کردن !!! (((((:
خدایا دخترهای جدید و قدیم رو از ما نگیر ... :D
 
نگم خداییش ولی خدایی در این حد بود که دو تا از دوستام کنارم بودن و ی جوی کنارمون اینقدر خندیدن جفتشون افتادن تو جوی یادش به خیر
 
من یه بار خیلی بد ضایع شدم
پارسال یه معلم شیمی برامون آورده بودن. این از پشت سر دقیقا عین یکی از دوستای من بود، راه رافتنش، قد و هیکلش و لباس پوشیدنش.
من یه بار اومدم به شوخی دوستم رو از پشت سر بغل کنم بچرخونمش تو هوا. همین کار رو کردم. بعد وقتی جیغ زد فهمیدم صداش صدای دوستم نیستo_O
وقتی گذاشتمش رو زمین دیدم معلم شیمیه #:-o
 
امروز یکی ازم پرسید کجایی گفتم منم تشنمه :|
بعدش نیم ساعت نشستم فک کردم که چرا اینجوری شد :))
 
Back
بالا