خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
سوتیا دبیرا گرامیم>)
1دبیر فیزیک...
دانش اموز-دهما؟
دبیر-نه،دهما
:-?:|:D
-من یادم میاد که بهتون گفتم،ولی کلا یادم نیست
=))=))
2دبیر مطالعات...
-احمدشاه رو از کنار برکنار کردن
:eek:=))
3دبیر شیمی...
-دیده میشه،ولی نمیتونیم ببینیم
:D=))
4دبیر دینی...
دانش اموز-با کدوم ز(ض،ظ،ذ)؟؟؟
دبیر-ز(ض،ظ،ذ)یه نقطه
:|=))
5مشاور...
-دوستی دختر با دختر چه معنی ای داره؟اصن چه معنی داره دختر دست دخترو بگیره باهم توحیاط راه برن؟؟
o_O:eek:=))
 
من همین الان یه پست چیز :-" وسط یه تاپیک عمومی جای انجمن دخترونه دادم :))
بیایید تو اعترافگاه بگید کدوماتون دیدید :-w
 
معلم تفکرمون میگه مثلا دوتا چیزو بنویسید بعد ده تا چیز برای نوشتن میگه یکبار هم قاطی کرد چند تا کلمه پشت هم بی معنی می گفت و یکبار هم وسط کلاس بچه ها زدن زیر خنده دیدن کمر بندش بازه و ... همیشه هم برای دیدن یک چیز عینکشو بالا میزنه و بعد از اون کلشو میاره پایین تا عینکش بیاد رو چشاش بجای سلام هم میگه سُلام سُلام(دوبار) و ........(هزار و پونصد تای دیگر)
 
+بیا فال بگیریم
_باشه..پس یه حافظه بخون واسه حافظ;;)
+اون فاتحه است نه حافظه :|
_منظورم همون بود:-":دی
+من اول میگیرم... "بسم الله الرحمن الرحیم..یا رب العالمین"
+:|
_:|
_ ، + :)):)):))
 
استاد ترمینو:بچه ها تنها نوع تیالیسم(ترشح زیادی بزاق;;)) که واسه پزشک حال بهم زن نیست مال بچه زیر 2 ساله س. آخه کسی بدش میاد؟:x
یکی از آقایون:بععععععععععععععععععععععععععععععععله(منتظر بود همه یه صدا باهاش بگیم;;))
استاد:شما حتما قبل اینکه برسی بخش اطفال بابا شو:D
طرف:0_0@-):|چشم استاد:-w
دوستاش::D
دخترا::)):x
البته بماند که کلاس تموم شد من و دوستام همه اعتراف کردیم ما هم از تفِ نی نی بدمون میاد;;);))
 
یه موقع توی اینستا زیر یه پستی که عکس یه نفر بود ولی عکس صاحب پیجه نبود کامنت گذاشتم که
+slm in kie?
- slm in gholame
+ki???
-gholam
+yani ishun esmesh gholame??????
-ای بابا میگم قلمه قل :|
:)) :))
 
رفتم پیش استادم نمره‌مو ببینم فایلُ باز کرد با خوشحالی گفتم عههه ۹ و رب ^_^
برگشت با یه تاسف خاصی نگام کرد گفت بله ۹ و “پونزده صدم” شدی !
((:
 
رفتم ساعتا ببينم 23":23 دقيقه بود گفتم ا ساعت 11 و 11 دقيقه است هنوزم دارند مسخره ام ميكنند
يكبارم جا آبغوره چاي ريختم تو آش رشته
 
رفتم به مامانم زنگ بزنم ، اشتباهی شماره ی خودمو گرفتم :))بعد متوجه ام نشدم ، رفتم جواب بدم که دیدم نوشته خونه =)) تازه فهمیدم اشتباه گرفتم :|
 
طرف اومده بود توی همایش از المپیاد حرف میزد یوهو گفت و المپیاذ کامپیوتر
 
  • لایک
امتیازات: mhdl
ی بار میخواستم به یکی از دوستام بگم کاش اینطوری نبود
نمیدونم چی شد سیستمم به هم ریخت برگشتم گفتم چاس اینطوری نبود:D بدبخت از خنده داشت میمرد:D
 
ی بارم چندروز پیش دبیر عربی مون پای تخته نوشت :اخی الاصغر
بعد گفت بگین یعنی چی:D
منم بلند و رسا گفتم :برادر اصغر!:D
دبیر عربی : خیر برادرکوچکم:D
 
سوتی دبیر:
میدونید اینا تو تیتراژ بالا چه سودی میکنند؟
منظور تیراژ بود البته
 
دوهفته پیش بود رفته بودم بیرون به داییم زنگ زدم بیاد دنبالم برم خونه مادرجونم بعد وقتی رسیدم به محل قرار با دایی جان فقط یه سمند سفید وایساده بود:/ از اونجایی که ماشین داییم دقیقا سمند سفیده فکر کردم خودشه رفتم کنار شیشه ماشین دوتا دستامو گرفتم کنار صورتم تا داخل ماشینو ببینم سر جمع یه سایه مبهم دیدم حدس زدم داییمه و طی یک اقدام ابلهانه یه لبخند به پهنای کل صورتم زدم و از پشت شیشه واسش دست تکون دادم بعد درو باز کردم دیگه خودتون میدونید با چی مواجه شدم:// تقریبا جنازه ی یه مرد غول پیکر که از خنده کل فرمون ماشینو داشت میجوید
هنوز وقتی به اونروز فک میکنم تنم میلرزه~X(
 
خب توی گروه چت کلاس دانشگاه داشتیم سر یک چیزی بحث میکردیم که یکی از بچه ها استیکر اخم فرستاد! من هم میخواستم ریپلای کنم و بنویسم" خب حالا اخم نکن!" ولی auto correct گوشیم این جمله رو به شکل اعجاب آوری تبدیل کرد به" خب حالا تخم نکن! " و بعد در حالی که تمام 40نفر کلاس به این جمله واکنش دادن رفتم ببینم چرا انقدر دارن ریپلای می‌کنند که فهمیدم به به! :))
برای درست کردن هم رفتم نوشتم منظورم از تخم اخم بوده و پین کردم و باز هم تمام 40 نفر واکنش نشون دادن.
~_~
 
سر گروه استاژری ی گروپ سه تایی زدیم منو دوستم و یکی پسرا کلاس (ایکس) .
و خب منو دوستم قبلن با دو نفر دیگه هم قول دادیم .
و این جدیده میگفت خوشش نمیاد از اون دو نفر .
و دو نفری ک ما خوشم نمیاد رو پیشنهاد داد
منم ی نفرو پیشنهاد دادم (ایگرگ) .
و خب روم نمیشد بگم تو گروه ک از این دو نفر خوشم نمیاد :))
رفتم مثلن پی وی دوستم بهش گفتم ک اینا خوب نیستن :دی
از اونور داشتم حرف میزدم باهاش
گفتم :
بیا اصن ایکسو بذاریم کنار با همون دو نفر اول و ایگرگ گروه بزنیم .
یهو دیدم دارم اینا رو تو گروه تایپ میکنم :-sX_X:-":D

وی اینترنت گوشیشو قطع نمود و در افق محو شدX_X:-"
 
من یه بار رفتم کنکور بدم
شماره صندلیم مثلا 1368 بود. بعد من رفتم بالای سر صندلی 1386 گفتم اقا پاشو اشتباه نشستی. طرف یه نگاه به کارتش کرد یه نگاه به شماره صندلی گفت درست نشستم. گفتم نه عزیزم پاشو اشتباه نشستی حالیت نیس:))
بعد گفت ببینم کارتتو، نشون دادم دیدم اره راس میگه من اشتباه اومدم.
طرف یه نگاه عاقل اندر سفیه کرد فقط(احتمالا تو دلش گفت حتما رتبه 1 میشی)

خدا میدونه تا حالا چنتا 3*3=6 حساب کردم و تست هامو اینطوری زدم :))
 
سوتی فقط سوتی امشب من :|
سوتی +۱۸ ندادیم که اونم دادیم :))
بحث سر این بود که دو تا از پسر عمه هام تو دوران سربازی شوهر عمم به دنیا میان ( ماشاله ۱۰_۱۲ سالی سرباز فراری بود :)))
منم که کلا خون به مغزم نمیرسد حتی احتمال ندادم که بینش مرخصی اومده باشه :))
من : واااااا حالا بچه اولیه قابل پذیرش ولی دومیه از کجا اومد مگه سربازی نبودن؟؟؟!!!:-?@-)
بقیه : :eek::eek::eek::eek::eek:
من: هییییین :-??:-"
من تا آخر مهمونی : :'>
 
ی سوتی دادم جلسه های اول باشگاهم هنوزم یادش میوفتم خندم میگیره:))
کمربند مشکی بعد یاددادن حرکت:خب..اسمش چیه؟
من:زهرا(اشتباهی شنیدم میگه اسمت چیه؟)
کمربند مشکی::-w@-):)):)):)):))
دوباره کمربند مشکی:منم زهرام ولی اسم حرکت ارموگیه;)
یه بارم رفتم تو ساختمونمون بعد دیدم در آسانسور بازه.ازونجایی که همسایه های محترمه همیشه درو باز میزارن (چه اسانسور چه در ورودی ساختمون)با عصبانیت گفتم:باز کدوم خری درو باز گذاشته؟~X(:@
زن عموم که اسمشم زهراس:من=))(عموم رفته بوده ماشینو پارک کنه اینم درو باز گذاشته تا عموم بیاد:'>)
من:8-}:oops::-s
زن عموم:=))=))=))
کلا در زمینه سوتی دادن جلو هم اسمام تخصص دارم:-";)
 
شاید سوتی بنظر نیاد ولی جای من نبودید ک ببینید چقد وحشتناک بود:((
در جمع خونوادگی با کل فک و فامیل خاله و دایی و فرزندانشون و زن/شوهراشون و زن/شوهر بچه هاشون و اینا
-عع فلانی عروسی کرد
من-عع مبارکه چن سالش بود مگ؟
-متولد 79 بود
من-شتتتتتت حاجی پشماااااااااااااااااممممممممممممم وات د فاک؟:eek:
قیافه حضار را خودتون تصور کنید:-"
 
Back
بالا