خاطرات سوتی‌ها

RZWN

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
417
امتیاز
1,888
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
svh
سال فارغ التحصیلی
1402
دانشگاه
×××
رشته دانشگاه
×××
یکی از آشنا ها باهامون تو ماشبن بود.یه پسر کلاس اولی هم داشت که تازه خوندن یاد گرفته بود.
داشت یکی از تابلو های مغازه ها رو بلند بلند می خوند:
بِـــ رَنج
باباش:برنج:|
پسره:برنج ای ایران نی بـــ شششَرط
عهه بابا نگاه کن برنج ایرانی به شرط چاقو هم هست .میشه بخریم؟
من :|:))
باباش و بابام=))=))=))
خودش:-/O_o
 

Zeinab04

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
622
امتیاز
3,505
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۷
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی پزشکی
عاقا یجایی بودیم ، خونه یکی از دوستام
بعد من طبق معمول داشتم وای فای های منطقه رو چک می کردم ک یدفعه این اومد
Babaee
داد زدم پا شدم گفتم وا ای ییی همسایتون اسم های فایش بَبَعی یه !! ببعیییی گوگولیییی .. خلاصه همینجوری داشتم ذوق می کردم ک دیدم همه عین ببعی بهم نگاه می کنن ( یه بازه زمانی خیلی تو کف ببعی بودم عاقا )
برگشتم گفتم چیه
+ زینب ، اون بابایی عه احمق
- نه ..... ببعی نیست ینی ؟
+ ....خاک بابا خاک
خ بد ضایع شدم بددداااا
ولی خیلی شیرین عه برام الان

ببعی ^^^_______^^^
 

Dina.A

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
95
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
من یه بار داشتم از کلاس خارج مشدن بعد در زدم بعد گفتم کودومتونید دارید به میز کوبید
یهو کل بچه ها رو زمین ولو شده بودن داشتن می خندیدن منم تا دوستم بهم نگفت چی شده موضوع رو نگرفتم~X(~X(
 
آخرین ویرایش:

نسیـم

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
سابقه مدیریت فروم
ارسال‌ها
1,443
امتیاز
35,235
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرراز
سال فارغ التحصیلی
98
دوستم زنگ زد به تلفن خونمون جواب دادم و یه سوال داشت جواب دادم بعد گفت صدا نمیاد درست من زنگ میزنم به گوشیت و از اونجایی که خیلی سوال میپرسه وقتی زنگ زد به گوشیم برا اینکه زود قطع کنه گفتم مینا جان من خونه نیستم رسیدم هونه سوال ریاضی تو جواب میدم
گفت من همین الان زنگ زدم تو خونه بودی لامصببب
بعد این قضیه دوس نداشتم پامو تو مدرسه بزارم :))
 

Zeinab04

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
622
امتیاز
3,505
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۷
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی پزشکی
عاقا عاقا
سر کلاس دینی بودیم
بعد دبیر گفت ک اهداف ما و گیاها باهم متفاوته ، اوت غریزی رفتار می کنن و اینا
بعد پرسید ک وقتی ما ی دونه رو می کاریم، چجوری بزرگ میشه ؟؟
کلاس سکوت بود .. یدفع منو بغل دستیم گفتیم : عمودی !!
کلاس منفجر شد و من بعدش فهمیدم چ گندی زدم
.........
سر همین کلاس دینی و در همون زنک ، معلم گفت ک می دونین ما چند بعد داریم ؟
همه کلاس : سه بعدی
معلم : نه!! ما دو بعدی ایم ( مادی معنوی میگف)
بعد من چند ثانیه ذهنم درگیر بود ک الان من کاغذم ؟؟ دو بعد دارم /؟
با دوستان ب اشتراک گذاشتم و اونا هم گفتن ک ب همین چیزا فک کردن ... نخبه های مملکتیم واقیعا
.......
سر کلاس عربی ک با همون دبیر گرامی داشتیم ، داشت اسم های مذکر حقیقی رو می نوشت .. نوشت ثور
بعد از دختره پرسید این چیه ؟
اینم گفت گاو
دبیر گفت چ گاوی ؟؟
ب تخته نگاه کرد و گفت : ماده !!!
ب فناااا رفتیم رسما ..
خ جذاب بود


دوستان این سوتی های پربار همش دو زنگ اول امروز بود
داغه داغن lol
 

Mehrka

MEHRKA
ارسال‌ها
339
امتیاز
3,884
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
دوردورا
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
...
دانشگاه
...
رشته دانشگاه
...
یبار میخواستم از کلاس برم بیرون در کلاسو زدم و وقتی دیدم معلم داره بهم نگاه میکنه دوباره ناخوداگاه بازم در زدم و رفتم بیرون و تازه وقتی صدای خنده بچه ها رو شنیدم فهمیدم چیکار کردم
 

mitokondry

مرغابی شیطون
ارسال‌ها
403
امتیاز
5,969
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
دامغان
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
دانشگاه ایران
رشته دانشگاه
داروسازی
سر زنگ زیست
معلم در تلاش برای توضیح ازمایش:
+بچه ها هرکی داشت اینو میکرد حواسش باشه پرده پاره نشه:D
خیلی اروم و بادقت باید انجام باشه
-خانم خیلی سخته ها
+غیرممکن نیس ک باید دل بدید به کار اما برای بخش ب اگ پاره هم شد اشکال نداره اما حواستون باشه زیاد پاره نشه

و این کل کلاس بود ک ناگهان بهم نگاه میکردن و لبخند میزدن و بعد سرشونو میندازن پایین:))X_X
 

Farnaz.p

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
651
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
-
سر زنگ زیست
معلم در تلاش برای توضیح ازمایش:
+بچه ها هرکی داشت اینو میکرد حواسش باشه پرده پاره نشه:D
خیلی اروم و بادقت باید انجام باشه
-خانم خیلی سخته ها
+غیرممکن نیس ک باید دل بدید به کار اما برای بخش ب اگ پاره هم شد اشکال نداره اما حواستون باشه زیاد پاره نشه

و این کل کلاس بود ک ناگهان بهم نگاه میکردن و لبخند میزدن و بعد سرشونو میندازن پایین:))X_X
در همین راستا پارسال یکی از بچه ها یهو با جدیت گف خانوم اینو چحوری بکنم توش که پاره نشه؟
 

itsmaew

Professional time-waster
ارسال‌ها
67
امتیاز
2,793
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ث
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
الزهرا
رشته دانشگاه
ریاضی[ات و کاربردها]
این ت و خ چرا واقعا تو کیبود زیر همن؟ :| خواستم بگم خنگ شدم گفتم تنگ شدم ://
 

shgh.tv

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
497
امتیاز
4,850
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
سال فارغ التحصیلی
98
عاقا من ۵ سال پیش سر ی قضیه ای دوستام بم گفتن سوتی دادی و هی می‌خندیدن ولی هنوز م هر چی فک میکنم نمیفهمم کجای حرفام سوتی بوده:-?
 
آخرین ویرایش:

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
رفته بودیم مسجد ختم همسایمون
بعد از نهار کمک کردم سفره رو جمع کنیم و ظرفارو ببریم
دختر مرحوم اومده میگه دستت درد نکنه عاطفه‌جان، زحمت کشیدی
میدونین من چی جوابشو دادم؟!
گفتم خواهش میکنم، ایشالا توو شادیامون جبران میکنید:|:|:|
ینی بعدش دلم میخواست زمین دهن باز کنه من محو شم از جلوش:|
ینی واقعاً خاااااک...
 

Shkf.tv

متوکلوپرامید:)
ارسال‌ها
225
امتیاز
3,653
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
سال فارغ التحصیلی
1398
یه بار سوار سرویس شدیم که بریم خونه تو مینی بوس جا نبود بشینم رفتم دم در وایسادم تکیه دادم به در . همون موقع راننده اومد از بیرون در رو باز کرد و من ولو شدم...=))
خلاصه کل مسیر به افق خیره شده بودم

۰۰۰۰۰۰۰۰

یه بارم معلم ادبیات گفت هرکس از دوران جوانی امام خمینی چیزی میدونه بیاد بالا . من و دو سه نفر دیگه رفتیم
اونا گفتن مثلا چه سالی و کجا بدنیا اومده و شاگرد کی بوده و باباش چجوری کشته شده و ....
نوبت من که شد گفتم ایشون خیلی پسر خوبی بودن:T52:P
معلمه گفت تو اصن برو بشین نمیخواد توضیح بدی :-s(-#
 

Ahoora.o

کاربر حرفه‌ای
کنکوری 1404
ارسال‌ها
424
امتیاز
1,780
نام مرکز سمپاد
استعداد های درخشان علامه حلی
شهر
ملایر
سال فارغ التحصیلی
1404
رفته بودیم مسجد ختم همسایمون
بعد از نهار کمک کردم سفره رو جمع کنیم و ظرفارو ببریم
دختر مرحوم اومده میگه دستت درد نکنه عاطفه‌جان، زحمت کشیدی
میدونین من چی جوابشو دادم؟!
گفتم خواهش میکنم، ایشالا توو شادیامون جبران میکنید:|:|:|
ینی بعدش دلم میخواست زمین دهن باز کنه من محو شم از جلوش:|
ینی واقعاً خاااااک...

دقیقا همین اتفاق برای من ولی توی عروسی افتاد به اشتباه گفتم انشاالله توی غم هاتون شادی کنیم...:-":-":-":-":-":-"

طرف تا ده دقیقه هیمنطوری(:|:|:|) داشت نگاهم میکرد منم همینطور به اون نگاه میکردم آخرش گفتم نه منظورم... نذاشت حرفمو تموم کنم گفت کار خودتو کردی.منم دیگه از خجالت آب شدم:-":-":-"
 

shgh.tv

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
497
امتیاز
4,850
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
سال فارغ التحصیلی
98
عاقا همین چند روز پیش اومدم بگم من بیسکوئیت ویفر و های‌بای دوست دارم
گفتم وای‌فای دوست دارم:-l

:)):))=))=))
 

yasaman.75

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
4
نام مرکز سمپاد
farz 5
شهر
تهران
مدال المپیاد
نجوم فیزیک ادبی
دانشگاه
صنعتی شریف- تهران
رشته دانشگاه
صنایع-بیوتکنولوژی
سوتی فقط اینکه بعد از یه روز شلوغ رفتم کنارش نشستم که مثل بقیه پانتومیم بازی کنیم
یهو بهش گفتم شانس من خورشید قشنگ تو چشم منه
گفت بیا جامونو عوض کنیم
زل زدم به چشماش و گفتم لازم نیست میتونم جای دیگه ای رو نگاه کنم
دستم رو شد...
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,819
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
یکی دلایلی ک خط جدید نمیخرم اینه :))

تو حیاط بیمارستان کلی زنگش زدم ک بیاد دنبالم قرار بود بیاد دنبالم بریم بیرون . هر چی زنگ میزدم می گفت شماره مورد نظر در دسترس نمی باشد . اس ام اس میدادم دلیور نمیشد .
غرولند کنان هلک و هلک خودم پاشدم اومدم خونه .
بهش واتس پیام دادم کجا بودی کلی زنگت زدم .
بهم میگه ب چی من زنگ زدی من سه ساعت منتظرت واستادم .
رفتم لیست تماسهامو براش شات بگیرم میبینم ب خطیش اس دادم ک شماره واتس اپشه و ن ب خط جدیدش :)) :D
 
بالا