- ارسالها
- 1,261
- امتیاز
- 22,009
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- تبریز
- سال فارغ التحصیلی
- 1400
- دانشگاه
- Tabriz
- رشته دانشگاه
- Genetics
سوار تاکسی شدم بعد من دو نفر دیگه هم سوار شدن عقب کنارم نشستن، نگاه کردم دیدم دوست بابامه... گفتم سلام آقای فلانی و اینا. با هم احوالپرسی کردیم، داشت پیاده میشد پول رو داد به راننده و گفت آقا دو نفر حساب کن... منم گفتم بابا این چه کاریه؟ خواهش میکنم... شرمندم کردین و این حرفا...که دیدم با یه لبخند ملیح به راننده گفت: آقا سه نفر حساب کن! تازه فهمیدم اون دومی پسرش بوده. فکر که میکنم بهش قلبم تیر میکشه