خاطرات سوتی‌ها

ɐudɐrgnilɐ⋊.∀⋆☭

هرچه هستی بمان و داراباش هرچه داری ببخش و مسکین شو
ارسال‌ها
356
امتیاز
1,877
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی ناحیه 1 (طلایه داران سابق)
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
برنز المپیاد فیزیک*
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی برق قدرت - فیزیک محض
سوتی من نبود...
ولی یه پسری بود همیشه خرخون ردیف جلو مینشست پیش من:Man_with_white_cane:
یه اینطرفش من بودمم اونطرفش یه دختر از خدا بی خبر...
گوشیش از اون گوشی گرونا بود یه لحظه گوشیش میوفتاد زمین اون پسره میخواس کار مفیدی انجام بده با پاش بگیرتش!:|
که پاش خورد نگرفت که هیچ گوشی رو با پاش شوت کرد خورد به تخته سیاه گوشی بدخت پوکید ته توش ریخت زمین.:|
دختره اشک از چشماش میومد نمیدونست تشکر کنه یا بکشتش...
ولی ناموسا دلم برا پسره سوخت آخه مجبوری این چه کاری بود بذار بقیه زندگیشون رو بکنن دیگه حتما باس کمکش کنی!?:-"
 

Cooly

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
346
امتیاز
1,934
نام مرکز سمپاد
فرزانگان x
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1405
(نمیدونم بشه اسمش رو گذاشت سوتی ولی خب)
مدرسه چهارشنبه هفته پیش بردمون سینما تا از بعضی بچه‌ها تقدیر کنه
خواننده هم آورده بودن
یکیش خیلی عجیب بود وضعش
از اول فقط میخندید
بعد از مدتی که خواننده ها از سن رفتن پایین، وقتی برگشتن این ادم قرمززززززز شده بود
با بچه‌ها نتیجه گرفتیم که یا چیزی کشیده یا هم مسته و احتمال دادیم که مست باشه
بعد جمع اینطوری بود که دویست نفر فقط داشتن اون رو وسط مراسم مسخره میکردن :))
آخر سر هم معلوم شد که طرف قبل و وسط مراسم کشیده بوده چیزی و طبق گفته بچه ها ، یه طرف سالن کلا بو مواد میداد
مدیر بدجور عصبانی بود :))
 

ɐudɐrgnilɐ⋊.∀⋆☭

هرچه هستی بمان و داراباش هرچه داری ببخش و مسکین شو
ارسال‌ها
356
امتیاز
1,877
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی ناحیه 1 (طلایه داران سابق)
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
برنز المپیاد فیزیک*
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی برق قدرت - فیزیک محض
ولی یه خاطره خرکی دیگه ام بگم...
زمستون بود یه دوستی داشتم تو دانشگاه رو مخ من و رفیقم راه میرفت که بیا ماری ج بزنیم منم به شوخی گفتم بده بزنیم اونم واقعا آورده بود خودشم بار اولش بود...:|
منم چرا دروغ بگم واقعا میترسم از این چیزا اصلا ببینم یکی جدی میگه دنیا رو رو سرش خراب میکنم چه برسه امتحان کردنش...
هیچی دیگه رو مخ رفیقمم راه رفت اونم قبول کرده بود رفتیم خونشون بار اول امتحان کردن گفتن سرده تو ماشین تموم شد رفت!:|
بعد پراید رو بستن اومدن بالا کلا ماشین پر دود شده بود...
بعد طرف باباش با اون پیرایده اومد دنبالش دیدم باباشم داره هزیون میگه همینجوری میخنده رفیقم گفت بیا برسونمت گفتم نع دمت گرم یکم به بابات برس به من نخواسته خوبی کنی قربونت ...:|
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,423
امتیاز
19,925
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
زیست
من با عینک شبم ک شیشه اش ابیه رفتم لباس بخرم.. بعد با فروشنده دعوام شده بود ک این سرخابیه ن قرمز.. خلاصه مامانم اومد عینکمو برداشت دیدم ااا ن واقعا قرمزه مث اینکه..😂
هیچ وقت قیافه یارو یادم نمیره
 
ارسال‌ها
1,146
امتیاز
20,710
نام مرکز سمپاد
یه جایی بود دیگه!
شهر
*
سال فارغ التحصیلی
0000
سوار تاکسی شدم بعد من دو نفر دیگه هم سوار شدن عقب کنارم نشستن، نگاه کردم دیدم دوست بابامه... گفتم سلام آقای فلانی و اینا. با هم احوالپرسی کردیم، داشت پیاده می‌شد پول رو داد به راننده و گفت آقا دو نفر حساب کن... منم گفتم بابا این چه کاریه؟ خواهش می‌کنم... شرمندم کردین و این حرفا...که دیدم با یه لبخند ملیح به راننده گفت: آقا سه نفر حساب کن! تازه فهمیدم اون دومی پسرش بوده. فکر که میکنم بهش قلبم تیر میکشه😩
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,423
امتیاز
19,925
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
زیست
-بچه ها کلاس فلان بازه؟
+استاد فک کنم درش اشتباهه😂
(کل سوالایی ک ما حل میکنیم صحیح غلطه..و فاکینگ شت...اینجوری بود ک کمتر حل کن سوال بچه..😂)

-بچه ها اینا با میتوز هم تولید مثل میکنن..
+(به طور کاملا غیرارادی و ناگهانی) بچه ها میوز کنین😂😂 تا پن دیقه داشتم به شری ک گفتم میخندیدم
 
ارسال‌ها
46
امتیاز
180
نام مرکز سمپاد
فرزانگان يک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1406
این مربوط به من نیست ولی یه نفر داشت یه خانمیو به نام حاجیه کوثر صدا میکرد .. این تا حرف ث رو گفت یهویی بچه کوچیکه طرف گریه کرد مجبور شد بره سمت بچش و اسمو نصفه گفت ..
خلاصه چیزی خوبی نبود و منم بیخیال همه چی شدم زدم زیر خنده .. بعد مامانم و خود اون بدبخت هم بهمون اضافه شد ..
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,423
امتیاز
19,925
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
زیست
-بچه ها کلاس فلان بازه؟
+استاد فک کنم درش اشتباهه😂
(کل سوالایی ک ما حل میکنیم صحیح غلطه..و فاکینگ شت...اینجوری بود ک کمتر حل کن سوال بچه..😂)

-بچه ها اینا با میتوز هم تولید مثل میکنن..
+(به طور کاملا غیرارادی و ناگهانی) بچه ها میوز کنین😂😂 تا پن دیقه داشتم به شری ک گفتم میخندیدم
یکی دیگه از سوتیای امروز...
من:بچه ها 1402 داریم میریم تو 403 یا..
یکی دیگه: نه برعکس😂😂😂
اخرشم از استاد پرسیدیم.401 ایم یا 402😂
 

hypnos

کاربر فوق‌حرفه‌ای
کنکوری 1404
ارسال‌ها
845
امتیاز
16,221
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
نقره‌ی ادبی
۱. این سوتی من نیست
۲. هر کسی میتونه با خدای خودش اونجوری که میخواد راز و نیاز کنه یا به اعتقاداتش متوسل شه

ما یه بار رفته بودیم روضه ، خانومی که داشت روضه میخوند (خانوم جلسه ای🤣 ) گفت خانوما با صدای بلند بگین یا زهرا اغیثینی ..... ما داشتیم نگا میکردیم همه داشتن میگفتن اغیثینی ، حس کردم یکی داره ناموزون میزنه ، گوش کردم دیدم پشتیم داره میگه یا زهرا علی سینی ، هیچی دیگه ، درس عبرت شد برام وسط روضه از خنده گسسته نشم🤣🤣
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,423
امتیاز
19,925
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
زیست
یکی دیگه از سوتیای امروز...
من:بچه ها 1402 داریم میریم تو 403 یا..
یکی دیگه: نه برعکس😂😂😂
اخرشم از استاد پرسیدیم.401 ایم یا 402😂
screenshot_20230325_144639_com.huawei.android.internal.app_e3o4.jpg

وات؟؟
 

a×(S+n)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
316
امتیاز
1,124
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
پزشکی
یه بار یادمه با مامانم رفته بودیم کلاس ووشو ثبت نام کنیم،همینطور که وایساده بودیم تا نوبتمون شه، یه خانمی با بچشم که ۴ یا ۵ ساله بو جلوتر ما داشت با مربی حرف درباره کلاس و هزینه حرف میزد ، یهو خانومه گفت اومد بگه خصوصی (منظور کلاس خصوصی) ، بچش شروع کرد به جیغ و داد ، تو سالن ورزشی جیغ بنفش می‌کشید خصوصیه خصوصی . بعد مامانه تلاش می‌کرد جلوشو بگیره میگفت نه این یه چیز دیگست ( احتمالا نفهمیدید چی شد ، ظاهرا به بچه مذکور تو مهدکودک در مورد جاهای خصوصی بدن آموزش دادن و گفتن که باید اگه کسی در موردش صحبت کرد جیغ بزنید و بچه رو کلمه خصوصی، خیلی حساس شده بود)
 
ارسال‌ها
1,146
امتیاز
20,710
نام مرکز سمپاد
یه جایی بود دیگه!
شهر
*
سال فارغ التحصیلی
0000
امشب برای شام جایی دعوت بودیم و دست من یه جعبه شیرینی تر بود؛ موقعی که میخواستم وارد خونه شون بشم آستین لباسم رفت تو دستگیره در و جعبه هه برعکس پرت شد جلوی صاحب خونه
با اینکه خودشون با خنده و شوخی جمعش کردن ولی خودم آب شدم از خجالت🥲 تا آخر مهمونی هم کسی در جعبه رو باز نکرد :/
 

Retr026

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
1,741
امتیاز
8,093
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
تلگرام
چند روز پیش رفته بودم یه مغازه جای کوهسنگی یه پیرهن بگیرم
من : سلام . پیرهن چارخونه چی دارین؟
فروشنده : *چارخونه هاش نشون میده*
+ بعد آبی مشکی ندارین؟
- نه متاسفانه
+ قرمز مشکی چطور . قبلتر داشتین؟
- نه متاسفانه
+ یعنی اون همه سیاه مشکی چارخونه قبلا داشتین تموم شده؟
- *سیس وات د فاک گرفته بود*
قشنگ پنج دقیقه کامل داشتم قانعش میکردم سیاه مشکی چارخونه میخوام
یه دونه قرمز مشکی نشونش دادم ولی چارخونه نبود . گفتم مثل این فقط چارخونه ، ندارین؟
گفت :‌این قرمز مشکیه نه سیاه مشکی
من : 🫢🙂 *PAIN*
 

ɐudɐrgnilɐ⋊.∀⋆☭

هرچه هستی بمان و داراباش هرچه داری ببخش و مسکین شو
ارسال‌ها
356
امتیاز
1,877
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی ناحیه 1 (طلایه داران سابق)
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
برنز المپیاد فیزیک*
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی برق قدرت - فیزیک محض
همین روزا رفته بودیم شمال...
رفتیم هتل در کمدش رو مامانم باز کرد عقرب دید.. :|
به بابام گفت اگه همین الان حشره کش نگیری مهریم رو میذارم اجرا :/
من و بابام ساعت ۱۲ شب رفتیم حشره کش بگیریم حوصله هم نداشتیم یه سوپر مارکت از خدا بی خبر پیدا کردم رفتم گفتم حشره کش بده...
اونم با لبخند ملیح گفت زمینی میخوای یا هوایی?:D
منم گفتم نه په دریایی!
اونم گفت گرفتی مارو حشره دریایی دیگه چیه?:D
هیچی دیگه دعوا شد من جعبه کاغذ دسمالی پرت میکردم اونم با بالش منو میزد ترکید همه جا پر شد چه نوستالژی شده بود شییه فیلما...:D
 

Retr026

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
1,741
امتیاز
8,093
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
تلگرام
آخرای ترم ۱ المپیاد بود تقریبا آذر
بعد چون اسکای روم برا معلممون مشکل داشت رفتیم گوگل میت . حساب کن کل بچه های المپیادی ریاضی و کامپیوتر به علاوه فرزانگان ۱ تو کلاس بود
بعد یه نوتیفیکیشن تو خود گوگل میت اومد که قابلیت های وبکم رو ارتقا دادیم
منم گفتم خب بزار یه تست کنم وبکمشو ببینم چطوره . بعد دیدم به غیر از بکگراند تازه میتونه کله ات ایموجی هم بشه و ایموجی هاپو هم گذاشته بودم
یه ثانیه دیدم تو تلگرام دوستم گفته وبکمتو خاموش کن
دقت کردم دیدم از اولی که وبکمو روشن کردم کل کلاس منو دیدن الا معلم چون تو پینت بود
دیگه جوری اون روز آب شدم که نگم بهتره
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,423
امتیاز
19,925
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
زیست
استاد: این گ ِ( این گ است. اینجا گ قرار دارد)
بهار(اروم) : گفت گیه؟
پوکیده بودیم از خنده..
استاد میگه شماها مونده بود همینو سر کلاس بگین ک تکمیل شد ماشالا😂😂
 

*100RA*

لنگر انداخته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
4,061
امتیاز
21,030
نام مرکز سمپاد
MD
شهر
TBZ/M2B
سال فارغ التحصیلی
1404
بابام یه همکار پررویی داره که وقتی به بابام زنگ میزنه جواب تلفن نمیده
یبار داشتیم شام میخوردیم که یهو گوشی بابام زنگ خورد : (تمام مکالمات به زبان ترکی انجام شده ولی من فازسی تعریف میکنم )
بابام: آقا صدرا پاشو اون گوشی بیار برا من
من بعد از در آوردن گوشی: بابا باز این اکرمی الدنگه ، پدرسگ مث خوروس بی محل وقت پیدا کرده
بابام بعد گرفتن گوشی : ○_○ (با همین شکل قیافه گوشی رو قطع کرد !
بله گویا وقتی داشتم گوشی رو از جیب کاپشن در میاوردم دستم خورده و به تماس جواب دادم و طرف هرچی که گفتم با فحشا شنیده
واین شد که از اون زمان تا همین الان ایشون به بابام زنگ نزده 😂
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,423
امتیاز
19,925
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
زیست
هشت سالم بود تو عروسی خیلی رندوم دستم خورد دوتا نوشابه ریخت رو پیرهن سفید یکی از فامیلامون که خوشبختانه از اون موقع دیگه ندیدمش
ی جوری نوشتی خیلی رندوم حس میکنم عمدی بوده😂

از حموم دراومدم تیشرتمو پوشیده بودم. بعد داشتم فکر میکردم زیری رو چجوری بپوشم؟؟؟ (محدودیت گفتار چقدره؟ 😂)
بعد عمیق فک میکردم قبلا چجوری میپوشیدم خدایا
بعد یادم افتاد ترتیبو رعایت نکردم😂
یهو گفتم اِ... جنای خونه تعجب کرده بودن😂😂😂


پ.ن. هیچکی اندازه ی من از در و گوهر هاش اینجا نمیگه😂
پای ثابته این تاپیک منم
 
بالا