خاطرات سوتی‌ها

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,412
امتیاز
19,340
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
خودم ن ولی از دوستان داشت میگفت برو تو کووووو
ک من گفتم برو تو کوچه رضایی سمت راست ی بوتیک درجه یکیه.. کاراش عالی...
بعد باباش از پشت سر گفت آدرس دادنتون تموم شد بیاین غذا...
داشت بدبخت میشد..
 

Mva

๔гєค๓єг
ارسال‌ها
142
امتیاز
1,664
نام مرکز سمپاد
حلی1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1406
سر کلاس دینی اومدم جواب سوالو با الهام گرفتن از یه حدیث بگم
حدیثو اشتباه گفتم اخرش فهمیدم چه گندی زدم
 
ارسال‌ها
1,067
امتیاز
19,103
نام مرکز سمپاد
یه جایی بود دیگه!
شهر
*
سال فارغ التحصیلی
0000
پارسال یادمه میخواستم گواهینامه رانندگی بگیرم، آیین نامه رو قبول شدم ولی واسه امتحان شهری خیلی استرس داشتم و هول بودم، موقع امتحان افسر بهم گفت دنده عقب بگیر منم از بس هول بودم خیر سرم میخواستم دستمو بزارم پشت صندلیش که برگردم عقبو ببینم، بعد از اینکه پارک کردم دیدم دستمو گذاشته بودم پس کله اش!!!
همون لحظه فهمیدم که دیگه رد شدم ...
 

ili

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
556
امتیاز
9,253
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
حوزه علمیه قم
رشته دانشگاه
شیطان پرستیِ آنتوان لاوی(ص)
دایرکت رو دایِرکَت خوندم وقتی داشتم با مامانم حرف می زدم
قَریَه به معنی روستارو کلاس هفتم قُریه خوندم
مَواد رو هنوز هم مُواد می خونم
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,412
امتیاز
19,340
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
من بچگی ی چند باری میخواستن اذیتم کنن میگفتن ب بقال سر کوچه رفته.. زیاد شبیه خانواده نبودم...
این رفته بود تو ذهن من.. کلاس دوم معلممون پرسید ب کی رفتی؟ گفتم بقال سر کوچه... مامانمم می‌شناخت.. معلم بود اون موقع... خودش ریخته بود برگاش مونده بود..
 

شیما؛

Shimolii
ارسال‌ها
295
امتیاز
5,373
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1403
موقعی که این سوتی رو دادم فکر کنم ۹ یا ۱۰ سالم بود بنابراین اون موقع چیزی نبود که خجالت بکشم
یه رستورانی هست که برگ هاش خیلی خوبن و ما هروقت میرفتیم اونجا برگ میگرفتیم ، یه شب که اونجا بودیم وقتی منو رو دیدم گل از گلم شکفت که پیتزا رو هم به منوشون اضافه کرده بودن. دوراهی سختی بود و یکدفعه من خیلی بلند (جوری که همه افراد حاضر در اونجا بشنون) گفتم : من پیتزابرگ میخوام 🤣
 

Zahra89

کاربر فعال
ارسال‌ها
22
امتیاز
143
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
1408
من کلا معروفم به اینکه هر جا میرم میافتم. یا سوتیِ بزرگی میدم. یه روز تو ابتدایی مامور اومده بود نمیدونم ماموره واسه چی اومده بود ولی اونموقع کلاس اول بودم و خب یه ذره خنگ بودم دیگه... اونروزش سر صف نرفته بودم و به جاش رفتم داخل اتاق ناظما و معلما که خالی بودن کلی چیز بردم از جمله خودکار ، یه سری دفتر و.... ( من پیش دبستانی یا مهد کودک نرفتم و فک میکردم هرچی تو مدرسه هست ماله منه )بعد اومدم پیش ماموره بش سلام کردم بش گفتم اومدی منو دستگیر کنی ؟ گفت واسه چی باید تورو دستگیر کنم خانم کوچولو ؟ بش گفتم چون من کلی خودکار و دفتر و مداد و پوشه دزدیدم . گفت جان؟ منم دوباره تکرار کردم و به مامان و بابام زنگ زدن و خلاصه.... خودتون تصور کنید چی شد...
 

Zahra89

کاربر فعال
ارسال‌ها
22
امتیاز
143
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
1408
امسال که حضوری شده بود داشتم با یکی از همکلاسیا حرف میزدم و میگفتم : هعییی اره بابا ماریجوانا و ماشروم هم نمیتونن مارو سیر کنن بزنیم تو خط تریاک .... معلم قران پشت سرمون بود.... یهویی گفتم نهههه خانم فلانی به خدا چرتوپرت میگفتیمه ماریجوانا چیه اصلا امریکا چیه ما مسلمونیم از اینکارا نمیکنیم کهههههههههه قیافه یه معلمه :😐😐😐😐😐😐😐😐😐 یعنی کله سوتی یه طرف اون قسمتی که میخواستم قضیه رو حمع کنم یه طرف
 

_Vina_

دختر گاوچرون
ارسال‌ها
714
امتیاز
9,734
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
یه جایی تو تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
زنگ ریاضی حالا یه کوییز داشتیم و بچه ها رو تخته نوشته بودن
#نه_به_امتحان_اجباری
#سمپاد_زندگی_آزادی
و قرار شد وقتی معلم اومد بلند بگیمش🚶‍♀️
همین که معلم اومد و ما شروع کردیم معلم ترسید و خودمونم اینجوری بودیم که هر کلمه رو میگفتیم قهقه میزدیم و قیافه هامون بشدت خنده دار شده بود:))
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,412
امتیاز
19,340
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
من وقتی زیادی خسته ام:

+استاد پشت مدرسه جوریه ک تخم چشم ما تو تخم پسراس


چراا اخه.. هر وقت یادش میافتم خندم میگره لامصب.. تو اون موقعیت فقط سعی داشتم قهقهه نزنم.. و گرنه اینکه خندم گرفته خودم مشخص بود
 

Cooly

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
346
امتیاز
1,931
نام مرکز سمپاد
فرزانگان x
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1405
سال پیش سر کلاس آنلاین مطالعات، داشتم با چنتا از دوستام توی گروه واتساپ چت میکردم همزمان با کلاس. بحثمون درباره یکی از بچه‌ها بود که کلا از هفتم به بعد شاید فقط دو بار صداش رو شنیده بودیم چونکه ۸۰ درصد کلاسا رو حاضر نمیشد یا هم اگه بود میکروفونش رو باز نمیکرد.
بحث اینطور همینطور داشت پیش میرفت که دیدم دوستم یه پیامی فرستاد با لپتاپ که یادش رفته زبان کیبورد رو عوض کنه و حرفاش انگلیسی شدن. بخاطر همین هم من که با لپ‌تاپ توی کلاس آنلاین بودم با خودم گفتم که اگه روی همون حروف توی کیبوردم کلیک کنم ولی زبانش فارسی باشه حتما میفهمم چی میخواسته بگه.
بخاطر همین هم توی چت باکس کلاس شروع کردم به امتحان کردن کلمات(حروف انگلیسی رو میزدم منتها کیبورد رو فارسی بود). آخر سر فهمیدم که نوشته بود: «اون از [اسم مدرسه] اسکل بود.»(خطاب به همون آدم)
بعد که اومدم پیام رو پاک کنم، اشتباهی اینتر رو زدم و پیامه تو چت باکس سند شد و نمیشد پاکش کرد.

بعدش فقط داشتم زار زار گریه میکردم...
یه عالمه به معلم پیام دادم جهت عذرخواهی
حتی استاتوسم گذاشتم که به بچه‌ها بگم که بخدا عمدی نبوده و منظورم شما نبودید

هنوزم وقتی یاد این ماجرا میوفتم از خجالت آب میشم
 

Iumsee

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
397
نام مرکز سمپاد
کاییدی
شهر
پلدختر
سال فارغ التحصیلی
1400
با یکی بحثم شد اومد بگه تو منو خر فرض کردی با عصبانیت گفت «تو منو فرض خر کردی ...هان😠»
اینقدر خندیدیم یادمون رفت بحثمونو😂😂
 

TiaTi

کوچولو..
ارسال‌ها
630
امتیاز
10,014
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1406
سر کلاس ادبیات داشتم روخوانی میکردم
طفل خرد رو گفتم طفل خِرَد
و همچنان کلاس بعد از دو ماه: فلانی طفل خِرَد رو ندیدی؟
 

A.s.a

کاربر فعال
ارسال‌ها
35
امتیاز
77
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
تلفن رو برداشتم گفتم بله بفرمایید(با لحن خیلی جدی و کمی متعجب از شماره ناشناس) با هیجان و صمیمیت طرف پشت تلفن گفت سلااام
گفتم بله ببخشید نشناختم شمارو ...

یهو گفت دسترسی به شبکه اینترنت مخابرات در محله ی شما فراهم شده...
آخه یک ظهر من چیکار با شبکه اینترنت دارم آدم حسابی
 

hedy

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
188
امتیاز
2,939
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم مهندسی
بزرگ ترین سوتی ای که یادمه مال کلاس مجازی بود. وب کم باز کرده بودم و داشتم مطالعات جواب میدادم. بعدش یادم رفت وب کمو ببندم و همینجوری گوشیمو برداشتم رفتم تو واتس اپ و از خنده جر خوردم. اونم با وب کم باز....
تازه یه بارم سر کلاس هندسه حواسم نبود میکروفونم بازه و رفتم برای یکی ویس بگیرم. و بعله تو ویسه چیزای جالبی ام نگفتم و صدامم کل کلاس شنیدن 😂🤦‍♂️
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,412
امتیاز
19,340
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
یکی از دوستام وقتی منو ب داداشش و داداششو ب من معرفی کرد به جای خوشبختید از اشنایی هم(کلا مزه زیاد میپرونه) گفت خوشبخت شید😂😂
اقا من و داداشش مردیم از خنده..رفیق ب این میگن.. تو این بی شوهری منو بست ب ریش داداشش😂
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,412
امتیاز
19,340
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
سوتی نیس این..ولی گفتم بگم که بخندین یکم..

_ما ی معلم ریاضی داریم نمیدونم با قصد اینجوری حرف میزنه یا کلا تو باغ نیست...
ازش پرسیدیم مشتق یعنی چی ی توضیح کوچیک بده و اینا...
ورداشته میگه از شق شده میاد..مرسی خیلی توضیح کافی ای بود..
_سر درس سهمی هم بچه پرسیدن ب چ درد میخوره این بابا... رسیدیم ب مسئله اش ک پرتاب توپ بود..بچه ها گفتن ما توپو پرت نمی‌کنیم شوت میکنیم ک کلی چرت و پرت پروندن خلاصه ک آخرش یکی از بچه ها گفت خانم اصن توپ چیه..
ورداشت گفت عب نداره هنوز بچه این..بزرگ شدین توپم نشونتون میدیم..
من و بقل دستیم:مثبت باش..مثبت باش..نخند..نخند..
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,983
امتیاز
44,457
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدیر سمپاد خراسان رضوی، امروز در سخنرانی:

"مردانِ خانومی که پرسنل شما هستن"
"اگر موفق بشید، موفق می‌شید"
"این افتخار ماست یعنی مال شماست"
"بخش بزرگی از رتبه برتر های خانوم ما، زن هستن"

مشاهده میکنین مدیر مسئول سمپاد بلد نیست حرف بزنه.
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,412
امتیاز
19,340
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
عمه: مادر شوهرم عرق نعناع و عرق گل میگیره.
دختر عمو: عمه عرقققق؟ بعد گل مگه کشیدنی نبود؟
بابام: اهم اهم اون گلابه...
😂😂
 
بالا