خاطرات سوتی‌ها

amooshalbo

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
137
امتیاز
362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
مدال المپیاد
وات ؟!
دانشگاه
فردوسی !
رشته دانشگاه
ریاضی !
پاسخ : سوتی‌ها

این دوست من هر موقع زنگ میزنم بش میگم سلام چطوری ؟
میگه خوبم مرسی تو چه خبر ؟! :-??
 

FarnazZ

FarnazZ
ارسال‌ها
418
امتیاز
974
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
یزد
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
پزشكي
پاسخ : سوتی‌ها

معلم فارسی مون مریض شده بود بچه ها گفتن خانوم چی شده ؟

گفت هیچی فقط یکم مریض احوالم

یکی از بچه ها گفت کلام خانوم صحیحه بادمجون بام آفت نداره
 

raman

Hatter
ارسال‌ها
253
امتیاز
2,846
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

من از کلاس زبان با بی آر تی بر میگردم.اون شبم بی آر تی حسابی شلوغ بود.موقع پیاده شدن چون هی به بقیه تنه می زدم معذرت خواهی میکردم.دیدم یه جوری نیگام می کنن...نگو هی داشتم می گفتم:sorry...sorry...
X_X :-s
 

کاربر حذف شده 8031

مهمان
پاسخ : سوتی‌ها

اقا سره کلاس نشته بودیم بیچاره مشاوره داشت درباره ی این المپیاد ها توضیح می داد که کی از بچه ها دستشون رو برد بالا مشاوره گفت:عزیزم سوال داری؟
پسره گفت: می خواستم ببینم باد کولر سرده یا گرم؟
 

mgh-nano

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,411
امتیاز
3,170
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
کرمان
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
cs
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم سر یه جریانی 4 قل رومیخوندم ! :D
توحید : قل هو الله احد ...
ناس : قل اعوذُ به رب ناس ...
فلق : قل اعوذُ به رب فلق ...
کافرون : قل اعوذُ به رب کافرون ... :D کمم نیاوردم ، تا تهش خوندم ! :> :D
معنی رو برید : بگو پناه میبرم به خدای کافران ! :D :D :D

خیلی وقت پیش البته :-"
 

کوزت

کوزت
ارسال‌ها
1,651
امتیاز
7,347
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

امروز مامانم گف سارا واسم آب بیار
بعد من رفتم لیوان برداشتم بعد آب ریختم خوردم لیوانو دادم به مامانم رفتم=))
مامانم گف سارا خجالت بکش!
من اصن نفهمیدم لیوان خالی بش دادم
گفتم چرا؟:-O
گف آب میخواستم نه لیوانه خالی
بعد آنچنان اون لحظه تف شدم=))
 

alemzadeh

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,829
امتیاز
14,281
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد ۱
شهر
مشهد - تبریز
دانشگاه
دانشگاه هنر تبریز
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : سوتی‌ها

حال میکنم این سارا همیشه ۳ ۴ تا گند دوران کودکی و سوتی تو جیبش داره ;))
 
ارسال‌ها
1,902
امتیاز
14,084
نام مرکز سمپاد
شهید حقانی
شهر
بندرعــباس
سال فارغ التحصیلی
1392
پاسخ : سوتی‌ها

جمعه قبل ازمون داشتم سوار اژانس شدم گفتم بی زحمت تو راه دم یه سوپر مارکتم وایسا اقا وایساد منم به رسم جوانمردیو رفاقت و... ۲ تا ابمیوه خریدم یکیشو باز کردم وا۳ خودم اون یکیم با نهایت غرور سربلندی تعارف کردم به راننده راننده به رو ش نیورد گفت نه مرصی اقا ما هم با تمام خشوع و غرور در هم امیخته گفتیم وا۳ شما خریدم رانننده هم با تمـــــــام وجود هیکل ما رو مورد هدف قرار داد که ماه رمضونه و روزست با تموم وجود به حال خودم خندم گرفت با لبخندی تلخ وا رفتم و نفهمیدم بقیشو:-"
 

کوزت

کوزت
ارسال‌ها
1,651
امتیاز
7,347
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3 مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

این سوتی مادر بزرگمه
ی جمع ۱۰ نفره بودیم بعد مادر بزرگم داشت در مورد خواستگاره خالم صحبت میکرد
بعد گفتم مادرجون چیکاره بود حالا پسره؟
گفت مکانیکه
گفتم واقعأ؟
گفت بدبخت مریم(خالم)باید لباس روغنیاشو بشوره همش
بعدش خبر رسید اون آقا مهندسه مکانیکه
;))



من:بیا بگیم دوقولیم باباهامون فرق داره
دوستم :اره اره خوبه


*علی ، زندگیه ما کلا رو گند کاری و سوتی میچرخه;-))
 

امیر حسین .

کاربر فعال
ارسال‌ها
20
امتیاز
45
نام مرکز سمپاد
راه دانش
شهر
میاندوآب
پاسخ : سوتی‌ها

یه با ریکی ازم امار یکی دیگرو ازم خواست این قدر تعریفشو کردم که فکر کرد یه فرشتس وبعد یکی دفعه خودش امد گند زد به همه چی من هم جلوی اون :-[ :-[ :-[ :-[ :-[
 

raman

Hatter
ارسال‌ها
253
امتیاز
2,846
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

هندزفری من سیمش در یه زاویه ای قرار بگیره قطع میشه و ادامه ی آهنگو از اسپیکر پخش میکنه.تو بی آر تی خیلی ریلکس موزیک پلیرو گذاشته بودم که همه آهنگامو به ترتیب بخونه،خودمم به شدت غرق در فکر بودم.دیدم خانومه رو به روییم یه نیگا به من می کنه،یه نیگا به بیرون،دوباره به من...بالای گوشیمو نیگا کردم دیدم بعععععععله...جا تَره و علامت هندزفری اون بالا نیست... X_Xبه روی مبارک هم نیاوردم و وانمود کردم گوشیم داشته زنگ می خورده و حواسم نبوده:"الو...؟الو؟"
تنها مشکلش این بود که زنه پیش خودش چه فکری کرده وقتی دیده زنگم بری باخ منصوره... :-s :((
 

*M.M*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
781
امتیاز
4,463
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
پاسخ : سوتی‌ها

اونروز یکی پسره ای به دوستم زنگ زد...
بعد از اینکه حرف زدن پسره پرسید: شما کجا زنگی میکنید؟(دوستم میدونست پسره نیشابوریه ولی پسره نمیدونس)
دوستمم گفت:ما که تو نیشابور نیستیم =)) =)) =))
 

lindaa

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
573
امتیاز
3,605
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ابرشهرقدیم (نیشابور)
پاسخ : سوتی‌ها

امروز کلاسمون کلا سوتی بود! =))
دبیرمون CDگذاشته بود بعد یکدفعه دستگاهش خاموش شد!بعد دبیرمون گفت عه برقارفت!(لامپارو شن بود!)
ما: =)) =))خانوم برقا روشنه!!!!منظورمون این بود لامپا روشنه! :))


چند دقیقه بعد
دبیر:بچه ها اگه 4شنبه عید فطر نبود من براتون شنبه عید فطر میزارم!!!!!!!!!! =)) =))
منظورش این بود اگه 4شنبه عید فطر نبود شنبه جبرانی برامون میزاره! :))
 

meli

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,014
امتیاز
8,479
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
مدال المپیاد
برنز کشوری کامپیوتر
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از hatter :
هندزفری من سیمش در یه زاویه ای قرار بگیره قطع میشه و ادامه ی آهنگو از اسپیکر پخش میکنه.تو بی آر تی خیلی ریلکس موزیک پلیرو گذاشته بودم که همه آهنگامو به ترتیب بخونه،خودمم به شدت غرق در فکر بودم.دیدم خانومه رو به روییم یه نیگا به من می کنه،یه نیگا به بیرون،دوباره به من...بالای گوشیمو نیگا کردم دیدم بعععععععله...جا تَره و علامت هندزفری اون بالا نیست... X_Xبه روی مبارک هم نیاوردم و وانمود کردم گوشیم داشته زنگ می خورده و حواسم نبوده:"الو...؟الو؟"
تنها مشکلش این بود که زنه پیش خودش چه فکری کرده وقتی دیده زنگم بری باخ منصوره... :-s :((
گوشیه منم مدله گوشیه تو بود دیگه...

الان گفتی یادم افتاد...

من معاون پایمون هم سرویسیم بود...

منم همیشه گوشی میبردم و تحویل نمیدادم... :-"

همیشه هم سر کلاس آهنگ گوش میدادم یه دفه سر زنگ آخر دیدم معلمه بد نگام میکنه گوشیو با هندزفری انداختم تو کیفم بعدم دیگه یادم رفت آهنگ رو قطع کنم...

بعد تو سرویس که نشستیم دیدم یه صدای آهنگ از دور میاد...

به دوستم گفتم نیگا کن ماشین بغلیه تی ام بکس گذاشته...! اتفاقا منم این آهنگ رو دارم خیلی قشنگه... x:

ناظممونم که بغلم نشسته بود گفت نه ملیکا از تو کیفه توئه...!

-عه؟ آهان راست میگین یادم رفته بود قطعش کنم... هندزفریه هم درومده... :D

-تو گوشی داشتی ملیکا؟

من با پرروییت تمام: بعله خانوم!!!

-پس چرا تحویل ندادی :-\

-تحویل دادم خانوووووووووووم!!!

-عه؟ لابد من حواسم نبوده :-??

- =)) :)) =))
 
ارسال‌ها
2,779
امتیاز
11,298
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان امین
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
یه زمانی واسه شیمی/ نجوم میخوندم
پاسخ : سوتی‌ها

تو یه کلاسی بودیم یکی یه معلم فیزیک پیدا کرده بود میخواست بقیه رو خر کنه گروه شن باش کلاس بگیرن، هی داشت میگفت خیلی خوبه و تضمینی و اینا بعد میخواست بگه که هر کی میخواد بیاد به من زنگ بزنه بگه، جمله بندیش :

"بچه ها شماره منو یاد داشت کنین به هر کی خواستین بدین"


بقیه: :)) باشه!!
 

raman

Hatter
ارسال‌ها
253
امتیاز
2,846
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

معلم شیمی مون تعریف می کرد:
یکی از بچه های فامیل بود تو مهدکودک چن تا کلمه انگلیسی یاد گرفته بود.ازش پرسیدم:
_بابا چی میشه؟
_father!
_مامان؟
_mother!
_برادر چی عزیزم؟
_brother!
_خواهر چی؟
_khaher! =))
 

Sarina_ahm

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
717
امتیاز
5,268
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين یکـــ
شهر
جَهــان / ٢
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
علوم پزشكى اصفهان
رشته دانشگاه
پزشكى
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

داداش من توی نیو کانورسیشن می خواسته بنویسه یخ در بهشت بعد ترجمه کرده:Ice in the paradise!
 

saranaz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
996
امتیاز
4,711
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
یزد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

ما از شانس سال سوم راهنمایی امادگی دفاعی مخصوص دختران داشتیم!!!!(امتحانی برای یزد!)
یه بار امتحان داشتیم معلمون می اومد اخر کلاس می شست ما جلو کتاب باز می کردیم
دوستم دبیر و ... فرض کرده بود بغل دستش کتاب باز کرده بود
اینم کلی اعصبانی کتاب و پرت کردو ....
من هم در مقام دفاع در اومدم گفتم:: خانومممم این عدالت نیست شما اخر وایسادید فقط ما می تونیم کتاب باز کنیم.....
 

lof

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,866
امتیاز
10,628
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
دانشگاه
پلى تكنيك تهران
رشته دانشگاه
مهندسى معدن
پاسخ : سوتی‌ها

همین الان اتفاق افتاد

مارو 6 بار دقیقا بردن و آوردن

که یه چایی بیاریم!

اول که چایی بردیم میگن قندت کو؟!

رفتیم قند آوردیم میگن لیوانت کو؟!

رفتیم لیوان آوردیم میگن قندای تو قندونت کو؟!

رفتیم قند آوردیم میگن سینیت کو؟!

رفتیم سینی آوردیم میگن شکرت کو؟!

اون وسط هم خواهرمون هی سوسه میاد: بخوان بیان خواستگاریت چی کار میخوای بکنی؟!

مام عصبانی یه دفعه داد زدیم " من دیگه دایی چم نمیکنم!"

زدن زیر خنده! مام خیلی سور و سنگین هیچی نگفتیم

راستیتش بعدش رفتیم تو دستشویی کلی به خودمون خندیدیم
 

jasmine.d

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
201
امتیاز
1,840
نام مرکز سمپاد
شهید فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
تهران 8-^ :))
رشته دانشگاه
معماری 8-^
پاسخ : سوتی‌ها

یه امین صابر اددم کرده بود نمیشناختمش(وقتی فامیلشو دیدم یاد صابر ابر افتادم)
میخواستم به خالم بگم امین صابر میشناسی؟
گفتم امین ابر میشناسی؟
بعد خالم گفت نه، چه باحال فامیلش مث صابر ابره...
من :نه بابا ببخشید امین صابر
خالم ::)) :))
من: :-[
 
بالا