خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

امروز معلم جبرمون تو کلاس سارا اینا بوده... خیلی پیر مرد گوگولی ایه >:D<
بعد گفته بچه ها من فلان چیزو بهتون یادمیدم که اگه یه روز من نبودم و اینا، شما بگید خدا بیامرزدش...
بعد یکی از بچه ها گفته: نه خدا نکنه =)) =)) =))

امروز خودم یه تیکه از شیمیو که باید خودمون میخوندیم، تو دلم داشتم میخوندم، واکنشو خوندم واکِنِش :دی
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر زنگ فیزیک زنگ سوم همه خسته بودن هی به معلمه میگفتیم خسته ایم واینا...
اونم پرسید زنگ قبل چی داشتین؟
ما گفتیم ریاضی.
گفت پس همون دیگه.
بعد یکی از بچه گفت : آخه زنگ اول هم فیزیک داشتیم ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

لطفا با جنبه هاش بخونن.. ;)
یکی از دوستان الان تعریف کرد واسم

همین دوستمون 3روز پیش که داشته از زاهدان میومده مشهد
تو اتوبوس راننده پامیشه پرده ی پنجره های سمت آقایوون رو میکشه.(آقایون یه ور بودن خانوما یه طرف)..بعد چون نمیشده خم شه و پرده های سمت خانوما رو بکشه میگه: خانوما پرده هاتونو بکشید :-[
کل اتوبوس میترکن از خنده. :))
_(امیدوارم بن نشم واسه بد آموزی ;D)
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز اصلا خنده بازاری بود کلاس ما ... از بس که بچه ها سوتی دادن ...

تا من یه چیزی پلی میکردم سیفی میومد تو ... داشتیم عشق ممنوع نگاه میکردیم صداشم بلند بود ... اومد تو کلاس اینم قطع نمی شد ولی متوجه نشد دوباره رفت بیرون ;D

این بچه ها داشتن کخ میریختن به لپتاپ ما حالا این شروع کرده به خوندن : بری باخ آی بری باخ ... همون لحظه قراول ( دبیر ادبیات ) و یوسفی ( دبیر شیمی ) باهم وارد شدن !!! حالا اینم قطع نمیشه هر کار میکنم !!! مردم از خجالت ... :-[ کلن بسی خندیدیم :))

اینو الان یادم اومد ... سیفی اومد کلاس داره نماینده انتخاب میکنه ... همون موقع گوشی من ویبره میده ... منم که اصلا حواسم نبود گوشیم رو آوردم بالا ببینم کیه ... ;D خوب شد زود کناریم دستمو کشید پایین وگرنه بد گندی بالا اومده بود ... :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا ! یه سوال ! اینکه کسی که نیمکتِ اول نشسته ، سرِ کلاسِ ریاضی بتونه به مدّتِ یک ربع بدونِ مشکل با عمه ـش حرف بزنه ، سوتیِ فهم ِ معلم حساب می شه یا دانش آموز!؟ :))
 
پاسخ : سوتی‌ها


یکی از بچه تو کلاس یه رگ ترکی داره ولی هر بار بهش میگیم منکر میشه :-"

بعد یه بار بهش زنگ زدیم میخحواستیم سرکارش بذاریم ;;)

بهش گفتیم ببخشین آقا شما ترکین ؟! ;))

بعد گفت : اِ شما از کجا فهمیدین !! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

=)) بابا شوخی نکنید با ملّیت ِ ما! :))
خدا نکنه یه معلّمی لهجه داشته باشه ! :)) این معلّمِ مهارت ــمون لهجه یِ اصفهانی داره. حالا یه کلاسِ دیگه هم می گن یزدی ! :-"
از در اومده : خــــوووب بِچه ها ! من کــبریان هسّــم ، موعلّمِ مهــــــارتیِ شوما! (دیگه مدلِ با لهجه خوندنش پایِ خودتون ! :-" )
یهو کلِّ کلاس زدن زیرِ خنده! :))
- خانوم شوما اصفِهانی هسّین!؟ ;;) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی جدید علوی: ;D
تو این دفترچه ها هس در مدرسه ها میدن تبلیغ مثلا آموزشگاه علوی است ^#^
رفتم نگا کردم توشو یک کم دقت کردم دیدم یک نفر رو دوبار نوشته:فلان باقی و فلان باقری =))
کپ هم بودن منتهی یکیشون سفید بود یکی سیاه. ;))
حتی رشته هاشونم مثه هم بود. :o
بعد به بچه ها گفتم:از هر کدوم که سیاه هس یک سفیدم هستا. 8-}
 
پاسخ : سوتی‌ها

باز معلم زبانمون نمیدونم چی گف فقط گف این حیوون جزء خانواده گوزنه(داش فک میکرد ببنه چیه)
بعد یکی از بچه ها گف:گرازه؟؟؟؟
ما: =))به نظرت گراز جزء خانواده گوزنه؟؟؟
دوستم:آره دیگه =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامان بزرگم اومد بگه سس هزار جزيره رو بده،گفت اون سس هفت جزيره رو بده...! =)) =))

===============================================================

سر كلاس ادبيات اومدم "تينا" رو صدا كنم،اشتباهي به جاي صداي "ت" صداي "س" اومد بيرون شد "سينا"!!! حالا مگه بچه ها ول ميكردن،هي ميگفتن :"راستشو بـــــــــگو،سينا كيه؟!؟!" :>
معلمه از همه بدتر،تا آخر اون روز هر كاري باهام داشت "سينا" صدام ميكرد! :-w
 
پاسخ : سوتی‌ها

صفحه 20 کتاب زبان سال سوم دبیرستان، حمید تو برنامش هم جبر داره هم زیست!
-
معلم زبان : این powerful منظورش جسمانیه نه "ذهنانی" :دی
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر دینی نظریه داد : کروموزوم ها بر روی ژن ها قرار دارن :-\ :-w :-L
اونروز دبیر ریاضی (یه مرده هست بهش میگیم کرفس ;D خیلی تیکه میندازه باید هم به تیکه هاش بخندی اگه نخندی لج میفته) گفت خیلی خوبه که درس رو جلوتر بخونین... نه اینکه جلوتونو تر کنین از روش بخونین!
بعد خودش فهمید چه گندی زده ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

وای این سوتی امروز... معلم کامپیوترمون موجودیه به شدت ادعا و از خود راضی و گنده دماغ و اخمو و بدرو و "شاگردش را کودن پندار"
بعد این امروز داشت درس میداد . ما پشت سرش بودیم اداشو در اوردیم...(بچه بودیم خب شیطنت کردیم :دی .) بعد ما دیدیم این الان داره تخته رو پاک میکنه پشتش به ما بود ظاهرا. بعد دیدیم چقدر داره طول میده تاتخته رو پاک کنه خب...آقا این هی پاک کیمرد هی ما ادا در میوردیم...(بماند که یهو چه قد بعدش بد اخلاق شد)
بعد ما رفتیم آقا بیشتر دقت کردیم...دیدیم بعله :دی چون وایت بردمون ازیناس ک یه شیشه روی یه صفحه ی سفیده....معلم عزیز تمام ادابازی های مارو به طور زنده تماشا میکرده :دی
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم فیزیکمون امروز میخواس بگه باد ِ بادکنکو که خالی کنیم...حالا هرچی :دی
بعد گف: در ِ بادکنکو که باز کنیم... :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

+آقا امروز چقدر خندیدیم تو مدرسه :)) سر نرمش یه حرکت بود باید همو بقل میکردیم بعد همدیگرو هل میدادیم ... من افتاده بودم با معلم ;D :-[ چقدر خندیدن این بچه ها به حرکات من ... آخه من که زور درست حسابی ندارم که ... این همینجوری منو دور میداد ...

بعد زنگ ورزش اومدم میبینم لباسام نیست :o کلی کلاسو گشتم پیدا نشد که نشد ... تو فکر این بودم که کی داره باهام شوخی میکنه که یهو کسی که کنارم میشینه با لباسای من اومد تو کلاس !!! :)) آخه آدم انقدر شوت !!! حالا خوبه رنگ پیرهن خودش هم پرنگ تره از بقیه بچه ها !!! تازه گوشیم و کیف پول و اینا هم تو جیبم بوده متوجه نشده :)) آقا شما اسکول رو چی تعریف می کنین ؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از یاســمن :
سوسن جدیدا منبع سوتی مدرسه شده ! ;D
یکسره سوتی میده !
خُ بیچاره دست خودش که نیست ! ;D
میگه :یاسمن آهنگ on the floor ٍ آنجلیناجولی رو شنیدی دیگه ؟
من: جـــــونم ؟؟ ;D
سوسن :وااااااای !نگو که نشنیدی !مگه میشه ؟؟ همه شنیدن آخه !!
من :سوسن میگم این آنجایناجولی جدیدا چقدر عوض شده !! نه ؟؟ ;D
سوسن :نه تو این آهنگه زیاد عوض نشده !حالا برات میریزم ببینی !آخه بد جوری از دنیا عقبی !
من :آره حتما بریز ببینم این آنجلیناجولی چطوری از رو آهنگ جنیفرلوپز خونده ! :)) :)) :)) :))
اینو گفتم سوسن سرخ شده بود بیچاره دقیقا این شکلی : :-[ :-[
میگه :آخ آخ !!آخه میدونی یاسمن ،من از بچگی این 2تا رو باهم اشتباه میگرفتم!! :-[ :-[
من : =)) =)) =))

یاسمن چرا خوب نمیگی اون سوسن دیگس :))

امروز رفتم کلی هر چی به سوسن میگم مگه تو نبودی اینو گفتی؟بیشعور راستشو بگو من که میدونم چرا سوتیاتو انکار میکنی :-w

بعد از اینکه کلی باهاش دعوا کردم و اینا تازه گرفتم این سوسن با اون سوسن فرق میکنه :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم دین و زندگی مون حواسش نبود به سنبل(sanbol) گفت سمبل (sombol)
 
پاسخ : سوتی‌ها

بابام میخواد واسه فوق تخصص بخونه,بعد یه کتاب از انگلیس سفارش داده واسش آوردن,هزاران صفحه س!!! وقتی آوردنش من کتابو واکردم,نوشته هاش با فونت 2 انگلیسی بود! محو کتاب بودم حواسم نبود یهو گفتم "وای بابا,دهنت سرویسه تا اینو تموم کنی!!!!!"
بعد چن ثانیه سرمو آوردم بالا دیدم مامان و بابام این شکلین : :-w :-w
من =====> :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر صف میخواستن دوتا از معاونین رو به بچه هایی که جدید اومده بودن معرفی کنن اسم یکیشون سید محمود حسینی و اون یکی هم سید حسین حسینی بعد گفتن ما دوتا سید محمود داریم که یکی سید محمود و اونیکی سید حسین :o
 
Back
بالا