خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

معلم معارف:خدا شیطونو گول زد که از میوه ممنوعه بخوره!!!!!! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز رفته بودیم جای همسترا خوابیده بودن....
بعد دوستم گف اینا دارن چیکار میکنن؟؟!!
گفتم :تخم میذارن دیگه =)) =)) =)) =))
دوستم:تخم میذارن؟؟؟ :))
من: :-[

رفتم تونماز خونه نمازمو خوندم اومدم بیرون یکی جلوم بود یک کم هولش دادم گفتم برو کنار میخوام کفشامو بردارم....دیدم رنگ مانتوش فرق میکنه...
طرف برگش دیدم معلم ادبیات اوله :-[ :-[ :-[ :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

بعد كلا اين اتفاق هم زياد تو كلاس ميوفـته !
معلم مياد يه حرفي بزنه كلاس همهمه‌س و همه دارن سر و صدا مي كنن ، چند تا از بچه ها شروع مي كنن داد زدن كه : ساكــت ! بچه ها !
بعد بازم كسي ساكت نمي شـه !
بعد يكي از بچه ها پا ميشه ميگـه :" هـمه ساكـت بودند ناگـهان خري گفـت ... " خـانوم ! شما بفرماييد ! :) :)
معلم : :| :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

من مانتوم خیلی گشاده ...یعنی خیلی ها! ;D
بعد این تو مدرسه (البته بیشتر بین خودمون )پیچیده ;D
بعد این دوستم ( از بچه های ریاضی)ارادت خاصی به من داره دیگه بهم میگه گشاد خودم :-"(البته مانتو رو منظورشون هست!)
بعد من مسئول کتابخونم ;))بعد اونروز اومد تو کتابخونه من داشتم کتاب تحویل میدادم و مشغول و اینا... 8-^
بعد اومد گفت "گشاد خودم من بستنی میخوام"بعد این خانومه مسئول اصلی کتابخونه برگشت اینجوری شد :o
من گفتم یگان...خاک بر سرت :-w
یگان:اااا سر پست بودی؟!!! :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

وای همین الان این سوتیو دادم... دوستم گفت وااای من خیلی وقته squid نخوردم دلم هوس کرده...
گفتم حالا نمیخواد واسه من کلاس بذاری خارجکی بحرفی، خب مث آدم بگو خرچنگ :دی :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

کلاسمون پرده نداره
میخواستم به بچه ها بگم بیاید بریم
لب دفتر اعتصاب کنیم گفتم بیاید بریم احتساب کنیم :)
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس زبان بودیم یکی از بچه ها مثالشو خوند: i cooked the end of china yesterday !!
حالا اگه گفتین منظورش چی بود؟ یعنی من دیروز ته چین پختم :)) :)) ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز تو خیابون بودم که یکی از دوستام بهم زنگ زد و گفت پوریا میخوام با اینترنت خونه دانلود کنم کیلوبایتی چند تومنه
من: :o
-- منظورت دایل آپه؟
-- آره
-- یعنی کارت اینترنت گرفتی؟خب کارت اینترنت که ساعتیه!!
-- نه بابا من فقط میخوام دانلود کنم
-- :))
صبح تو مدرسه انکار میکرد که همچین حرفی زده منم صداشو داشتم پخش کردم همه بچه ها هم شنیدن =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر كلاس رياضي بوديم!داشتيم معادله حل ميكردم
2تا جواب داشت معلممون جلو يكيش نوشت: (غ ق ق )[nb]غير قابل قبول[/nb]
يكي از بچه ها گفت: خانوم "غ ق ق " يعني چي؟يعني غلطه غلط قلوطه غلطه؟ :-" :-" :-"


ما+ دبير: :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

مشخصات یک دختر 16 ساله ! (کاملا" تصادفی پروفایل ایشون باز شد ، و ما به این مسئله پی بردیم !)

سال فارغ شدن از تحصیل رو دقت فرمایید ...
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر عربیمون آقا تشریف دارن

یه نفر خود شیرین خانوم اجازه من بگم خانوم اجازه؟ :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امـروز ، معاون ِ‌مـا !
" بعله ! شـما مي ريد توي ِ سـايت مدرسـه !‌اول پسوردتون رو مي زنيد بعد پايينشم رمز ِ عبورتون ُ مي زنيـد ... ;;) ;;) ;;) "
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم هندسه ـمون(همون پیرِمرد بداخلاقه) یکی از بچه ها رو میخواس ببره پا تخته
بعد گفت: اسمت چی بود؟
دختره گفت: محیا
معلممون: خب مهیار جان، بیا پا تخته ببینم...!

و ما کلی فک کردیم که آیا مهیار اسم پسر هست یا نه و به این نتیجه رسیدیم ک هست =)) =))
-------------------
بعد حالا همین معلمه،داشت درمورد معلم جبرمون میگفت که خیلی با سواده و اینا...
یکی از بچه ها گفت: اتفاقا خیلی ام مهربون و خوش اخلاقه...!

ما همه اینجوری بودیم: :-" :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

رفته بودیم یه باغی...نشسته بودیم...صدای جیرجیرک اومد...پسر عمم(7 سالشه)گفت سنجاقک سنجاقک...همون که جیر جیر میکنه ... .

یکی نیس بگه مجید جان اون که جیر جیر میکه جیر جیرکه... .
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم ریاضی ما همیشه میگه:برین تو اتاق یه گوشه بشینین تمریناتو نو حل کنید.
ما:خانوم اتاق ما گوشه نداره :))
---------------------
دوستم یه پاکن عطری داره سر کلاس زبان اون یکی دوستم میگه اون پاکن بودار تو بده
ما: ^-^ :-[;D :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از shirin! :
کلاسمون پرده نداره
میخواستم به بچه ها بگم بیاید بریم
لب دفتر اعتصاب کنیم گفتم بیاید بریم احتساب کنیم :)

معمولا ميرن دم دفتر ها!مگه درياس كه ميرين لب دفتر؟!؟! :)) ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

لب دفتر =)) =))
دیروز داشتم تست میزدم !! نخندیدا !!! یه هویی به یه تست سخت برخورد کردم !!! رفتم تو فکر !!! مدادمو گذاشتم رو گوشم ×× وقتی حلش کردم خواستم جوابشو بزنم مدادمو گم کردم یه هو :-?? !!! ساعت دنباش گشتم آخر سر مامانم گفت رو گوشته !! #-o
 
پاسخ : سوتی‌ها

يكي از دوستان ديروز اومد بگه "يه ساعته مارو نشوندن" گفت "يه ساعته مارو نِشوسدن !!!!" :))

همون دوست 5دقيقه بعد :" هِچّي نميشه"!!! :))

7-8 دقيقه بعد اومد بگه "بچه هاي مدرسمون" گفت " مَچّو ها"!!! 8-}

امروز زنگ زدم از همون دوست گرامي بپرسم تستاي كدوم فصلو بايد بزنيم،برگشته ميگه " فكر كنم گنج اول!!" :)) منظورش فصل اول بود!

كم كم دارم نگرانش ميشم!!! :-?
 
پاسخ : سوتی‌ها


سر صبح دارم برای مرگ استیو جابز گریه میکنم ... مامانم اومده میگه چرا گریه می کنی ؟ می گم استیو جابز مرده :(( میگه کی هست این ؟ عکسشو آوردم میگم این ... بعد مامانم میگه : ا چه حیف ... چقدر من این آهنگ فرشته شو دوست داشتم !! :o ( با سیاوش قمیشی اشتباه گرفتدش :-w )
 
پاسخ : سوتی‌ها

دختر خالم الان میگفت اهنگ جاستین برام بزار عربی برقصم!!!!! :)) :))

تو کلاس بودیم.دبیرمون گفت من چیزی دیدم که از زن بودن خودم متنفر شدم!دوستم گفت اره خانم اون که معلومه!!!!!
بچه های کلاس به این حالت :o :)) =))
 
Back
بالا