رفتم تونماز خونه نمازمو خوندم اومدم بیرون یکی جلوم بود یک کم هولش دادم گفتم برو کنار میخوام کفشامو بردارم....دیدم رنگ مانتوش فرق میکنه...
طرف برگش دیدم معلم ادبیات اوله :-[ :-[ :-[ :-[
بعد كلا اين اتفاق هم زياد تو كلاس ميوفـته !
معلم مياد يه حرفي بزنه كلاس همهمهس و همه دارن سر و صدا مي كنن ، چند تا از بچه ها شروع مي كنن داد زدن كه : ساكــت ! بچه ها !
بعد بازم كسي ساكت نمي شـه !
بعد يكي از بچه ها پا ميشه ميگـه :" هـمه ساكـت بودند ناگـهان خري گفـت ... " خـانوم ! شما بفرماييد ! :) :)
معلم :
من مانتوم خیلی گشاده ...یعنی خیلی ها!
بعد این تو مدرسه (البته بیشتر بین خودمون )پیچیده
بعد این دوستم ( از بچه های ریاضی)ارادت خاصی به من داره دیگه بهم میگه گشاد خودم(البته مانتو رو منظورشون هست!)
بعد من مسئول کتابخونم بعد اونروز اومد تو کتابخونه من داشتم کتاب تحویل میدادم و مشغول و اینا...
بعد اومد گفت "گشاد خودم من بستنی میخوام"بعد این خانومه مسئول اصلی کتابخونه برگشت اینجوری شد
من گفتم یگان...خاک بر سرت
یگان:اااا سر پست بودی؟!!!
دیروز تو خیابون بودم که یکی از دوستام بهم زنگ زد و گفت پوریا میخوام با اینترنت خونه دانلود کنم کیلوبایتی چند تومنه
من:
-- منظورت دایل آپه؟
-- آره
-- یعنی کارت اینترنت گرفتی؟خب کارت اینترنت که ساعتیه!!
-- نه بابا من فقط میخوام دانلود کنم
--
صبح تو مدرسه انکار میکرد که همچین حرفی زده منم صداشو داشتم پخش کردم همه بچه ها هم شنیدن
معلم هندسه ـمون(همون پیرِمرد بداخلاقه) یکی از بچه ها رو میخواس ببره پا تخته
بعد گفت: اسمت چی بود؟
دختره گفت: محیا
معلممون: خب مهیار جان، بیا پا تخته ببینم...!
و ما کلی فک کردیم که آیا مهیار اسم پسر هست یا نه و به این نتیجه رسیدیم ک هست
-------------------
بعد حالا همین معلمه،داشت درمورد معلم جبرمون میگفت که خیلی با سواده و اینا...
یکی از بچه ها گفت: اتفاقا خیلی ام مهربون و خوش اخلاقه...!
معلم ریاضی ما همیشه میگه:برین تو اتاق یه گوشه بشینین تمریناتو نو حل کنید.
ما:خانوم اتاق ما گوشه نداره
---------------------
دوستم یه پاکن عطری داره سر کلاس زبان اون یکی دوستم میگه اون پاکن بودار تو بده
ما: ^-^ :-[
لب دفتر
دیروز داشتم تست میزدم !! نخندیدا !!! یه هویی به یه تست سخت برخورد کردم !!! رفتم تو فکر !!! مدادمو گذاشتم رو گوشم ×× وقتی حلش کردم خواستم جوابشو بزنم مدادمو گم کردم یه هو !!! ساعت دنباش گشتم آخر سر مامانم گفت رو گوشته !! #-o
سر صبح دارم برای مرگ استیو جابز گریه میکنم ... مامانم اومده میگه چرا گریه می کنی ؟ می گم استیو جابز مرده میگه کی هست این ؟ عکسشو آوردم میگم این ... بعد مامانم میگه : ا چه حیف ... چقدر من این آهنگ فرشته شو دوست داشتم !! ( با سیاوش قمیشی اشتباه گرفتدش )