مامانم اعصابش خرد بود؛ بعد یه فصل با من و داداشم دعوا کرد.
من و داداشم هم رفتیم تو اتاق طبق معمول پشت کامپیوتر تو اسکایپ آن شدیم.
بعد بابام زنگ زد:
بابام_ هدی به مامانت بگو بیاد.
داداشم_ نه بابا؛ نمیشه اینجا جو یه کم متنجسه!
بابام_
من_
یکبار داشتم صدای ببعی در میاوردم توی راه روی مدرسه
بعد یکی از معلم مرد ها اومد پشت سرم
همین که رومو برگردوندم یک بع بلند گفتم
بعد که دیدم اونه :-[ :-[ :-[
رفتم سر کلاس تا منو میدید میخندید
وسطای زنگم گفت سعی کنید آدم باشید
اصلا یک وعضی
امروز با دوستام ، مهرسا و زهرا ،تو حیاط بودیم . فلش زهرا هم تو دست مهرسا بود. یه دفعه ای مهرسا رو به من کرد و گفت : در زهرا کو ؟؟!!!!!!!!( به جای این که بگه در فلش کو؟؟ ) :) :)
تو کتاب علائم سرطانو نوشته بود يکيش : سو۶ هاضمه شديد بود
من فک کردم همون گرسنگى و ايناس گفتم
ععع خانم من سو۶ هاضمه شديد دارم هر چى ميخورم بازم سير نميشم
خانمم هعى ميگف نه من ميگفتم آره خانم باور کنين
عصبانى شد ديگه گف سو۶ هاضمه ينى روده درس کار نکنه و .....
ينى فلن برم بميرم B-)
.........
مدل مليله گوله (گلوله ميله)
........
داداشم گف بيا اين تمرينامو بنويس گفتم:
ى 50 تومنى تو گوشت آب ميخوره
(ترکيب تو گوشت ميخوره و
برات آب ميخوره )
امروز سپیده داشت در مورد روزشمار حرف میزد که چون ما روزشمار کارگامون به سقف وصله بهش گفت آویزون
...........................................................
سر دینی امروز خانومون گیر داده بود برا چادر نماز هی می گفت برا اینکه هیچ جا تون معلوم نشه کیسه بدوزید یعنی مردیم تا آخر کلاس
................................
اینم بقیه سوتی های امروزش:
اون درختا رو بکونیم(بکنیم)
باربی 4x large
چیزشون چیه؟
جوراب نازک هوا صاف می کنه
کشور های مهد اروپا ....حتی مهد عریانی (!) B-) :P
اگه نمی تونی میتونی !!!!! :P :P :P
با هجوم هجوم ها :-\ :-\ :-\
خواهرم رفته بود آشغالارو بزاره دمه در+ی کمی خرت و پرت بخره(منو بابام اصلنم گشاد نیستیم فقط وخ نداریم واسه این کارا ) وختی برگش نایلونه آشغالا هنوز دستش بود
خواهره ما داریم؟
امتحان تاریخ داشتیم، بعد دیدیم خداییش نمیشه کاریش کرد؛ اومدیم درسارو تقسیم کردیم که تو فرصتی که دبیر داده بود بخونیم
سکوت مطلق حاکم بود و من یهویی با صدای بلند خطاب به دوستم: کودوم درس مالِ تو بود
سر كلاس رياضي اومدم از كلاس برم بيرون اول در زدم بعد دستم رو به نشونه اجازه بردم بالا بعد در رو باز كردم خارج شدم . قيافه ي دوستان: قيافه معلم: :-\ :-\
شانسه ما داریم؟؟
امروز سرکلاس ب یکی از بچه هامون ک گوشی شو فروخته و ی گوشکوب خریده زنگ زدم
سایلنت نبود و معلم گوشیشو گرف
با کلی التماس پس گرف ولی بازم زنگ بعدش همین کارو کردک ک گوشیش رو سایلنت بود [-( [-(
بعد اس داده::کببخشید کاری داشتین؟؟
باز من زنگ زدم
بعد باز اس داده::اصن شوما؟؟ :-s :-s
بعد منم خودمو دختر جا زدم کل زنگ سرکارش گذاشتم
الانم باهاش قهرم و اس های منت کشیش میاد و منم قه قه میخندم
کلافه شدما [-( [-( شانسه من دارم آخه؟؟
والا نقل از آقای قربانی دبیر شیمی که
رفتن تو عربستان آب معدنی زدن به اسم البرز و ورشکست شدن
چرا؟!
چون برز به عربی میشه گ*
و الف و لام هم گذاشتن و کلی تاکید کردن!
داشتم با یکی از معلمای آقا تو حیاط مدرسه صحبت میکردم ( مدرسه ی ما هم ورود اقایان ممنوعه این بنده خدا واسه کار اداری اومده بود : بگم که فکر نکنید تو مدرسه ی ما اسلام در خطر است !!! ) هوا هم بس ناجوانمردانه سرد بود . یه تار مو اومده بود تو صورتم بعد رفته بود گوشه دهنم چون هوا سرد بود صورتم حس نداشت متوجه نشده بودم . بعد دیدم هی آقای معلمه دهنشو چپ و چوله میکنه ! اینجوری نگاش کردم ^-^
اینجوری نگام کرد :-[
دوباره به حرفم ادامه دادم دیدم هی دهنشو یه جوری کج و کوله میکنه . با یه ژست " هاااا ؟ چیه ؟ " ای نگاش کردم
دیدم میگه مودنه !!!!
میگم چی چی ؟ میگه :-s مو تو دهنته !!!!
من اینجوری
اون اینجوری
بعد با آمبولانس بردنم !!!!