خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

معلم عربی:بچه ها ببخشید مزاحم حرف زدنتون میشم...یکم آرومتر که صدای منم برسه.. 8-|
ما::))---> :-?----> [-(
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتي برمودا رو:ميخاست بگه ديشب گفت ديروز شب-منو پخ پخ مندي منفجر شديم
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم اعصابش خرد بود؛ بعد یه فصل با من و داداشم دعوا کرد.
من و داداشم هم رفتیم تو اتاق طبق معمول پشت کامپیوتر تو اسکایپ آن شدیم.
بعد بابام زنگ زد:
بابام_ هدی به مامانت بگو بیاد.
داداشم_ نه بابا؛ نمیشه اینجا جو یه کم متنجسه!
بابام_ :o ;))
من_ :))

بچه منظورش متشنج بود.
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکبار داشتم صدای ببعی در میاوردم توی راه روی مدرسه :))
بعد یکی از معلم مرد ها اومد پشت سرم :))
همین که رومو برگردوندم یک بع بلند گفتم :|
بعد که دیدم اونه :-" :-" :-" :-[ :-[ :-[ :| :| :|
رفتم سر کلاس تا منو میدید میخندید :))
وسطای زنگم گفت سعی کنید آدم باشید :|
اصلا یک وعضی :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز با دوستام ، مهرسا و زهرا ،تو حیاط بودیم . فلش زهرا هم تو دست مهرسا بود. یه دفعه ای مهرسا رو به من کرد و گفت : در زهرا کو ؟؟!!!!!!!!( به جای این که بگه در فلش کو؟؟ ) :) :)
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو کتاب علائم سرطانو نوشته بود يکيش : سو۶ هاضمه شديد بود :-"
من فک کردم همون گرسنگى و ايناس گفتم
ععع خانم من سو۶ هاضمه شديد دارم هر چى ميخورم بازم سير نميشم :-"
خانمم هعى ميگف نه من ميگفتم آره خانم باور کنين :-"
عصبانى شد ديگه گف سو۶ هاضمه ينى روده درس کار نکنه و ..... X_X
ينى فلن برم بميرم B-)
.........
مدل مليله گوله (گلوله ميله) :-"
........
داداشم گف بيا اين تمرينامو بنويس گفتم:
ى 50 تومنى تو گوشت آب ميخوره :-"
(ترکيب تو گوشت ميخوره و
برات آب ميخوره ;D)
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سپیده داشت در مورد روزشمار حرف میزد که چون ما روزشمار کارگامون به سقف وصله بهش گفت آویزون :)) :)) :)) :)) :))
...........................................................
سر دینی امروز خانومون گیر داده بود برا چادر نماز هی می گفت برا اینکه هیچ جا تون معلوم نشه کیسه بدوزید ;D یعنی مردیم تا آخر کلاس
................................
اینم بقیه سوتی های امروزش:
اون درختا رو بکونیم(بکنیم) :)) ;) :))
باربی 4x large ;)
چیزشون چیه؟
جوراب نازک هوا صاف می کنه ;D ;D :)) ;D ;D
کشور های مهد اروپا ....حتی مهد عریانی (!) B-) ;) :P
اگه نمی تونی میتونی !!!!! :P :P :P
با هجوم هجوم ها :-\ :-\ :-\
 
پاسخ : سوتی‌ها

خواهرم رفته بود آشغالارو بزاره دمه در+ی کمی خرت و پرت بخره(منو بابام اصلنم گشاد نیستیم فقط وخ نداریم واسه این کارا ;;)) وختی برگش نایلونه آشغالا هنوز دستش بود ;;)
خواهره ما داریم؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز دوستم سر فوتبال گفت:
تیم مخابل ( ترکیب مخالف و مقابل) ;))
بنده خدا چندبار اومد درستش کنه
هی میگفت: مخابل ببخشید مقالف ... #-o
 
پاسخ : سوتی‌ها

مکالمات دو عدد دختر خانوم معصوم و مظلوم و چشم و گوش بسته ، سر صف ، برنامه صبحگاهی :

- شب تو خواب دیدم یه بچه ی کوچیک به دنیا اومده بود ! خیلی ناز بود ، فقط نفهمیدم مال کی بود !؟ :-"

- عیبی نداره ! خدا قسمت تو هم بکنه !

- با هم انشالا ...

چند ثانیه بعد هر دو به صورت هم نگاه میکنن :o
چند ثانیه بعدش هر دو به سمتی فرار میکنن !! :))

( اصلا خراب تر از ذهن این دو نفر ، ذهنی وجود نداره !! ;;) )
 
پاسخ : سوتی‌ها

امتحان تاریخ داشتیم، بعد دیدیم خداییش نمیشه کاریش کرد؛ اومدیم درسارو تقسیم کردیم که تو فرصتی که دبیر داده بود بخونیم
سکوت مطلق حاکم بود و من یهویی با صدای بلند خطاب به دوستم: کودوم درس مالِ تو بود :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر كلاس رياضي اومدم از كلاس برم بيرون اول در زدم بعد دستم رو به نشونه اجازه بردم بالا بعد در رو باز كردم خارج شدم . قيافه ي دوستان: :-? :-? =)) =)) قيافه معلم: :-\ :-\ ;))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه کی از دوستام اومد با هام حرف زد بعد اومد برگرده بره سر جاش بشینه،صاف رفت تو دیوار.. :)) :)) :)) :))بعد تا یه مدت قیافه اش اینجوری بود =P~ =P~ =P~ =P~ =P~
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی معلم دینی رو داشته باش:

ما وقتی می ریم عروسی خودمونو تزئین می کنیم....!!!!!! ;D

مگه جنگه؟؟؟؟؟؟؟؟ ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

شانسه ما داریم؟؟
امروز سرکلاس ب یکی از بچه هامون ک گوشی شو فروخته و ی گوشکوب خریده زنگ زدم ;D ;D
سایلنت نبود و معلم گوشیشو گرف :)) :))
با کلی التماس پس گرف ولی بازم زنگ بعدش همین کارو کردک ک گوشیش رو سایلنت بود [-( [-(
بعد اس داده::کببخشید کاری داشتین؟؟
باز من زنگ زدم :)) :))
بعد باز اس داده::اصن شوما؟؟ :-s :-s
بعد منم خودمو دختر جا زدم کل زنگ سرکارش گذاشتم :)) :))
الانم باهاش قهرم و اس های منت کشیش میاد و منم قه قه میخندم :)) :))
کلافه شدما [-( [-( شانسه من دارم آخه؟؟ :-/ :-/
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتى معلم فيزيكمون:
- يه پرنده داره اون بالا شنا ميكنه
كل كلاس: :)) :))
معلم: :-" :))
پرنده هه: :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر زنگ ناهار دور هم حیاط نشسته بودیم

یهو یکی اومد گفت: بچه های یه ذره گشاد شین منم بشینم ;;)

ما: =)) =)) خودش: :-" :-"


سرکلاس معلممون گفت: آرام باشید یهو یکی از اون سر کلاس گفت: ای ایران فک کرده بود معلم داره میگه آباد باشی :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

والا نقل از آقای قربانی دبیر شیمی که
رفتن تو عربستان آب معدنی زدن به اسم البرز و ورشکست شدن
چرا؟!
چون برز به عربی میشه گ*
و الف و لام هم گذاشتن و کلی تاکید کردن!
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلممون میگفت : بچه ها درکم کنید دیگه.صبح ساعت 6 بلند شدم ناهار گذاشتم.واسه بچه هام وسایل اماده کردم و ...
که منم برگشتم گفتم : خانم عوضش مامان منم شبا بیدار هس!! :-" ;D
+ منظورم این بود که روزا داداشم نمیذاره کاراشو انجام بده. شب که اون میخوابه مجبوره بیدار باشه و کارای خونه رو انجام بده
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم با یکی از معلمای آقا تو حیاط مدرسه صحبت میکردم ( مدرسه ی ما هم ورود اقایان ممنوعه این بنده خدا واسه کار اداری اومده بود : بگم که فکر نکنید تو مدرسه ی ما اسلام در خطر است !!! ) هوا هم بس ناجوانمردانه سرد بود . یه تار مو اومده بود تو صورتم بعد رفته بود گوشه دهنم چون هوا سرد بود صورتم حس نداشت متوجه نشده بودم . بعد دیدم هی آقای معلمه دهنشو چپ و چوله میکنه ! اینجوری نگاش کردم ^-^
اینجوری نگام کرد :-[
دوباره به حرفم ادامه دادم دیدم هی دهنشو یه جوری کج و کوله میکنه . با یه ژست " هاااا ؟ چیه ؟ " ای نگاش کردم
دیدم میگه مودنه !!!!
میگم چی چی ؟ میگه :-s مو تو دهنته !!!!
من اینجوری :|
اون اینجوری :|
بعد با آمبولانس بردنم !!!!
 
Back
بالا