خاطرات سوتی‌ها

...............

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
4,015
پاسخ : سوتی‌ها

امروز 2 ساعت اول نرفتم مدرسه که هندسه بخونم!!
وقتی رفتم مدرسه,مدیرمون گفت فاطمه خانوم کجا بودی؟؟؟ چه موقع اومدنه؟؟
منم گفتم حالم خوب نبود,یه کم خوابیدم!!
از اون ور معاونمون داد زد: نه!! اینا امتحان هندسه دارن,دیر اومده که بخونه!! مگه تو سوم ریاضی نیستی؟؟
من: :Oنه !!! باور کنین من حالم خوب نبود!!
مدیرمون: :-?!! یعنی چی حالت خوب نبود؟؟؟ پس چرا اومدی؟؟؟
و.....
خلاصه به زور راضیشون کردم که من حالم خوب نبوده و اینا!! اینا هم راضی شدن و غیبتم و موجه زدن!!!
بعد زنگ 3وم اسمم و پیج کردن!!
رفتم پایین گفتم بله؟؟؟؟ کاری داشتین؟؟؟؟
مدیرمون گفت دلیل غیبتت چی بود؟؟؟
گفتم حالم خوب نبود دیگه!!!
نگو این پدر بنده زنگ زده که مثلا موجه کنه غیبتم و,گفته خونه داشتم درس میخوندم!!!!
این بابای موجهه که ما داریم؟؟؟؟؟؟
 

Dawn

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
869
امتیاز
3,462
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

میخواستم تاکسی سوار شم برم نیایش بعد (چون اکثرا تاکسی پونک سوار میشم ) سوار تاکسی پونک شدم 10 دیقم توش نشستم که مسافر بیاد بعد تا ماشین داشت راه میوفتاد یهو من داد زدم نه آقا آقا من اشتباه سوار شدم میخوام برم یه جا دیگه X_X اصن یه وضعی شدش


رفته بودیم رادیولوژی بعد مامانم گفت بیا شماره دندون پزشکتو تو کال لاگای گوشیم پیدا کن من دادم گفتم اینه بعد مامانم زنگ زده سوالشو میپرسه بعدا فهمیدم شماره همون رادیولوژی که اونجا وایساده بودیمو دادم داشته با منشیه که نزدیکش بود حرف میزده :))
من :-" مامانم :-w
 

fateme.RMA

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,717
امتیاز
8,613
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

اين تلفناي داخلي مدرسه رو كه مستحضريد ديگه؟! تو اين تلفن داخلي شماره كتابخونه 110ه! بعد اون تلفني كه تو دفتره اگه شماره 9و بزني وصل ميشه به تلفن معمولي و ميتوني به مه جا بزنگي ولي همينجوريش تلفن داخلي مدرسس!
سر زنگ عربي دبير عربيمون به يكي از بچه هاي كلاس گفت برو كتابخونه بگو بچه ها بيان ميخوام درس بدم!
اين همكلاسي مام ميره تو دفتره منتها بر حسب عادت اول 9و ميزنه بعد 110و ميگيره! :-"
ميگه ببخشيد لطفا بگين رحيمي بياد سر كلاس عربي ميخوان درس بدن!
طرف: كي؟! :O
دوست ما: رحيمي رو صدا كنين بياد سر كلاس!
طرف: خانوم اينجا 110ه!
دوست ما: خوب احمق كه نيستم! ميدونم 110ه! كتابخونس ديگه ميگم صداش كنين بياد سر كلاس!
طرف: خانوم اشتباه ميكنين اينجا پليس 110ه!

دوست مام به سرعت به حالت :-s گوشيو ميذاره و برميگرده سر كلاس! :))
 

zibonesa!

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
123
امتیاز
432
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
:/
دانشگاه
شریــــف! :/
پاسخ : سوتی‌ها

معلم عربی:بچه ها ببخشید مزاحم حرف زدنتون میشم...یکم آرومتر که صدای منم برسه.. :rolleyes:
ما::))---> :-?----> [-(
 

Robek

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
353
امتیاز
1,420
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شیراز_کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شیراز
رشته دانشگاه
پرستاری
پاسخ : سوتی‌ها

سوتي برمودا رو:ميخاست بگه ديشب گفت ديروز شب-منو پخ پخ مندي منفجر شديم
 

ARAGOL

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
102
امتیاز
1,066
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 3 تهران
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم اعصابش خرد بود؛ بعد یه فصل با من و داداشم دعوا کرد.
من و داداشم هم رفتیم تو اتاق طبق معمول پشت کامپیوتر تو اسکایپ آن شدیم.
بعد بابام زنگ زد:
بابام_ هدی به مامانت بگو بیاد.
داداشم_ نه بابا؛ نمیشه اینجا جو یه کم متنجسه!
بابام_ :O ;))
من_ :))

بچه منظورش متشنج بود.
 

parimero

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
567
امتیاز
1,791
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

یکبار داشتم صدای ببعی در میاوردم توی راه روی مدرسه :))
بعد یکی از معلم مرد ها اومد پشت سرم :))
همین که رومو برگردوندم یک بع بلند گفتم :|
بعد که دیدم اونه :-" :-" :-" :-[ :-[ :-[ :| :| :|
رفتم سر کلاس تا منو میدید میخندید :))
وسطای زنگم گفت سعی کنید آدم باشید :|
اصلا یک وعضی :|
 

آیدا :)

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
858
امتیاز
2,639
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا(ع)
شهر
لاهیجان
پاسخ : سوتی‌ها

امروز با دوستام ، مهرسا و زهرا ،تو حیاط بودیم . فلش زهرا هم تو دست مهرسا بود. یه دفعه ای مهرسا رو به من کرد و گفت : در زهرا کو ؟؟!!!!!!!!( به جای این که بگه در فلش کو؟؟ ) :) :)
 

ریهانولیت

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
283
امتیاز
2,536
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو
شهر
زاهدان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
RUDN university
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

تو کتاب علائم سرطانو نوشته بود يکيش : سو۶ هاضمه شديد بود :-"
من فک کردم همون گرسنگى و ايناس گفتم
ععع خانم من سو۶ هاضمه شديد دارم هر چى ميخورم بازم سير نميشم :-"
خانمم هعى ميگف نه من ميگفتم آره خانم باور کنين :-"
عصبانى شد ديگه گف سو۶ هاضمه ينى روده درس کار نکنه و ..... X_X
ينى فلن برم بميرم B-)
.........
مدل مليله گوله (گلوله ميله) :-"
........
داداشم گف بيا اين تمرينامو بنويس گفتم:
ى 50 تومنى تو گوشت آب ميخوره :-"
(ترکيب تو گوشت ميخوره و
برات آب ميخوره :D)
 

yasaman hoseyni

کاربر فعال
ارسال‌ها
44
امتیاز
196
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 7
شهر
تهران
مدال المپیاد
فیزیک 8)
دانشگاه
columbia university
رشته دانشگاه
علوم سیاسی
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سپیده داشت در مورد روزشمار حرف میزد که چون ما روزشمار کارگامون به سقف وصله بهش گفت آویزون :)) :)) :)) :)) :))
...........................................................
سر دینی امروز خانومون گیر داده بود برا چادر نماز هی می گفت برا اینکه هیچ جا تون معلوم نشه کیسه بدوزید :D یعنی مردیم تا آخر کلاس
................................
اینم بقیه سوتی های امروزش:
اون درختا رو بکونیم(بکنیم) :)) (; :))
باربی 4x large (;
چیزشون چیه؟
جوراب نازک هوا صاف می کنه :D :D :)) :D :D
کشور های مهد اروپا ....حتی مهد عریانی (!) B-) (; :P
اگه نمی تونی میتونی !!!!! :P :P :P
با هجوم هجوم ها :-\ :-\ :-\
 

Pedr@m

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
6
امتیاز
52
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهرون
پاسخ : سوتی‌ها

خواهرم رفته بود آشغالارو بزاره دمه در+ی کمی خرت و پرت بخره(منو بابام اصلنم گشاد نیستیم فقط وخ نداریم واسه این کارا ;;)) وختی برگش نایلونه آشغالا هنوز دستش بود ;;)
خواهره ما داریم؟
 

swz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
903
امتیاز
10,065
پاسخ : سوتی‌ها

امروز دوستم سر فوتبال گفت:
تیم مخابل ( ترکیب مخالف و مقابل) ;))
بنده خدا چندبار اومد درستش کنه
هی میگفت: مخابل ببخشید مقالف ... #-o
 
ارسال‌ها
2,308
امتیاز
63,823
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

مکالمات دو عدد دختر خانوم معصوم و مظلوم و چشم و گوش بسته ، سر صف ، برنامه صبحگاهی :

- شب تو خواب دیدم یه بچه ی کوچیک به دنیا اومده بود ! خیلی ناز بود ، فقط نفهمیدم مال کی بود !؟ :-"

- عیبی نداره ! خدا قسمت تو هم بکنه !

- با هم انشالا ...

چند ثانیه بعد هر دو به صورت هم نگاه میکنن :O
چند ثانیه بعدش هر دو به سمتی فرار میکنن !! :))

( اصلا خراب تر از ذهن این دو نفر ، ذهنی وجود نداره !! ;;) )
 

zeynab75

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
776
امتیاز
5,337
شهر
قوچان
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : سوتی‌ها

امتحان تاریخ داشتیم، بعد دیدیم خداییش نمیشه کاریش کرد؛ اومدیم درسارو تقسیم کردیم که تو فرصتی که دبیر داده بود بخونیم
سکوت مطلق حاکم بود و من یهویی با صدای بلند خطاب به دوستم: کودوم درس مالِ تو بود :-"
 

دختر آريايي

کاربر فعال
ارسال‌ها
23
امتیاز
92
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
دانشگاه
emu university
رشته دانشگاه
pharmacy
پاسخ : سوتی‌ها

سر كلاس رياضي اومدم از كلاس برم بيرون اول در زدم بعد دستم رو به نشونه اجازه بردم بالا بعد در رو باز كردم خارج شدم . قيافه ي دوستان: :-? :-? =)) =)) قيافه معلم: :-\ :-\ ;))
 

#kimia

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
10
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 7
شهر
کرمان_تهران
پاسخ : سوتی‌ها

یه کی از دوستام اومد با هام حرف زد بعد اومد برگرده بره سر جاش بشینه،صاف رفت تو دیوار.. :)) :)) :)) :))بعد تا یه مدت قیافه اش اینجوری بود =P~ =P~ =P~ =P~ =P~
 

sara76

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
18
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 7
شهر
تهران
دانشگاه
با مویی؟؟؟؟؟؟؟
رشته دانشگاه
آبیاری گیاهان دریایی
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی معلم دینی رو داشته باش:

ما وقتی می ریم عروسی خودمونو تزئین می کنیم....!!!!!! :D

مگه جنگه؟؟؟؟؟؟؟؟ :D
 
ارسال‌ها
650
امتیاز
4,374
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

شانسه ما داریم؟؟
امروز سرکلاس ب یکی از بچه هامون ک گوشی شو فروخته و ی گوشکوب خریده زنگ زدم :D :D
سایلنت نبود و معلم گوشیشو گرف :)) :))
با کلی التماس پس گرف ولی بازم زنگ بعدش همین کارو کردک ک گوشیش رو سایلنت بود [-( [-(
بعد اس داده::کببخشید کاری داشتین؟؟
باز من زنگ زدم :)) :))
بعد باز اس داده::اصن شوما؟؟ :-s :-s
بعد منم خودمو دختر جا زدم کل زنگ سرکارش گذاشتم :)) :))
الانم باهاش قهرم و اس های منت کشیش میاد و منم قه قه میخندم :)) :))
کلافه شدما [-( [-( شانسه من دارم آخه؟؟ :-/ :-/
 

paramore

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
249
امتیاز
1,230
نام مرکز سمپاد
دبيــرـــــتان فرزانــگان يـــك
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

سوتى معلم فيزيكمون:
- يه پرنده داره اون بالا شنا ميكنه
كل كلاس: :)) :))
معلم: :-" :))
پرنده هه: :|
 

Dawn

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
869
امتیاز
3,462
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر زنگ ناهار دور هم حیاط نشسته بودیم

یهو یکی اومد گفت: بچه های یه ذره گشاد شین منم بشینم ;;)

ما: =)) =)) خودش: :-" :-"


سرکلاس معلممون گفت: آرام باشید یهو یکی از اون سر کلاس گفت: ای ایران فک کرده بود معلم داره میگه آباد باشی :))
 
بالا