خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

مادربزرگ ِ بنده بعد ِ خوردن ِ غذا : وای ، خیلی عالی بود . میترسم خفه شم بس که خوردم .
مادر ِ بنده : انشاالله مادر ، انشاالله .
:دی
 
پاسخ : سوتی‌ها

Untitled_1.jpg
 
پاسخ : سوتی‌ها

هفته پیش فلش داداش کوچیکمو برداشتم نمیدونم کجا گذاشتم بعد اونم هی دنبالش میگشت که خدا کوجا گذاشتمش اخه نکنه مونده مغازه

نکنه مونده خونه خاله نکنه...!!! :-?(منم میگفتم نه من ورنداشتم)! ;D

چون خیلی توش چیزای مهمی داشت برنامه اینا!!! X_X

بعد دیروز بیکار شده بودیم گفتیم بزا به یاد کودکی کباب کباب بازی کنیم..... ;))

بعد که داشتیم همینجوری حرف میزدیم من یهو از دهنم پرید که ای کاش لال میشدم!!! ;D

داداشم:اره باو حافظه تو خیلی قویه من میدونم...!! :))

من:نه باو......من اگه حافظه داشتم یادم میومند فلش تورو کجا گذاشتم دیگه....!! :>

سرامونم پاییینه دیگه گرم بازی...!!! ;D

بعدش دوهزاریش نیافتاده برگشته میگه اره خب شاید.....!!! :)

بعد به جان خودم حواسمم نبود داشتم دستاشو نیگا میکردم نسوزم...

نمیدونم از کدوم ور یکی خابوند دم گوشم گوشم سوت زد..

منم عین فنر پریدم در رفتم!!!! :-sچ

ای خاک بر سرت فرشته خاک تو سرت مامان دیدی این ورداشته بود صداشم در نمیاورد...!! X-( :-L

بعد دو ساعت متوالی دور زدیم خونه رو اخرش دوییدم اتاق دروبستم به خیر گذشت!!! :))

الان باید بگردم پیداش کنم دیگه وگرنه خودمو له میکنه تبدبیل به مموری میکنتم!!!! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

اوه اوه ... آخه دیگه انقدر بد؟ اونم من؟ من؟! :-w
اومدم مودم رو وصل کنم، دکمه ی on ِش رو میزنم ... میبینم روشن نمیشه! :-?
من: خدایا! این که سالم بود!
دوباره امتحان میکنم ...
خدا: بنده ی عزیزم ما تو را کور افریدیم بلکه عبرتی باشد برای دیگران! :>
من: :-/
و بعد: ;) that's all right :لایک
;D بعله ... فکر کردم دوشاخه ی مربوط به مودم رو زدم تو پریز در حالی که اون دو شاخه ی شارژر بود!
ینی هااا >:D<
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم : بیا ببین بابا بزرگت برام چی داده ! حواسش نبوده اشتباهی واسه من فرستاده : 1شاخه گل و آرزوی سلامتی! من و مامانم:=))!
مامانم 5 دقیقه بعد: ;D اشتباهی به جای اینکه به داییت بفرستم به بابا بزرگت فرستادم برای روز پدر چی کار کنیم ! :-" من: :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

گوشیمو وصل کردم به نت بوکم ... گوشیم رو نخوند .... بعد نیم ساعت ور رفتن رفتم 70 مگ برنامه ــاش رو دانلود کردم ....
فهمیدم گوشیم رو از سر عادت وصل کرم به پی سی ـم خیلی آروم گوشیم رو جمع کردم گرفتن خوابیدم!!!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر امتحان زیست معلم ی سوال داده بود گفته بود با این چند تا حیوون زنجیره بکشید... بعد بچه ها خیلی درگیر بودن ک آیا سنجاب گندم میخوره؟
بر اثر نبود معلم زیست بچه ها گیر دادن به مراقب که معلم زبان انگلیسی بود.... خلاصه هی ازش پرسیدن. آخرش گفت :"ببینید بچه ها سنجاب که نمیتونه بره بالایه درخت گندم بخوره."
بچه ها اول تو بهت بودن بعد دیگه کلا برگه هاشونم جوییدن ... :-"
سوال اینه آیا گندم بالایه درخت میروید؟!
حالا به فرض محالم ک برویه سنجاب نمیتونه از درخت بره بالا؟!
 
پاسخ : سوتی‌ها

اومدم ب پسر عموم بگم دوست دارم همیشه مثل خواهر و برادر باشیم گفتم
همیشه مثه خواهر و ابجی بمونیم
پسر عموم ^-^ 8-|
من :-??
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه روز ساعت۲ بعدازظهر بود با دوستم داشتیم تو خیابون رد میشدیم یهو به دوستم گفتم میای بریم کافی نت ؟ گفت نه من ناهار خوردم ~X( =)) :-\
 
پاسخ : سوتی‌ها

من خودم اینو شنیدم تا ده دقیقه نفسم بالا نمیومد:))
الانم با اجازش اینجا مینویسم
این دوستمون واسه اولین بار ماه پیش میره دندون پزشکی دندونش رو پر کنه بعد مثل اینکه یه پسر جوون بوده بعد این هم میترسیده کلی از دندون پزشکی دیگه اینم که دیده قشنگ کپ کرده
بعد این اول واسه امپول کلی مسخره بازی در اورده و اینا بعد خلاصه یارو شروع کرده ولی یادش رفته ساکشن بزاره تو دهن این ،یه مدت که میگذره با ایما اشاره به پسره میفهمونه که بابا خفه شدم ساکشن نزاشتی اونم دستگاه رو در میاره میگه اب دهنتو اونجا خالی کن(منظور تو سینکی که کنار صندلی)،این دوستمونم که اطلاعی از این سینک نداشته یه دفعه اب دهنشو رو زمین تف میکنه :))
حالا دیگه مسخره کردن و خندیدن پسره و دیگر مریض ها همانا و سرخ و سفید شدن اینم همانا... :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم ناراحت بود میگم :عزیزم حرفتو بهم بگو
میگه:نمیتونی کمکم کنی...
میگم حداقل سگ صبورت میشم که... :(
سوتی دوم:
دوستم با دوس پسرش دعواش شده میگه انقد دوست دارم که نمیتونم نفرینت کنم فقط لعنت به تو لعنت X_X
سوتی سوم:
فحش من به دوستم:مث گاو انگار خره...
سوتی جهارم:
ایا می دانستید پ.خ در زبان ترکی به معنای گه می باشد ...البته گلاب به روتون
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز تو باغمون یه بچه گربه چند روزه پیدا کردیم. اندازه یه کف دست. بعد پسر داییم که 5-6 سالشه اومده میگه : اِ این کِی از تخم بیرون اومد؟؟!
ما هم داشتیم میخندیدیم و بیچاره نمیدونست قضیه چیه :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از این ورودی های جدیدمون اومده بود با اولیاش برا ثبت نام.
بعد اولیا ش از من در مورد دبیرا میپرسیدن.رسید به فیزیک.
ما دبیر فیزیکمون جناب آقای فلاحت هستش.
بعد منم گفتم دبیر فیزیکمون آقای فلاکت هستن.
بعد دیدم یه ذره تعجب کردن.بعد یکی از دوستام که از کنارم رد شد در گوشی بهم گفت چه سوتی ای دادم.بعد منم درستش کردم.
بعد طرف بهم گفت شما اینجا درس میخونی؟ ~X(
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
داداشم به مامانم میگه اون زیغ زاگه.
بعد مامانم خندید بهش گفت نه.اون زیج زاگه.
منم با یه لبخند ژکوند بهشون گفتم نه...اون زیگ زاجه :o
آخرش بابام با مهارت تمام گفت .نه.اون زیگ زاگه. B-)
 
پاسخ : سوتی‌ها

- همسرتون چطورن؟ خوب هستن؟ ;;)
- خوبن، سلام دارن خدمتتون. :)
- بزرگیمو برسونین خدمتشون. :>
- بله؟ :o
- ام چیز ، ببخشید منظورم این بود که... #:-S
آدم با یکی خیلی رودروایسی داشته باشه و این جوری سوتی بده جلوش :-"
بچه های عزیز توجه کنید وقتی بهتون میگن سلام برسونید باید بگید بزرگیتونو میرسونم :-" نه وقتی که بهتون سلام رسوندن بزرگیتونو برسونید :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز برقا رفته بود.مامانم داش اجاق گاز رو روشن میکرد که اونم هر کاری کرد روشن نشد.منم از اتاقم داد زدم که مامان برقا رفته روشن نمیشه.
همه خندیدن ولی من هنوز سر حرفم هستمو کم نمیارم.
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از nikta phelps :
ما به@ میگیم الاهی دورت بگردم
دبیرزیستمون میخواست متن بده سوال دربیارم
ازم ایمیلمو پرسید منم بی حوصله:نیکتا ... الاهی دورت بگردم یاهو دات کام در یه لحظه فکش افتاد
من :-[ :-[
اون :-? :-?
من نميدونم چرا اصرار دارم "الاهي" رو "ala hey"بخونم!!!بعد هي دارم فكر ميكنم خدايا اين الا و هي رو ازكجاش دراوردن،
اصلا يعني چي...
ويرايش: با اينكه الان ميدونم "elahi"ولي بازم دارم الا هِي ميخونم... اصن الاهِي قشنگتره الاهي يهني چه ديگه؟؟!!

**
يه سوتي خيلي رايجي بود قبلنا كه براي كسايي كه كمك ميخواستن هي ميگفتن كمكاي نقدي و جنسي خودتونو بدين..
بعدمن همش فكر ميكردم خدايا خب ملت خنگن مگه چرا همش اصرار دارن بگن نقدي و جنسي همه جا؟؟!!
خوششون مياد سوتي بدن؟؟!!
تا اينكه چند وقت پيش كشف كردم منظور از جنسي يعني غذا و پتو و لباس و اين چيزا...
خب دوستان چرا اينجوري ميكنين ادم هي منحرف شه!!!
بذارين يكم صراط مستقيم بريم ببينيم چه جوريه!!!
والا!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

داداشم همسن خودمه.بعد دیروز اومده پیشم میگه:
- دیدی نمیتونیم گواهینامه بگیریم؟
-چرا؟
-چون گواههی اشتغال به تحصیل تو سال آخر فقط تا آخر خرداد اعتبار داره.
-خب که چی؟
-ینی چی نداره خنگه ینی بعدش سربازی باید بری دیگه :-w
-:))
-ها چته؟
- دخترم ها :دی سربازیه تو به من چه؟
- :-""""" :-ترک صحنه
 
پاسخ : سوتی‌ها

عاقا این قضیه برمیگرده به سال گذشته:

یه همایشی بود در مورد نماز و اثراتش و اینا , بعد تازه رئیس سمپاد اصفهان و رئیس آموزش پرورش اصفهان و خلاصه همه ی رئیس رئسا بودن:
منم باید میرفتم از مقاله ای که داده بودم دفاع میکردم(بچه ها داشته باشین چی گفتما ) :

اما نسبت به نماز مغرب باید گفت که هر چیز ناشناسی که مخل سیستم و مکانیزم جنسی انسان باشد ،از بین می رود و....

وای عاقا ما اینو گفتیم , جلسه رفت رو هوا...البته همه ساکت بودنا فقط ریز ریز میخندیدن و رئیس سمپادم که قشنگ سرخ شده بود....مدیر معاونم که به کنار... :-"
من که اون بالا بودم نفهمیدم سوتی دادم و از دیدن قیافه اینجوری اینا شدید تعجب کردم ;D
ولی بعدش که رفقا گفتن بد جور سوتی دادی داشتم از خجالت آب میشدم :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

بچه ها در هنگام ورود معلم: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل محمد... ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

مهمون داریم الان..بعد من پای کامپیوترم تلفن هم کنار کامپیوتره.
تلفن زنگ زد.... برداشتم گرفتم کنار گوشم هی میگم الو...الو...
بعد هی طرف هیچی نمیگه ..
هی الو ..الو..
سکوتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعد اودم گوشی رو بزارم ,رو به اقوام:چقدر بی فرهنگ...
همه: =))
نگاه کردم دیدم موس توی دستمه جای گوشی تلفن X_X
بعد انتظار داشتم طرف از توی موس جوابمم بده :-"
 
Back
بالا