خاطرات سوتی‌ها

zahra-E

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
381
امتیاز
1,452
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
داروسازی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی همین الان من:
من:مامان بوکله گوسفندمیاد :-&
مامانم:میخوام ناهارکله پاچه بذارم :)
من:وای نه مامان من عصربایدبرم کلاس کل وزنش میوفته روم پخمه میشم X-( X-(
:-" :-" :-"
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,627
امتیاز
24,526
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

روز اول دانشگاه..رفتم سمت این جماعت نسوان گفتم"آقا شما نمایندتون کیه؟" :)) خلاصه دخترا ب روم نیاوردن منتها دوستان پسر تا الان اینو سوژه کردن :( خب این آقا آقای ندا بود :-"
 

dokhtar-e-tanha

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
263
امتیاز
4,609
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

×

مورد داشتیم جمعه تو آزمون کانون ، یکی از بچه ها اینقد هول کرده با برگه پاسخنامش جلسه آزمونو ترک کرده ((: :-"
شب دیده پاسخنامش تو کیفشه (((((:
 

Mostafa.Ahmadi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
113
امتیاز
2,277
نام مرکز سمپاد
بهشتی
شهر
زنگان(عرب ها میگویند زنجان)
پاسخ : سوتی‌ها

الان مثن بده بگم يه جايي شنيدم يكي به يكي ديگه تيكه انداخت گفت : بخورمت ;))
طرف برگشت گفت : گُ* نخور >:p
اينم نامردي نكرد گفت :چشم =))
 

Roy@ 188

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
369
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بابل
سال فارغ التحصیلی
1395
پاسخ : سوتی‌ها

عاغا این چیه سعدی گفته؟؟؟؟؟؟؟با حس جوزدگی،جلسه ی اول کتاب ادبیاتو باز کردیم.آخرین خط نوشته "پرده ی ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد..."سعدی جون خدا بیامرزتت ولی چی گفتی؟؟؟؟معلممونم گیر سه پیچ داد به همین.کل درسو ول کرده گیرداده به همین یه تیکه که از توش آرایه و نقش پیدا کنه.
ناموس یعنی.....پرده دریدن یعنی.....پرده ی ناموس دریدن یعنی......
مگه میشه آدمم نخنده.باز خوبه ما آخر میشینیم.راحت خندیدیم.
:)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
 

زﮩرا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
706
امتیاز
8,250
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
کِرمان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
کرمان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

نمیدونم سوتیه یانه ولی خنده داره

ما تو راهنمایی یه دوست داشتیم و هنوزهم داریم و معلوم نیست تاکی خواهیم داشت که ایشون مادربزرگشون از قضا یه روز مریض شد بعد روز بعدش اومد با خوشحالی به ما گفت من فردا نمیام مدرسه
من:چرا اونوخ؟؟
اون:به خاطر مادربزرگم
من:نمرده که هنوز
اون:تا فردا دیگه ایشالا می میره
فرداشم اتفاقا مرد و این نیومد
یکی تعریف میکرد که:
پسر خاله ام تازه نامزد کرده بعد باداییم نشسته بودیم داشتیم درباره جناب داماد حرف میزدیم
داییش:ببین سارا (عروس) این احسان ما (داماد) بچه زیاد خوبیم نیست الان این شکلیه ...بعد عروسیتون مثلا یه صبح پامیشی می بینی کتش یه طرفه شلوارش یه طرفه گوشیش یه جاس شورتش(!!!) یه طرفه
میخواستن شلختگیشونو برسونن مثلا کلا طرفو نابود کرده
*پ.ن:خاطره دومیه مال من نبود برای تاکید دوم
 

Moshk

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,141
امتیاز
2,882
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1
شهر
ساری
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : سوتی‌ها

بنده در ابتدا فکر کردم که این شنای مختلط، شنای جنس های مختلف با همه X_X
ایرانیام مدال آسیاییم دارن تو این زمینه ;))
درکل چیز جالبیه این شنای مختلط :))
 

maryammovahedzadeh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
628
امتیاز
7,439
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
یزد
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

-بچه ها احساس تشنگنی داره منو میکُشه
+احساس ِ چی؟
- نشتگی
+ وات ؟ یه بار دیگه بگو؟
-شنتگی...
+مریم حالِت بده پاشو برو بیرون #خطاب به دبیر. خانوم میشه این بره بیرون آب بخوره. حالِ روانی‌ش خوب نی
- خیلیم خوبم. فقط نشته‌مه...عه! :O شنته‌مه... اه...
+مریم تشنه‌اته. پاشو پاشو.... :))

حالَم بَد، بَد بود :-"
 

انیس

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
172
امتیاز
220
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
جندی شاپور
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

من سوم راهنمایی بودم یه معلم ریاضی داشتیم خیلی جدی بود.یه روز با کتاب داشت می زد روی میز.همه ساکت شدن الا من و دوستم!منم که فکر می کردم یکی از بچه ها داره میزنه رو میز بلند شدم داد زدم کیه داره میزنه رو میز؟ L-:
همزمان همه بچه ها رو نگاه کردم تا به معلم که رو بروم ایستاده بود رسیدم بدبخت چشماش از تعجب گشاد شده بود =))
دوستام خیلی خندیدن منم ترکیده بودم از خنده :)) این قدر خندیدم که صورتم قرمز شده بود!
ولی معلمم خوب تلافی کرد :|
 

فاطمه م.

فاطمه م.
ارسال‌ها
633
امتیاز
4,340
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهاردانگه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
ادبی
دانشگاه
پلی تکنیک تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

دوستای گلم ، وقتی توی یک امتحان عربی " ماده " ی یک فعل رو ازتون میخوان ، منظورشون اینه که " ریشه " ی اون فعل رو به دست بیارید ;;)
در سوالات عربی کلمه ی " ماده "در مقابل " نر " و به معنی " مونث " نیست :|
 

khashayarfn

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
565
امتیاز
2,078
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب 1
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر - علوم تصمیم و دانش
پاسخ : سوتی‌ها

سال دوم، معلم آمار و هندسه ما یکی بودن! یادم نیست سر کدوم کلاس بود! :D


بعد از قضا یه روز که روزای آخر مدرسه قبل از تعطیلی دی بود واسه امتحانا، ما امتحان ادبیات داشتیم و منم حوصله کلاس نداشتم و گفتم نرم کلاس!


زنگ تازه خورده بود، این معلم ما هم همیشه دیر میومد زودم میرفت!


من رفتم کتابو برداشتم برگشتم دیدو تو کلاسه! :)) رفتم جلو که برم از کلاس بیرون چرخید نیگام کرد، منم خودمو زدم به اون راه و مسیرو کج کردم به سمت جلو کلاس و سلام کردم بهش و اونم جوابمو داد، تا چرخید کیفشو بزاره پریدم بیرون از کلاس! :D
خلاصه کل زنگ من تو حیاط بودم و داشتیم با بچه ها حرف میزدیم ( آخرم ادبیا نخوندم :)) ) زنگ خورد یه 5 دقیقه ای هم گذشته بود که گفتم برم کتابو بزارم تو کلاس، اومدم بالا دمه کلاس دیدم در بستس گفتم خوب این که 5 دقیقه همیشه زودترم تعطیل میکرد پس نیسش دیگه! ;)) دستگیره درو فشار دادم دیدم اونرم تو دسته یکیه با لگد باز کردم درو یه فحشی هم رایج بود در اون بازه زمانی در مورد یکی دیگه از معلما اونم داد زدم یهو به خودم اومدم دیدم کله کلاس دارن میخندن و معلمه روبرو من وایساده داره چش غره میره!! :)) :-?? 8-> :))
 

happiestchemist

ملکه ی شیشه ای
ارسال‌ها
2,802
امتیاز
9,194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
4d
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
دارم.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم میگه:"این جا نشین هواش بده"
میگم: "اره از این طرف قور میاد. "
در واقع بوی قیر منظور بود.. :D
 

mohaddes

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
346
امتیاز
4,670
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بـنـاب
سال فارغ التحصیلی
94
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

هی به بابام پیام میدادن، یهو عصبی شد برگشت گفت " این egroblog egroblog چیه دیگه ؟ X-( اصابمو خورد کردن X-( "
گفتم برم ببینم پیامه چیه. اصن اگروبلاگ چیه :))
رفتم دیدم نوشته " اگر وبلاگ درمورد فلان موضوع دارید ..." :|
 

emperor701

کاربر فعال
ارسال‌ها
52
امتیاز
509
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسفراین
پاسخ : سوتی‌ها

میخواستم به مامانم بگم:سرشو گرم کن.
خواهرم به یکی دیگه گفت:حواسشو پرت کن.
منم قاطی کردم وگفتم:سرشو پرت کن :)) :)) =)) =)) =))
 

emperor701

کاربر فعال
ارسال‌ها
52
امتیاز
509
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسفراین
پاسخ : سوتی‌ها

میخواستم کتاب خیلی سبز علوممو بخونم. صفحه ی اولشو باز کردم مامانم میگه:شابک چیه؟؟(بالحنی برا اذیت کردن من) :-/ :-?
منم میگم:این شماره هایی که اینجا نوشته :)) :D ;)) =))
 

Suspected Girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
6,215
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
علوم‌تربیتی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش نشسته بودیم تو حیاط این حدیث بیچاره نمیدونست با ساندویچش چیکار کنه ..خودشم جاشو نداشت مامانش میکشتش اگه نمیخوردش .. حالا هی وسط حیاط وایساده بود داد میزد اه بچه ها بیاید چیز منو بخورید دگ :))
 
ارسال‌ها
2,126
امتیاز
23,690
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : سوتی‌ها

درک کنید حس و حال آدمی رو وقتی که:
دبیر شیمی مون یه خاطره ی بی مزه تعریف کرد. مثلا باید همه می خندیدن،اما هیشکی نخندید.فقط چون قبلش سر یه چیزی داشتیم می خندیدیم این خنده ادامه داشت. بعد من گفتم:واااااااااااای دوباره خانم عسگری خاطره ی بی مزه تعریف کرد.
و اون لحظه کلاس ساکت بود. :D :-s
 

...ELINOR...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
7,503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
آزاد مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : سوتی‌ها

سرم درد میکرد خوابیده بودم..
مث اینکه درست وقتی من خوابیدم عمم اینا اومده بودن.
این عمم خیلی ماهه قرار بود ی کتابیو هرجا دید بخره واسم
اینم خریده بود بنده خدا...
منم ک خوابیده بودم معلوم نیس خواب چی میدیدم.
حالا عمم اومده بیدارم کنه که من کتابو چک کنم ببینم همونه یا نه
عمه:"عزیزم پاشو ببین این کتابه همونه ک میگفتی؟؟"
من:"برو گمشو حوصلتو ندارم!":|(نقل قولی از مامانم)
وقتی پا شدم رفته بود.
نمیدونم چجوری تو چشاش نگا کنم! :( :((
 
بالا