خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

عاغا این چیه سعدی گفته؟؟؟؟؟؟؟با حس جوزدگی،جلسه ی اول کتاب ادبیاتو باز کردیم.آخرین خط نوشته "پرده ی ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد..."سعدی جون خدا بیامرزتت ولی چی گفتی؟؟؟؟معلممونم گیر سه پیچ داد به همین.کل درسو ول کرده گیرداده به همین یه تیکه که از توش آرایه و نقش پیدا کنه.
ناموس یعنی.....پرده دریدن یعنی.....پرده ی ناموس دریدن یعنی......
مگه میشه آدمم نخنده.باز خوبه ما آخر میشینیم.راحت خندیدیم.
:)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

نمیدونم سوتیه یانه ولی خنده داره

ما تو راهنمایی یه دوست داشتیم و هنوزهم داریم و معلوم نیست تاکی خواهیم داشت که ایشون مادربزرگشون از قضا یه روز مریض شد بعد روز بعدش اومد با خوشحالی به ما گفت من فردا نمیام مدرسه
من:چرا اونوخ؟؟
اون:به خاطر مادربزرگم
من:نمرده که هنوز
اون:تا فردا دیگه ایشالا می میره
فرداشم اتفاقا مرد و این نیومد
یکی تعریف میکرد که:
پسر خاله ام تازه نامزد کرده بعد باداییم نشسته بودیم داشتیم درباره جناب داماد حرف میزدیم
داییش:ببین سارا (عروس) این احسان ما (داماد) بچه زیاد خوبیم نیست الان این شکلیه ...بعد عروسیتون مثلا یه صبح پامیشی می بینی کتش یه طرفه شلوارش یه طرفه گوشیش یه جاس شورتش(!!!) یه طرفه
میخواستن شلختگیشونو برسونن مثلا کلا طرفو نابود کرده
*پ.ن:خاطره دومیه مال من نبود برای تاکید دوم
 
پاسخ : سوتی‌ها

بنده در ابتدا فکر کردم که این شنای مختلط، شنای جنس های مختلف با همه X_X
ایرانیام مدال آسیاییم دارن تو این زمینه ;))
درکل چیز جالبیه این شنای مختلط :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

-بچه ها احساس تشنگنی داره منو میکُشه
+احساس ِ چی؟
- نشتگی
+ وات ؟ یه بار دیگه بگو؟
-شنتگی...
+مریم حالِت بده پاشو برو بیرون #خطاب به دبیر. خانوم میشه این بره بیرون آب بخوره. حالِ روانی‌ش خوب نی
- خیلیم خوبم. فقط نشته‌مه...عه! :o شنته‌مه... اه...
+مریم تشنه‌اته. پاشو پاشو.... :))

حالَم بَد، بَد بود :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

من سوم راهنمایی بودم یه معلم ریاضی داشتیم خیلی جدی بود.یه روز با کتاب داشت می زد روی میز.همه ساکت شدن الا من و دوستم!منم که فکر می کردم یکی از بچه ها داره میزنه رو میز بلند شدم داد زدم کیه داره میزنه رو میز؟ :-L
همزمان همه بچه ها رو نگاه کردم تا به معلم که رو بروم ایستاده بود رسیدم بدبخت چشماش از تعجب گشاد شده بود =))
دوستام خیلی خندیدن منم ترکیده بودم از خنده :)) این قدر خندیدم که صورتم قرمز شده بود!
ولی معلمم خوب تلافی کرد :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستای گلم ، وقتی توی یک امتحان عربی " ماده " ی یک فعل رو ازتون میخوان ، منظورشون اینه که " ریشه " ی اون فعل رو به دست بیارید ;;)
در سوالات عربی کلمه ی " ماده "در مقابل " نر " و به معنی " مونث " نیست :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

سال دوم، معلم آمار و هندسه ما یکی بودن! یادم نیست سر کدوم کلاس بود! ;D


بعد از قضا یه روز که روزای آخر مدرسه قبل از تعطیلی دی بود واسه امتحانا، ما امتحان ادبیات داشتیم و منم حوصله کلاس نداشتم و گفتم نرم کلاس!


زنگ تازه خورده بود، این معلم ما هم همیشه دیر میومد زودم میرفت!


من رفتم کتابو برداشتم برگشتم دیدو تو کلاسه! :)) رفتم جلو که برم از کلاس بیرون چرخید نیگام کرد، منم خودمو زدم به اون راه و مسیرو کج کردم به سمت جلو کلاس و سلام کردم بهش و اونم جوابمو داد، تا چرخید کیفشو بزاره پریدم بیرون از کلاس! ;D
خلاصه کل زنگ من تو حیاط بودم و داشتیم با بچه ها حرف میزدیم ( آخرم ادبیا نخوندم :)) ) زنگ خورد یه 5 دقیقه ای هم گذشته بود که گفتم برم کتابو بزارم تو کلاس، اومدم بالا دمه کلاس دیدم در بستس گفتم خوب این که 5 دقیقه همیشه زودترم تعطیل میکرد پس نیسش دیگه! ;)) دستگیره درو فشار دادم دیدم اونرم تو دسته یکیه با لگد باز کردم درو یه فحشی هم رایج بود در اون بازه زمانی در مورد یکی دیگه از معلما اونم داد زدم یهو به خودم اومدم دیدم کله کلاس دارن میخندن و معلمه روبرو من وایساده داره چش غره میره!! :)) :-?? 8-^ :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامانم میگه:"این جا نشین هواش بده"
میگم: "اره از این طرف قور میاد. "
در واقع بوی قیر منظور بود.. ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

هی به بابام پیام میدادن، یهو عصبی شد برگشت گفت " این egroblog egroblog چیه دیگه ؟ X-( اصابمو خورد کردن X-( "
گفتم برم ببینم پیامه چیه. اصن اگروبلاگ چیه :))
رفتم دیدم نوشته " اگر وبلاگ درمورد فلان موضوع دارید ..." :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

میخواستم به مامانم بگم:سرشو گرم کن.
خواهرم به یکی دیگه گفت:حواسشو پرت کن.
منم قاطی کردم وگفتم:سرشو پرت کن :)) :)) =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

میخواستم کتاب خیلی سبز علوممو بخونم. صفحه ی اولشو باز کردم مامانم میگه:شابک چیه؟؟(بالحنی برا اذیت کردن من) :-/ :-?
منم میگم:این شماره هایی که اینجا نوشته :)) ;D ;)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

چند روز پیش نشسته بودیم تو حیاط این حدیث بیچاره نمیدونست با ساندویچش چیکار کنه ..خودشم جاشو نداشت مامانش میکشتش اگه نمیخوردش .. حالا هی وسط حیاط وایساده بود داد میزد اه بچه ها بیاید چیز منو بخورید دگ :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

درک کنید حس و حال آدمی رو وقتی که:
دبیر شیمی مون یه خاطره ی بی مزه تعریف کرد. مثلا باید همه می خندیدن،اما هیشکی نخندید.فقط چون قبلش سر یه چیزی داشتیم می خندیدیم این خنده ادامه داشت. بعد من گفتم:واااااااااااای دوباره خانم عسگری خاطره ی بی مزه تعریف کرد.
و اون لحظه کلاس ساکت بود. ;D :-s
 
پاسخ : سوتی‌ها

سرم درد میکرد خوابیده بودم..
مث اینکه درست وقتی من خوابیدم عمم اینا اومده بودن.
این عمم خیلی ماهه قرار بود ی کتابیو هرجا دید بخره واسم
اینم خریده بود بنده خدا...
منم ک خوابیده بودم معلوم نیس خواب چی میدیدم.
حالا عمم اومده بیدارم کنه که من کتابو چک کنم ببینم همونه یا نه
عمه:"عزیزم پاشو ببین این کتابه همونه ک میگفتی؟؟"
من:"برو گمشو حوصلتو ندارم!":|(نقل قولی از مامانم)
وقتی پا شدم رفته بود.
نمیدونم چجوری تو چشاش نگا کنم! :( :((
 
پاسخ : سوتی‌ها

وقتی که من تو دفتر ریاضیم می نویسم: یک صدم مساوی ِ یک دهم. :-" ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

عاغا ما یه بچه محل داریم ، دقیق ترین توصیفی که میتونم ازش براتون بکنم اینه که همون تام هنکس تو فیلمِ فارست گامپه !

حالا همین نیم ساعت پیش اومده ازم می پرسه : کانون بهتره یا قلم چی ؟!

اون : ;;) من: :| زمین و زمان : =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دارم با یکی چت میکنم.اسمش پگاهه.دارم حال احوال پرسی میکنم.نوشتم چتوری گیاه؟ ((=
اینجوری شد بیچاره: :-|
و من: X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم فیزیکمون یه اقاییه! یه روزی ما با این مردک 3 نقطه سر کلاس نشسته بودیم داشتیم مسئله درباره ی میدان مغناطیس حل میکردیم
(پیش زمینه:سوم دبیرستانیا و بچه های پیش میدونن که وقتی میخوایم ببینیم میدان مغناطیسی سیم درون سوئه یا برون سو چیکار میکنیم! ;))
این اقا هردفعه که میخواس مسئله رو حل کنه بلند میگف: خاانووم بامن قدم بزن قدم بزن(تا میرسید پای تخته! بعدش)میگف: حالا همه شستا بالا شستا بالا!! بعد یکی از بچه ها به اسم نسیم شستشو خیلی برد بالا بعد اقائه گف:نسیم جواد سمت من نگیر سمت سیم بگیر!! بعد یه بار دیگه نسیم حواسش نبود همون کارو کرد طرف گف: نسیم یه بار دیگه بکنی میاما!!!!
بعد از 2ثانیه که همه داشتن حرف طرفو تحلیل میکردن:
نسیم: :o
معلم مون: :-[
کل کلاس: =)) =)) =)) =)) =))
 
Back
بالا