• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

خاطرات سوتی‌ها

پاسخ : سوتی‌ها

کلاس گسسته:
یکی از بچه ها رفت تمرین حل کنه، معلم گفت توضیحم بده..
پسره خیلی بد توضیح داد...
معلم: کلا دانش آموز هرچقدرم بلد باشه نمیتونه مثل معلم بیان کنه... B-)
یکی از دانش آموزا: آره...مالِ معلم یه چیز دیگه است... ;;)
کل کلاس :)) =))
دانش آموزه: ^#^ X_X بیانِ معلم منظورم بود ^#^ X_X
معلم: :D
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس ریاضی بودیم که معلمون به یکی از دانش آموزا گفت :
"خوب حالا ریشه های این معادله درجه رو چجوری پیدا میکنیم"
اونم گفت : "میذاریم تو دلتا در میاریم دیگه"
معلم : "فقط حواست باشه خواستی در بیاری برو بیرون در بیار"
طرف سرخ شد ...
 
پاسخ : سوتی‌ها

معلم فیزیک داشت با تخته هوشمند ور میرفت خواست لیزر پن رو امتحان کنه
انتخابش کرد بعدش دستش رو برد رو تخته تصادفی یه شکل مستهجن کشید!!!
از شانسش این شکله هی خاموش روشن میشد هی میزد رو پاک کن که پاکش کنه پاک نمیشد
ول کرد اومد نشست رو صندلی دستشو گذاشت رو صورتش تا ربع ساعت میخندید!!
معلم =))
بچه ها =))
معاون :-$
 
پاسخ : سوتی‌ها


تو جمع خانوادگی نشسته بودیم مامانم گف بزنگم به داداشم منم داشتم اس میدادم گفتم اعتبارم خ کمه نمیشه
بعدش دخترخالم اس داد یه چی گف برگشتم جلوچش مامانم زنگ زدم کلی حرف زدیم
من: :D
مامانم: :-w



یکی از بچه ها برا پست من جواب داده بود بعد منم فک کردم علی پست گذاشتم وبعدهم تا چندوقت به اون تاپیک سرنزدم دوستان در جهت اگاه سازی بنده همش میگن این علی نیس این حامده پ.خ هم دادن تازه :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

مامان گرامیم امروز زنگ زده بود غیبت بنده رو موجه کنه :D
- سلام.خسته نباشید.من ولی یکی از اولیا هستم.
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو صف نماز جماعت بین دونماز بعد از صحبت حاج آقا
حاج آقا:ی صلوات ختم کنید
من:الهم صل علی محمد و آل محمد...الــــا..
خب چیکار کنم فک کردم سه تاس! :(
دوستم: :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه روز یکی از دبیرا اس داده بود و چیزی گفته بودازش تشكر كردم كه دوباره يه سوال واسم فرستاد كه من براش فرستادم آره خدا رو شكر ..بعد گفت مثل اينكه خيلى خوابت مياد بهتره بخوابى..منم با اين كه از اين حرفش تعجبيدم ولى چيزىط نگفتم..روز بعد كه داشتم اس ام اسامو نگاه ميكردم ديدم اى داد بيداد به جاى خدا رو شكر براش فرستاده بودم خر را شكر...حالا اين بماند كه يه بار يك پيامك فوق العاده عاشقانه رو اشتباها براش فرستادم ..حالا بيا و درستش كن :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

دختر همسایمون گوشتِ قربونی آورده بود . منم همیشه مشکل دارم که اینجور موقع ها چی باید گفت ؟! :د
گفتم:خدا رحمتش کنه ! :-?
+ کی رو ؟ :|
مثلن خواستم اشتباهمو درست کنم، گفتم : هه هه ! گوسفنده رو میگم :|
+وای! :)) تو خیلی بامزه ای !!! فعلن !
:-?? :|


عکس این قضیه هم برای دوستم اتفاق افتاده بود. تو مجلس ختم بعد از برداشتن خرما گفته بود:"قبول باشه." :/
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس بغل دستیم خعلی تو فکر بود
بهش گفتم اسمش چیه؟
از دهنش در رفت گفت نیلوفر!!!
بنده خدا نمیدونس چجوری جمش کنه!
 
پاسخ : سوتی‌ها

سال سوم یبار سر کلاس شیمی سرمو گذاشتم رو میز بعد خوابم برد
حالا منم میز دوم ردیف وسط
بعد یهو بیدار شدم دیدم معلمم بالاسرم وایساده کلاسم ساکت همه به من خیره شدن...
معلمم پرسید خواب بودی؟
منم هول شدم گفتم نه خانوم دراز کشیده بودم!!!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

من نمیخواست اینو بزارم اینجا...منو اغفال کردن...

Untitled_rz.jpg


:))
 
پاسخ : سوتی‌ها

ی شیش ماهی هس ک هروخ طبقه پایینمون مامان باباش میرن جایی پسره ی دخدرو میاره و...
باباش میجنوب ماشین میاره
بعد امروز دیگ اعصابم خورد شد از داد و بیدادی دخدره
موقعی ک کارشون تموم شد سریع رفتم تو حیاط و با توپ ب دیوار میزدم :-" :-"
پسره منتظر بود برم ک بیان برن :-"
بعد یساعت گذش و دید من نمیرم و منم ک تمرین میکردم ک پسره اومد گف::سجاد کی بازیت تموم میشه ؟؟ :)
گفتم نمیدونم میخای بیا بازی کن
گف ن داش من ک کمرم درد میکنه و اینا
من حواسم نبود:: گفتم:: آره صدات میومد ! :-" :-"
پسره::صدای چی؟
من: تو با ی بنده خدایی
اون:: آها دخدر خالمو میگی :))
من:: دخدر خاله ات چ صداهایی درمیاورد و چ حرفاییم میزد !!! :-" :-"
مجید:: X-( X-( X-( X-(
من:: :D :D :D :))
ی فحش داد و رف بالا و بعد چن دقه باهم رفتن :))
)فک نکنم دیگ بیان( :))
بنده نماد همسایه خوبم :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

با ماجده رفته بودیم واسه تولد دوستش کادو بخره. بعد گفتم ازین گوی ها هم بد نیسا. :-/
گفت عه؟ باشه. :-?
اقا ببخشید موی گوزیکال دارین؟ ;;)
خب عکس العمل طرفو خودتون پیش بینی کنین :-" منکه داشتم میترکیدم از خنده.فوری صحنه رو ترک کردم :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

عمم اس داده:زیر گازو خاموش کن بعد بیا
من:کجا بیام؟؟؟؟؟!!!!!!
ـ سر کوچه دیگه
+ چرا بیام؟؟!!
ـ اس دادم ک!مگه ازون شالا نمیخواستی؟؟
+ آها اون شال خوشگلا؟؟الان میام
رفتم سر کوچه عمم اینا میگه تو اینجا چیکار میکنی!؟
میگم خودت اس دادی
میگه من ب هانیه اس میدادم ک!!!!
ینی چقد جیغ میزدم بس بود ب نظرتون؟!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

سرکلاسه شیمی نشستیم معلم گرم درس دادن ماهم گرم حرف زدن :-"
بعد یه نگاه خشمگین از جانب معلم منو فاط خفه میشیم بقل دستی من (ریحانه) هنوز مشغول حرف زدن بع معلم گفت اسم این چیه ؟(ریحون) من : ناموگیاهیدکه در کنار رود میروید :D معلم : خب پس به این خانوم علف هم بگو ساکت شه :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

از اون رو که ما کلا ملت گشنه ای تشریف داریم رفتیم با بچه ها حمله کردیم به یک عدد سوپری

دوست ماهم بسیار جو گیر و خوشحال شیرجه زد داخل مغازه که دوغ و گوشفیل بگیره کوفت کنیم

دوستم:: عـاقـا گـــــــــ.و.ز داغ دار دارید؟؟

یه جنابی اومده بودن خرید که اصن خرید ها رو ول کردن و تشریف بردن اندرون افق

حالا تازه اینا هیچی

عمق ماجرا جایی بود که من از از دم مغازه داد میزدم واسه دوستم که اونطرف خیابوون بودن تعریف میکردم که دوستمون چی گفته

ملت شریف ایران= =))

دوستان :-[


اینجانب :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

بزرگترین سوتی اینه که وقتی داری همزمان با یه آهنگ میخونی وقتی تو داری میخونی اون نخونه :D
 
Back
بالا