خاطرات سوتی‌ها

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

همین‌طور که داشتم می‌رفتم سمتِ داروخونه تا یه بسته قرص بخرم، تو ذهنم به این فکر می‌کردم که خمیردندونم داره تموم می‌شه و بهتره یه خمیردندونِ اورال‌بی هم بخرم و...

+یه بسته قرصِ اورال‌بی می‌خوام.
-قرصِ چی؟!
+قرصِ ا و ر ا ل ب ی !
-اشتباه بهتون گفتن.
+نه آقا، مطمئنم. شاید بهتر باشه شما از دکتر بپرسید.
-فکر نمی‌کنید با...
+ای وایِ من :‌)) وای‌:‌)) نه، نـــــــه! منظورم خمیردندونِ اورال‌بی ه. در واقع منظورم قرصه، ولی خمیردندونم می‌خوام ! یه لحظه :‌))) الان می‌گم دقیقن چی می‌خوام!

پ.ن:خودمم خوشال می‌شم با سوتی‌هام :‌‌| آقاهه هم کلن پوکرفیس بود بیشتر ضایع شدم :‌-"
 

زﮩرا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
706
امتیاز
8,252
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
کِرمان
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
کرمان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

الآن شخصیتم اینجا میره سوال اگه تعریف کنم ؛ امروز سر کلاس شیمی دوستان اسکاندیوم رو " اسکاندوم " صدا میزدن؟ اگه آره که بگین ؛ تعریف نکنم : -"

پ.ن: الان دوستان از عقب اشاره کردن بروزن " اس آر ان آ " هست ایشون : -"

پ.ن : اینکه بعد این قضیه هممون قهقهه زدیم؛ دلیلی نیست که این چیزا رو میدونیم؛ ما خیلیم پاکیم : -"
 

happiestchemist

ملکه ی شیشه ای
ارسال‌ها
2,802
امتیاز
9,194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
4d
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
دارم.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

استاد :یه مثال فلان طور از lipid ها? بچه ها بگیییین
من: روغن قرچک
استاد:بله روغن قرچک..

یهو ما هممون تازه فهمیدیم چی شد :D
قرچک که نزدیک ورامینه،،،اون روغن کرچکه بابا :))
 

paramore

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
249
امتیاز
1,230
نام مرکز سمپاد
دبيــرـــــتان فرزانــگان يـــك
شهر
تهران
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

ديروز زنگ خونه خورده بود و معلممون بيشتر نگهمون داشت، بعد كه گفت بريد من و دوستم با عجله دويديم بريم كه به سرويسمون برسيم. تو راه پله كه بوديم، دو تا از بچه ها جلومون داشتن با سرعت مورچه راه ميرفتن! واقعاً خيلى كند داشتن ميرفتن. منم از اونجايى كه ديرم شده بود و با اون دو نفر هم تقريباً رفيق بودم با لحن بدى سرشون داد زدم راه برو ديگه! :-w
ولى چيزى كه من نديده بودم معلممون بود كه جلوى اين دو نفر داشت ميرفت و از اونجايى كه پاش درد ميكرد خيلى آروم راه ميرفت!
اين بنده خدا هم فكر كرد من با اونم! برگشت يه نگاهى بهم انداخت و سعى كرد تند تر بره ولى من كه كلا نفهميدم جريان چيه عذرخواهى هم نكردم X_X
چند ثانيه بعد دوستم هم كه گويا ايشون رو نديده بود حتى بلند تر از من داد زد چرا راه نميرين پس؟! :-w :-w L-:
ديگه معلم بنده خدا برگشت گفت شما رد شين برين خب
ما هم با حداكثر سرعت پا به فرار گذاشتيم X_X X_X :))
 

dark shadow

خائــن.
ارسال‌ها
1,166
امتیاز
13,563
نام مرکز سمپاد
Farz2
شهر
KRG
سال فارغ التحصیلی
1399
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

در پی صحبت های ناظم گرامی درباره ی سیزده آبان ،بعد از تموم شدن سخنان ،کمی دعوامون کرد(چرا اینقدر ماژیک استفاده می کنید؟؟؟!_دیوار تازه رنگ کردیم و....)
داشتیم بالا می رفتیم ،دوستم داشت درباره ی سرعت شخصی صحبت می کرد.گفت:
لعنتی مثل ماژیک بالستیک میدوئه!!!
یه دقیقیه همه نگاش کردن و گفت :
:D :D :D :D :Dموشک بالستیک!
یعنی تا آخر زنگ که ماژیک می دیدیم میخندیدیم :))
 

M.H.R

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
256
امتیاز
685
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
urm
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

معلم زمین شناسی ما خیلی بدخطه و همیشه هم قبل از شروع درس یه خلاصه از درس رو تخته می نویسه و ما هم اونارو تو کتاب می نویسیم . جلسه قبل رو تخته نوشته بود درجهشوری . قبل شروع درس و در حین یادداشت برداری یکی پرسید ببخشید خانم اون واقعا درجه سنتوریه ؟! و چند نفر هم همراهیش کردند :D معلم که چشماش چهارتا شده بود گفت نه درجه شوریه . بعد من و چند نفر دیگه گفتیم : ااااامگه این درجه تنوری نیست؟! :D بیچاره خیلی از خط خودش ناامید شد :D
 

shaylin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
150
امتیاز
1,323
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
khorasan
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

داشتیم بایکی از بچه های سایت خیلی تاکید داره رو این که اتییسته و اینا صبت میکردیم :د
خدا اینا درکار نیس :د
البته خیلییی بچه ی خوبیه و اسمشو که نمیگم تازه نگمم فرق نمیکنه ،چون تو سایت اتییست زیاده
خلاصه داشت میگف که د رس میخونم،هم زمان کار میکنم و اینا
بله دیگه استعداده ... خدا داده ماعم استفاده میکنیم ...
دقت کنین خدا ...
؛؛)
 

...ELINOR...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
7,503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
آزاد مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

خواهر گرام سر امتحان دینی :

معنی کنید
ان الله شکورا علیما

جواب ایشون :-"
خدا ی عالمه شکر گزاره

:))
این ب من نرفته ها :))
اصن با من نیس :-"
 

dark shadow

خائــن.
ارسال‌ها
1,166
امتیاز
13,563
نام مرکز سمپاد
Farz2
شهر
KRG
سال فارغ التحصیلی
1399
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

ناظم عزیز و گرامی(ببخشید اشتباه شد بره بمیره!)در طول سخنانی که می گفتند کم کم حرف هایشان به دعوا و بزن بزن در صف کلاس بچه های نهم الف و ب منجر شد!در ادامه هنگامی که ما را نصیحت می کردند(نزدیک بود میرکروفونو بکنه تو حلقمون!داشتیم کر میشدم اینقدر داد میزد!)و هنگامی که درباره ی اوضاع دیوار تازه رنگ شده ی مدرسه(که به گند کشیده شده!!) صحبت می کردند یکی از دبیران محترم(خدا خیرش بده)آمدند و با ناظم عزیز حرف زدند.حالا حرف های رد و بدل شده:
دبیر:چه خبره ؟؟؟؟خانوم احمدی صدا تو بیار پایین بچه های دوم تجربی آزمون دارن!
ناظم:اهههههم!خانوم عزیز ما داریم با بچه های خوب مدرسه دوستانه حرف میزنیم!!!(توجه کنید دوستانه!)
دبیر:خانوم احمدی اگه این محترمانته بخوای دعوا کنی چی کار می کنی؟؟
دانش آموزان:در حال ترکیدن
ناظم:میشه تشریف ببرید بالا؟؟؟(محترمانه گفت گمشو!)
دبیر:خجالت بکش خانوم محترم!!میخوای بیا منو بزن!!!!!
(و نکته اینجاس که کنار مدرسه یه شرکت ام دی اف سازی هست و صدای خنده ی کارگراش تو مدرسه هم میومد!!)
بر طبق شواهد گفته شده دانش آموزان پس این وقایع بر روی زمین از شدت خنده نشسته بودند که ناظم به صورت خشمگین(کمی بیشتر!)به داخل دفترتشریفش را برد(فرار کرد).
 

...ELINOR...

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
649
امتیاز
7,503
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
آزاد مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

سوال امتحان
تفاوت کانی ها از لحاظ بلور در چیست؟!

جواب بنده
انسجام درونی در عین نظم تکمیلی!![nb]میخواستم بنویسم تدریجی دیدم معنی نمیده :-"[/nb]

این چی بود؟؟؟چرا؟؟؟ :)) :)) :))
این رِل وید دینی x: >:D< :)) :((
 

arezoo.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
1,808
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
فقط نه فصل مورتیمر خوندم......
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

توی امتحان زبان بعد از ریدینگ همه ش دیگه سوالای تستی بود.....ولی من فکر کردم به عادت امتحانای قبل باید چندتا پرسش تشریحی از متن هم باشه....جلوی سوال اول تستی توضیح دادم درحد سه خط......وبه خاطر تایپ بد برگه جلوی گزینه ها هم توضیح دادم!!!!!!!!!!!!!!!!!
احتمالا دبیر وقتی برگه مو دیده نفهیده از کجا خورده....... :D :D
 
ارسال‌ها
2,309
امتیاز
63,827
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

داشتم حضور غیاب می‌کردم؛ چشمام هم به‌خاطر نخوابیدن شب قبل می‌سوخت.

خانوم ایزدی؟
حاضر.

خانوم ایکبیری؟ :| فامیلیتون ایکبیریه جدا؟ :O
نه‌خیر. کبیری هستم خانوم. :-w

خوبه چیز دیگه‌ای نخوندم. :-"
 

M.H.R

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
256
امتیاز
685
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
urm
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

اسم یکی از بچه های کلاسمون مهشیده و سال قبل معلم شیمیمون صداش زد جمشید :D
 

A M I N

کاربر فوق تصور
ارسال‌ها
3,910
امتیاز
37,984
نام مرکز سمپاد
BHT
شهر
LNG
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
SBU
رشته دانشگاه
ARC
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

زنگ عربی بچه ها داشتن ته کلاس با یه چسب نواری ور می رفتن

بعد یکی از بچه ها این چسبه رو پرت کرد سمت یکی دیگه و معلم دید :D

-فلانی و فلانی و... برین بیرون

-آقا مال ما نیست

-مال هر خری هست :D

-از آقای ... (معاون پرورشی) گرفتیم :))

معلم عربی: :-$ :| :-" ^#^

ما: :))
 

shaylin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
150
امتیاز
1,323
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
khorasan
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

یه المپیاد ورزشی گذاشته بودن حالا بماند که همش مسخره بازیه :د
زنگ بعدش ریاضی داشتیم : د
یه مسابقه تو همون المپیاد گذاشته بودن یه طرف چن تا معلم بودن یه طرفم بچه ها : د
طناب کشی!اره مسابقه گذاشته بودن :د
اخرای زنگ بود که معلممون گف: که "دیدین ما بُردیم؟!"
بعد من گفتم:"خب معلوم بود دیگه هر چی چاق بود اونور بودن خُب"
سکوت : - " : - "
دوباره من "خُب نه منظورم ایته که مثلن فلانیم [nb]یکی از بچه های سوم که خیلی چاقه[/nb] طرف معلما بود منظورم اون بود خُب"
دوباره سکوت
معلممون :"فلانی که اونور بود"
من : "نه پس اون کی بود خب؟! خیلیم چاق بود خُب "[nb]به طرز احمقانه ای هعی میگفتم خُب[/nb]
معلممون :"اون که خانوم فلانی[nb]یک از معلما که خیلی چاقه [/nb] بود"
من :"دیده نمیشد خُب"
ایندفعه بقیه :"چرا اصرار داری یه چیزی بگی ؟!" :}}}
یه بقیه دیگه :"جمع کنید بحثُ خُب"
:}}}
 

arezoo.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
1,808
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
فقط نه فصل مورتیمر خوندم......
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

خودکار قرمز لای دندونا
مداد در دست
برگه های ریاضی بر روی پا
هندزفری در گوش
گوشی روی دسته مبلی که روی آن هستم
ویک ربع به دنبال خودکار قرمز....... :D :D :D
 

pouya BT

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
177
امتیاز
843
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

داییم: امروز یه خرابکاری کردم!
پسر خالم: چیکار کردی؟ جلو رئیستون آرغ زدی؟
.
.
.چند روز بعد

داییم:امروز چه روز باحالی بود!!
پسر خالم: ینی از 5 تا بیشتر تونستی آرغ بزنی؟


ینی کل دایره لغات این بچه ختم میشه به آرغ زدن!
 

Suspected Girl

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
6,216
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
علوم‌تربیتی
تلگرام
پاسخ : خاطرات سوتی‌ها

مسئولِ اداره،روزِ آخرِ اردو:
«تشکر می‌کنم از همکارانم که همش میرفتن تویِ بچّه‌ها و داخلِ بچّه‌ها بودن.»


:‌||||
 
بالا