یکی از بچه ها روی درس فارسی رو میخوند .گوش استماع رو خوند گوش استمنا(اگه نمیدونین معنیش چیه که خوش بحالتون) .معلم داشت زمینو گاز میزد نخنده ولی هممون پاره شدیم
تو ماشین بودیم و من گوشی bro رو برداشتم که با آقای اسنپ که برای ما لطف کرده بود و چیزی که جا گذاشته بودیم رو بیاره حرف بزنم، خب میشه گفت اون بنده خدا داشت واقعا لطف میکرد؛
من خواستم خیلی مودب و متشکر باشم همزمان استرس دیر رسیدن رو داشتم و گفتم ببینید اگه یکم صبر کنید ما زود خدمتتون تشریف میاریم...
صادقانه فکر میکردم هیچ آدمی با عقل سالم همچین سوتیای نمیده.
و بعد خودم:
ت: استاد این سواله اصلا خود شما بود
ک: آره استاد، سواله خیییلی آشغال بود
استاد: یعنی من خیلی آشغالم؟!
برا ک بدبخت آبرو نذاشتیم انقدر اینو به همه استادا گفتیم. نشنیده بود حرف ت رو بنده خدا
سال نهم که بودیم معلم زیست داشت بکرزایی رو درس میداد بعد یکی از بچه ها پرسید خانم ببخشید پس حضرت مریم هم بکرزایی کرده؟
کل کلاس رفت رو هوا بیارم من پارسال سر کلاس زیست موقع تقسیم جانداران کاملا جدی گفتم خب پرنده ها رو هم که میزاریم تو دسته ی پستانداران و حتی داشتم برا حرفم دلیل میاوردم و خب خیلی سوتی بدی بود