خاطرات سوتی‌ها

جیرجیرک

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
439
امتیاز
1,835
نام مرکز سمپاد
فرزانگــــــــــــــان2
شهر
مشد
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از دوستانه پارسالم اسمش سبا بودو جز عجایب خلقت بود اگه میزنگید :O
چون مامانش دعوا میکردو میگف رفیق بازی بده :O :-w
حالا یه روز زنگید خونمون :-\
سبا:سلام خوب هستین...
من:سلام
سبا:من از همراه اول مزاحمتون میشم...شما برنده یه جایزه شدین o^:
من: :O P:>
سبا:یادداش کنین
من:یه چن لحظه...بله بله بفرمایین B-)
سبا:ستاره............بعدشم یه فش ناجور :-s
من: :O :O میشه 2باره بگین =)) =))
سبا:مرگ...خاک تو سرت....اشغال عوضی...بمیری L-:
منو بگی :O =)) =)) =))
تازه 2هزاریم افتاد ک دوستمه :-"
خو شاهم ب جایه من بودین همین میشد...فرض کنین یکی ک تااحالا زنگ نزده یهو اینطوری صحبت کنه X_X X_X
خلاصه هرچی زرررررررررررررررررر زدم ک با حالا چیزی نشده
میگف:گمشو اشغال عوضی :| :|
بعد یهو یه فشه ابدار بش دادم بعد گف حالا چرا عصبی میشی عزیزم خوبی ;)) ;))
من:کلا تعادل روحی روانی نداری...دیووووووووووووووووووونه =)) =))
جونم واستون بگه کلی فک زدیمو همش ^#^ :>
.
.
.
ولی خیلی حال کردم.... :)) :))
 

اردلان

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
781
امتیاز
1,501
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد2
شهر
مشهد
مدال المپیاد
زیادن حال ندارم بگم
دانشگاه
عباسقلی خان
رشته دانشگاه
نرفتم ک هنوز
پاسخ : سوتی‌ها

آقا آقا
تو خیابون دوتا دختره داشتن دعوا میکردن
بچه ها :-"
بد
نفر اول:خفه شو
نفر دوم:خودت بی شعوری!!!!!
=)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
مارو میگی

+++++++++++++++++++++++++++++++++

سوتی قدیمیه مامیم
انریکه تو المپیاد خونده =)) =)) =)) =)) =))

++++++++++++++++++++++++++++++++++++
سوتی شیمی :D

درسمون رسیده بود به نفت و اینا (اول دبیرستان) ، بعد معلم گفت اولین چاه نفت ایران رو تو مسجد سلیمان کشف کردن(یه همچین چیزی،یادم نیس )

یکی از بچه ها برگشت گفت : یعنی از وسط مسجد چاه نفت در اومده بود؟

کلاس رفت رو هوا!
 

zeynab75

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
776
امتیاز
5,338
شهر
قوچان
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
پاسخ : سوتی‌ها

این گوشی من مدام(بدون استثنا‍) سایلنته B-)
یه روز سوار تاکسی شدم برم کلاس نمیدونم کدوم احمقی زنگید!از اون بدتر نمیدونم کدوم احمقی آهنگ زنگمو گذاشته بود مدرسه ی موشها بعد از رو سایلنت برداشته بود!!!!!!!! ~X( ~X( :-&
این قضیه تو همایش ریاضی پ‍‍‍ژوهان امسال مشهدم دقیقا وسط سخنرانی تکرار شد با این تفاوت که تو همایش متهم از شدت سرخی شناخته شد
من: :-[ :-[
بقیه: =)) =)) =))
 

اردلان

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
781
امتیاز
1,501
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد2
شهر
مشهد
مدال المپیاد
زیادن حال ندارم بگم
دانشگاه
عباسقلی خان
رشته دانشگاه
نرفتم ک هنوز
پاسخ : سوتی‌ها

اقاااااااااااااااااااااااااا بد بخخخخخخخخخخخخخت شدم
آقا این جملهه هست ک میگه از جلو چشام خفه شو
بد من اینو همش تو خونه ب آبجیم میگم و ی چیز عادی طلقی میشه
بد داشتم آن لاین بازی میکردم و کلا تو حس بودم
بد مامانم یهو اومد و منو ترسوند
بد من میخواستم جنبه نشون بدم و همین جملههرو بگم ک X_X X_X X_X X_X گفتم
از جلو چشام گمشو X_X X_X X_X X_X
اقا غلططططططططططططططططططططط کردم
الان مامیم قهره :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :((
 

yesampadi

کاربر فعال
ارسال‌ها
67
امتیاز
396
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
دانشگاه
سراسری یزد
رشته دانشگاه
برق..
پاسخ : سوتی‌ها

هه یه سوتی الان مامانم یادم انداخت بنویسم :)):
سال سوم راهنمائی نزدیکای آزمون تیزهوشان دوستام همش مدرسه رو میپیچوندن و تو خونه درس میخوندن منم دیگه مثه اونا بعضی روزا نمیرفتم مدرسه مدیرمون مشکلی نداشت ولی در ظاهر سختگیری میکرد و دوست نداشت کسی بفهمه که میذاره ما نیایم مدرسه وتوقع داشت روزائی که نمیریم مدرسه ساعت 5 صبح پاشیم درس بخونیم :rolleyes: (:| و به هر کی که نمیرفت مدرسه زنگ میزد ببینه داره درس میخونه یا نه :-w
خلاصه یکی از همین روزا که من نرفتم مدرسه ساعت 8 با صدای زنگ تلفن بیدار شدم رفتم گوشیو برداشتم دیدم یه خانومه بود گفت به به سلام علیکم تا الان خواب بودی؟
منم فک کردم دوست مامانمه واسه همین گفتم سلااام حال شما؟ آره دیگه امروز نرفتم مدرسه خوابیدم.مدیرمون بودو فهمیده بود نشناختم X_X
مدیرمون:ااا؟؟؟ چرا نرفتی مدرسه؟؟
من: نرفتم دیگه گفتم یه کم درسم بخونم
مدیر: درس بخونی؟؟ مگه مدرسه میذاره؟
من:آره دیگه خود خود مدیرمون گفته که میتونید نیایدو درس بخونید
مدیرمون در حال که داشت خندشو پنهان میکرد گفت :من؟؟؟ من کی گفتم میتونید نیاییید؟؟؟ :-w
من برق از چشام پرید تااازه بیدار شدم :-?? گوشیو سریع دادم :-ss به مامنم دیدم کلی مدیرمون و مامانم دارن میخندن :)) بهم خلاصه که اون روز منو کشوند مدرسه ~X( و تا آخر سال هر وقت منو میدید یه تیکه ای مینداخت!!! ;))
البته مال دو سال پیشه کامل یادم نیست ولی مفهومش همینه!!!!
 

m.shadi

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
233
امتیاز
6,085
نام مرکز سمپاد
فَرزانگان 2.
شهر
مَشَد؛؛)
رشته دانشگاه
علوم آزمایشگاهی.
پاسخ : سوتی‌ها

رفتیم شهره بازی پارک ملت با دخترخالم و...
خواستیم سوار نهنگ(اژدها؟)شیم ... داشتم با دخترخالم میحرفیدم یهو دیدم نیس :| صداش کردم دیدم یکی میگه ااااااااااااااااخ :D
رفتم دیدم دخترخالم افتاده تو گودیه زیره وسیله :)) =)) کلی کمکمون کردن خانومو دربیاریم =))

کلا تخصصص داره کلاسه منو بهم بریزه :D :-"
 

seulfille

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
485
امتیاز
1,845
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بندرعباس
پاسخ : سوتی‌ها

نشسته بودم پای کامپیوتر هی برادرم میومد اذیت میکرد.دیدم یکی داره میزنه به در فکر کردم برادرمه با عصبانیت داد زدم گمشو بیروووون X-( برگشتم که ادامه بدم فحشامو دیدم بابامه X_X X_X گفتم اِ!بابا تویی؟ X_X فکر کردم وحید باز داره اذیت میکنه شرمنده X_X
بابام: :| بیا شام
من:باشه X_X
 

hani.gh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
101
امتیاز
1,445
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار تو امتحان زبان مدرسه؛ تو يکى ا سوالا اسم طرف پروين بود؛ بعد من باتوجه به اينکه يه پروين تو فوتبال داريم he به کار بردم!!! بعد فهميدم اون على پروينه! پروين فاميلش بوده بنده خدا!!!
 

Intelligenz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
466
امتیاز
3,147
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان3
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

این گزارشگر فوتبالم خیلی سوتی میده
میگه پرتاب برای تیم اسپانیا بعد کرواسی میره از بیرون میزنه :)) :))
 

Zr74

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
742
امتیاز
4,222
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

اونروز تو مترو بودم بعد یه پسره اومده بود ازین پاکت رنگیا می فروخت. بعد هی می گفت: پاکت های طرحدار دارم هم برای هدیه دادن می تونین استفاده کنین هم برای کادو دادن :-"
یعنی یه ساعت داشتم فکر می کردم کادو با هدیه چه فرقی می تونه داشته باشه :-?
 

mostafa.mo

کاربر جدید
ارسال‌ها
2
امتیاز
1
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
شهر
نیشابور
پاسخ : سوتی‌ها

من یک سوتی بد دادم آخه سر کلاس گوشیم رو صدای بلند بود یک دفعه زنگ زد اما معلم شیمی مون هیچی نگفت امام من گوشیم رو ورداشتم وقطع کردم وگفتم گوشی بنده بود همه زدن زیر خنده حتی دبیر هم خندید ولی خدایی خیلی باجنبه بود چون هیچی نگفت
 

skyfullofstars

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
304
امتیاز
1,055
نام مرکز سمپاد
فرزانگان کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

ديشب اخبار يك خبر داشت به اين مضمون : اتصال سفينه سرنشين دار (،) چين به ايستگاه . از آن جايي كه چشماي من بابا قوري هستند تا آخر شب فكر ميكردم يعني چه سرنشين دارچين. آخه دارچين چه ربطي به فضاپيما داره . =))
 

robomash

Lily Delicated
ارسال‌ها
1,960
امتیاز
8,423
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

پارسال واسه داوری خوارزمی مصاحبه داشتیم. من و هم گروهیم رفته بودیم تو اتاق مخصوص گروه رباتیک داورا داشتن ما رو سوال پیچ میکردن که یه دفعه گوشی هم گروهیم زنگید،زنگش هم صدای کلاه قرمزی بود که میگفت:گوشیتو بردار! بردار دیگه!(یه چیزی تو همین مایه ها!)
.
یه بار دیگه هم رفته بودیم داوری استانی صبح از ساعت 7 رفتیم تا 5 عصر الاف شدیم! 5 عصر خسته و کوفته اومدیم برگردیم خونه با ماشین مدیر پژوهشسرا بودیم. سوار شدیم تا سرکوچه رفتیم یه دفعه من گفتم:((spibot(رباتمون) کو؟؟!!)) اینجا بود که فهمیدم رباتو رو میز جلوی اتاق داوری جا گذاشتم :-[ مدیر پژوهشسرا میخواست کله مو بکنه!
 

Zr74

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
742
امتیاز
4,222
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار اومدم مثلا خیلی ادبی حرف بزنم راندمان و بازدهُ قاطی کردم گفتم بازدمان :D
 

z_777

کاربر فعال
ارسال‌ها
31
امتیاز
239
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
tehran
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : سوتی‌ها

خواستگاری خاله کوچیکم بود. داشتن در مورد دوران قبل از عقد صحبت میکردند.
مادر داماد:مابه صیغه اعتقاد نداریم.
داییم :ما هم به صیغه اعتقاد نداریم.
خاله بزرگم : بله اصلا من راضی تو راضی ...
خاله ک: :-[
ما: =)) =)) =)) =))
خاله ب: 8-> :-?
__________________
12 عروسی دعوتیم بعد 21 تولد منه 8-> x: x: 8->
مامانم خب عروسی چند شنبه مشیه؟
من (اومدم بگم خب با تولد من 9 روز فرق داره میشه 2 شنبه )گفتم خب 9 روز باعروسی من...
همه: =)) =)) :)) :)) =)) هولی ها...
من: :-[ :-[ X_X
 

JB

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,447
امتیاز
4,766
نام مرکز سمپاد
هاشمی‌نژاد ۲ مشهد
دانشگاه
شهید بهشتی تهران
رشته دانشگاه
ریاضی و علوم کامپیوتر
پاسخ : سوتی‌ها

مسئول انجمن اسلامی مدرسه کنارم بود داشتیم با هم میوزیک ویدئو سامی یوسف انتخاب میکردیم یادم نیست واسه مراسم بود یا چی ، من از اونجایی که تنوع طلبم همیشه شافل پلیرم فعاله . یهو یه کاری پش اومد رفتم بیرون ، تو که اومدم دیدم لپتاپ داره Dance Again جنیفر لوپز رو پخش میکنه 8-> و برادران انجمن هم به این صورت : :| ~X( بنده رو نگاه میکنن . :D سریع طبیعیش کردم : این لپتاب من که میدونین 24 ساعته دسته بچه هاست :-" اونا ریختن ، مگه گیرشون نیارم :D . نزدیک بود حکم اعدامم صادر بشه :D به خیر گذشت :D 8->

ـــــــــــــ

داشتیم فوتبال نگاه میکریم ، بعد داییم اینا هم خونه ما بودن . اصولا من وقتی تلوزیون نگاه میکنم هیچی حالیم نمیشه :D :-" پسر داییم رو مبل کنار من نشسته بود ، نمیدونم این کی بلند شد جاش دختر داییم نشست که من حالیم نشد . خلاصه ، این تیم مورد علاقه من گل زد ، منم به خیال این که پسر داییم کنارمه پریدم بغلش و حوشحالی و اینا :D بعد نگو این دختر داییست X_X ;;) خلاصه تا صبح سوژه این جماعت بودم 8->
 

ariadne

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,059
امتیاز
5,014
نام مرکز سمپاد
فرزانگان چهار
شهر
تهـــــران .
پاسخ : سوتی‌ها

امروز دوستم گفت بیاین بریم بالا درخت عکس بندازیم؛
بعد اون یکی گفت:
مگه گراز یم بریم بالا درخت؟! :D .
گراز میاره بالا درخت آخه؟
 

hani.gh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
101
امتیاز
1,445
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : سوتی‌ها

يه بار يه شخصى اومده بود خونه ما! بعد اين آقا 2خترشون ميخواستن آزمون تيزهوشان بده. بعد راجع به سوالاش از من سوال ميپرسيد؛ بعد من ميخواستم بگم تخمين زياد داشت. اشتباهى گفتم" تخريب زياد داشت!!!"
اصلا يه وضعى! آب شدم!
نميدونم چى فکرى کرد با خودش!
 

baran.

کاربر فعال
ارسال‌ها
37
امتیاز
355
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : سوتی‌ها

ساعت جدید خریده بودم خوشحال بعد چند ساعت مامانم گفت نگاش کن بیبین واینستاده درست کار میکنه

من:وای نه ساعتم خرابه :(( :(( :((بریم پسش بدیم!!

مامانم:مطمنی ببینم اینکه کار میکنه درست نگاه کن

من:نه از صبح تا الان تاریخش عوض نشده رو همون مونده!!!

مامانم:اخه تاریخ که نباید به چند ساعت عوض شه!!! :-w
 
بالا