خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

داشتیم سرکلاس اسموفامیل بازی میکردیم کلّ کلاس
اسمِ دبیرمون رحیم مِزِرجیه...مَرده :-"
(مزرج اسم یکی از روستاهای قوچانه)
بعد رقیبمون واسه شهر نوشته بود عسگر آباد ...من به اعتراض بلند داد زدم: بابا هر جهنّم درّه ایو واسه شهر مینویسین اینجوری که همین مزرجه خودمونم .... X_X

حالا این هیچی چند دقیقه بعدش واسه اسم کلی فک کردم بعد بلند گفتم بابا همین رحیمِ خودمون!!!(منظورم از رحیمِ خودمون دَمِ دستی بودنی اسم رحیم بود نه دبیرمون) ^#^ X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

پریروز به مامانم گفتم :
فک کنم چشام ضعیف شده باس تا یه دندونپزشکی بریم
مامانم : فک کنم عقلت بیشتر ضعیف شده تا چشات :دی
 
پاسخ : سوتی‌ها

این آقاهه معلم فیزیکمون میخواست به ما یه چیزیُ ثابت کنه هی چیز میز پرت میکرد زمین. :)) بعد به من میگه:
سحر ساعتتُ دربیار! ;D
من در عالم هپروت:چی؟ :-L برو بابا! :-L
معلم: :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز یه دونه از این عروسکای کلاغ که نوکشونو فشار میدی قار قار میکنه برده بودم مدرسه( :-" )بعد یکی از بچه های کلاس اومده نیمرخ اینو گرغته کنار صورتش
بعد میگه دماغامون خیلی شبیه همه نه؟ ;;)
-اون کلاغ بد بخت اصن دماغ نداره ها!!! :| ;D
-آهان ببخشید منقاره دیگه؟!!منظورم این بود که منقارامون خیلی شبیه همه!!! :-"
-نمیدونم والا! من که تاحالا منقار رو صورت تو ندیدم!!! ;D :))

امروز با دوتا از دوستام داشتیم شعر میخوندیم و حرف میزدیمو اینا بعد یکس از بچه ها اومده میگه شما سه تا چقدرجفت همین!
 
پاسخ : سوتی‌ها

:-<الان خالم زنگ زده گوشیه مامانت دسته تویه من نه خاله ;Dنگو که به خونمون خالم زنگ زد :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

ما کلا یکشنبه ها دو زنگ اولو حسابان داریم دو زنگ دومو جبرواحتمال .
این دبیر جبرمونم آدم عتیقه ایه .از اول که میاد تو کلاس شروع می کنه به بلندبلند حرف زدن همیشه هم می خواد بعد زنگ نگهمون داره تا درسش تموم شه.
امروز دیدم دیگه نمی تونم کلاسشو تحمل کنم اجازه گرفتم برم بیرون آب بخورم .
رفتم بیرون دیدم اِه بچه های پیش دیفرانسیل انتگرال دارن یه کم رفتم پیششون نشستم بعد اومدم سر کلاس . همینکه اومدم تو
معلممون : خانم رسولیییییییییییییییییی آب قط بود ؟ :-L :-L :-L :-? :-? :-?
من: نه اما من دیدم آب تو سالن گرمه گفتم برم تو حیاط آب بخورم . ;D ;D ;D ;D :-?? :-?? :-??
(آب خوری حیاط در واقع آبگرمکنه )
معلممون :آهاااااااااااااااااااااااااااااااااا :-w :-w :-w ~X( ~X( ~X(
بچه ها: :)) :)) :)) ;D ;D ;D =D> =D> =D>
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس ریاضی-بادبیر مرد-بین 15تا دختر و 15تا پسر.
دبیرمون:بسته است به نظرتون؟
من:در که بسته است!
بغل دستیم:چی میگی؟!
میگم:مگه در بسته نیست؟!
بغل دستیم:ما در رو نمی گیم!این مجموعه رو میگیم!که نسبت به این عمل بسته است یانه؟!
من: ;D
بقیه: =)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز از مدرسه زنگ زدم به گوشی مامانم تا بگم کلاس وایمیسم دیر برمیگردم
بد هی جواب نمیداد زنگ زدم خونه بعد دوبار جواب داد و اینا...
الان (ساعت 8:20 شب)بهم میگه راستی امروز چن تا میس کال از مدرستون داشتم دیگه زنگ نزدم باز چیکار کردی؟؟
من :o.مامان.مگه واسه کلاس نبود
مامانم: :)) :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

من به یکی از بچه های سایت:اسمایلی کیه؟!!! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

بازیکنان ما با احتیاط بازی کردن
برای آماده شدن واسه بازی مقابل داربی
مگه داربی تیمه؟؟؟؟؟؟؟ :)
 
پاسخ : سوتی‌ها

بابام می گه وقتی از بالا تهران رو می بینی یکی این پُل معلومه یکی اون میدونه که گرده)
من: بابا مگه میدونی. هم داریم که گرد نباشه
بابام: نه گردیش رو هواست
من:چی؟؟؟؟ :o :o :o :o
بابام: :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

امتحان ترم فيزيكمون پاسخنامه و برگه ي سوالاش جدا بودن . تموم كه كردم از جام بلند شدم رفتم بيرون . اومدم از مدرسه بيام بيرون يهو ديدم دستم يه برگه ي خودكاريه . :o
فهميدم كه جوابارو تحويل ندادم .
#-oبا دوي ماراتون رفتم برم تو مدرسه ديدم مراقبه اومده بيرون ميگه رسولي پاسخنامت كو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :-L
منم با كلي التماس بالاخره تحويلش دادم رفتم از مدرسه برم بيرون ديدم دوباره اومد گفت اسمتم كه ننوشتي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
من: :-ss :-[ ;D :-"
مراقبه: X-( ~X( ~X( ~X(
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز سر کلاس ریاضی داشتیم تمرینای هندسه رو حل می کردیم بعد می خواستیم یه اثبات شکلی رو انجام میدایم بعد باید از طریق یه مثلث که بالای شکله بود اثبات می کردیم(یعنی به کمک مثلثه) بعد معلممون گفت بچه ها فک می کنید باید از چه روشی اثبات کنیم؟بعد یکی از بچه ها خیلی مصمم و جدی بعد از کلی فک کردن گفت: ((خانم فک کنم این شبیه مثلثه!))بعد معلمون گفت: ((زحمت کشیدی خب مثلثه دیگه!))
بعد بچه ها و معلم: =)) =)) =)) =)) :))
بیچاره اونم این شکلی شد: :-[ X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوست ما اثبات کرده در مثلث(هر مثلثی) ارتفاع ها برهم عمودند!
و با استدلال مشابه ثابت کرد نیمساز هاو میانه ها هم برهم عمودند!
خیلی هم پافشاری میکنه لامصب!
بلهههههه مدرسه ما یه همچین دانشمندای مپروره!
 
پاسخ : سوتی‌ها

آره همین معلم عتیقه هه که دل آرام گفت اومد یه مجموعه مثال بزنه خواست لطف کنه از ما بپرسه چی بنویسه.
گفت:چه مدلی میخواین بزنم؟! ;;)
ما:مگه آرایشگاه ست؟؟ :)) =))
کلاس: =)) =)) =)) ;))
خودشم نفهمید چه سوتیی داده....تازه یبارم داشت کلی تهدید میکرد آخرش گفت فک نکنین تهدید میکنما... :)
ما: :-w :| ~X( :-$
 
پاسخ : سوتی‌ها

اجازه گرفتم از کلاس برم بیرون رفتم جلو اول در زدم بعد بازش کردم رفتم بیرون
دوستان: :o :o :o
بعد از چند لحظه همه مون: :)) :)) =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دفتر فیزیک دوستم رو گرفتم که دفترمو کامل کنم داشتم مینوشتم یه جا دیدم نوشته۳۷=۷+۲۷ هرچی فک کردم به نتیجه ای نرسیدم .رفتم از خودش پرسیدم اونم نفهمید رفتم دفتر یکی دیگه از دوستام رو گرفتم دیدم اونم همینو نوشته!
آخر با کلی همفکری فهمیدیم نوشته ‎2v+v‎=‎3v‏(دو وی+وی=سه وی)!
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم مسابقه ی دو راهی میدیدم!
مجری : کودوم تابلو؟
شرکت کننده هل شد گف: نزدیک دور... =))
***
تو ی مصابحه ای از یارو میپرسن خواننده مورد علاقت میگه:محسن ِ یگانگی
***
مسابقه ی دو راهی ک تموم ش زدم شبکه سه؛اتاق فرمان داش؛بعد مامانم سرش پایین بود ندید.
وختی سرشو بالا آورد گف:وا؟ :oچرا مجری ها جاشونو عوض کردن؟ =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز با دوستم رفتم بیرون...
دم پله برقی بش گفتم...بیا از پل هوایی میریم...
بعد اون گفت: نه اسانسورش میره طبقه اخر...
یعنی خداییش سوتی توی سوتی :)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

من در حالِ اصرار کردن به دبیر جبر که بابا این برگه ی منو امضا کن: صَنَم لطفا این برگه ی منو امضا کنین دیگه X_X (فامیلش صَنَمیه...مَرده)

+

دوستم موقعِ خوندن یه متنی: پَشخِ رادیویی ;))

+

با دبیرمون:

من: ببینید خانم من میگم شما غلط میکنید این اشتباهه X_X (شما اشتباه میکنید این غلطه :-[ )
 
Back
بالا