Intelligenz
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 466
- امتیاز
- 3,147
- نام مرکز سمپاد
- دبیرستان فرزانگان3
- شهر
- مشهد
پاسخ : سوتیها
این سوتی پدر گرام ست در دوران جاهلیت
بابام دوره ی خدمت سربازی کردستان بوده بعد اونجا هم ظاهرا از نظر خدمت سخت بوده و سال های جنگم بوده بعد بابابزرگم به یکی از دوستاشون که دوستش رییس عقیدتی سیاسی بوده ( از قضا (؟) شیخ هم تشریف داشته ) گفته بودن 3 ماه آخر خدمت رو که سرباز رو منطقه آروم میفرستن که کشته نشه بفرستنش گرگان . بعد بابا ـــِ مارو میفرستن گرگان میره تو اتاق ــِ این آقا ــِ که رییس عقیدتی سیاسی بوده بعد کلی تحویل میگیره و میگه میفرستمت کمپ اسرا که خدمت کنی و میتونی آخر ــه هفته ها بری مشهد و این حرفا بعد آخرش از بابام میپرسه :
- خب پسرم بگو ببینم نماز های یومیه چند رکعته ؟
بابام : 25 رکعت
- اینو ببرین بیرون از اتاق من بفرستینش همون کردستان تا آخرین روز خدمتشم نگهش دارین که کشته شه X-( (در حالی که روی میز مشت میکوبه )
× پ.ن 1 : بابام میگه حواسش نبوده یک دفعه از دهنش پریده ولی من فک میکنم از خوشحالی زیاد تو حال خودش نبوده
× پ.ن 2 : پدر زنده ست تا آخرین روز خدمتشم همونجا نگهش داشتن
این سوتی پدر گرام ست در دوران جاهلیت
بابام دوره ی خدمت سربازی کردستان بوده بعد اونجا هم ظاهرا از نظر خدمت سخت بوده و سال های جنگم بوده بعد بابابزرگم به یکی از دوستاشون که دوستش رییس عقیدتی سیاسی بوده ( از قضا (؟) شیخ هم تشریف داشته ) گفته بودن 3 ماه آخر خدمت رو که سرباز رو منطقه آروم میفرستن که کشته نشه بفرستنش گرگان . بعد بابا ـــِ مارو میفرستن گرگان میره تو اتاق ــِ این آقا ــِ که رییس عقیدتی سیاسی بوده بعد کلی تحویل میگیره و میگه میفرستمت کمپ اسرا که خدمت کنی و میتونی آخر ــه هفته ها بری مشهد و این حرفا بعد آخرش از بابام میپرسه :
- خب پسرم بگو ببینم نماز های یومیه چند رکعته ؟
بابام : 25 رکعت
- اینو ببرین بیرون از اتاق من بفرستینش همون کردستان تا آخرین روز خدمتشم نگهش دارین که کشته شه X-( (در حالی که روی میز مشت میکوبه )
× پ.ن 1 : بابام میگه حواسش نبوده یک دفعه از دهنش پریده ولی من فک میکنم از خوشحالی زیاد تو حال خودش نبوده
× پ.ن 2 : پدر زنده ست تا آخرین روز خدمتشم همونجا نگهش داشتن