erfan_ashorian
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 397
- امتیاز
- 1,241
- نام مرکز سمپاد
- 2
- شهر
- تهران
- دانشگاه
- _ان شا الله قوزاباد
- رشته دانشگاه
- _علوم کامپیوتر(البته در این
پاسخ : نوشته های آزاد
وقتی که میخندی همه چیز شروع میکنند به دور زدن! دور زدن من ... چرخ میخورم لای مشتی فکر و رنگ ها توی هم وول میخورند قاطی میشوند تو هی حرف میزنی و من.... فقط به چشمانت خیره میشوم....چشمانت! .... وقتی که هیچم را پرتاب میکنم توی چشمانت دوباره ارام با هم بغض میکنیم باهم سعی میکنیم گریه نکنیم و باز دوباره با هم گریه میکنیم و باز .....! آه زندگی ... دوست همقدم با من..دیدی چه سرمان اورد زمان ... هنوز یادت می آید بچه بازی های زمان را که هیچ جا با ما نمی امد و همیشه دو نفری دست های سمجش را کف خیابان میکشیدیم که فقط برویم و باز میرفت گوشه ای گریه میکرد از تکراری هایش؟ یا یادت می اید توی سینما دقیقن ان انتهای سالن چه زود ورجه ورجه میکرد توی سالن؟ یادت می آید چقدر خندیدیم عزیز من زندگی پیر من ... از ان روز ها دیگه گذشته ... روز ها گذشته است... دیروز زمان مرد ! خودم کشتمش ... میان همه چیز . میان بغض های دونفریم ! گردنش را گرفتم و دیگر فقط نفش کشیدم ! لای هوای سرد فقط نفس کشیدم تا... مرد !حال تنها همسفرمان دختریست رویا نام .... میخواهیم به همه جا برویم ! تنها خودمان سه تا! من تو که زندگیم باشی و رویا که من باشد......
وقتی که میخندی همه چیز شروع میکنند به دور زدن! دور زدن من ... چرخ میخورم لای مشتی فکر و رنگ ها توی هم وول میخورند قاطی میشوند تو هی حرف میزنی و من.... فقط به چشمانت خیره میشوم....چشمانت! .... وقتی که هیچم را پرتاب میکنم توی چشمانت دوباره ارام با هم بغض میکنیم باهم سعی میکنیم گریه نکنیم و باز دوباره با هم گریه میکنیم و باز .....! آه زندگی ... دوست همقدم با من..دیدی چه سرمان اورد زمان ... هنوز یادت می آید بچه بازی های زمان را که هیچ جا با ما نمی امد و همیشه دو نفری دست های سمجش را کف خیابان میکشیدیم که فقط برویم و باز میرفت گوشه ای گریه میکرد از تکراری هایش؟ یا یادت می اید توی سینما دقیقن ان انتهای سالن چه زود ورجه ورجه میکرد توی سالن؟ یادت می آید چقدر خندیدیم عزیز من زندگی پیر من ... از ان روز ها دیگه گذشته ... روز ها گذشته است... دیروز زمان مرد ! خودم کشتمش ... میان همه چیز . میان بغض های دونفریم ! گردنش را گرفتم و دیگر فقط نفش کشیدم ! لای هوای سرد فقط نفس کشیدم تا... مرد !حال تنها همسفرمان دختریست رویا نام .... میخواهیم به همه جا برویم ! تنها خودمان سه تا! من تو که زندگیم باشی و رویا که من باشد......