قسمـت‌های جالـبِ کتـاب‌ها

من ایرانی ام، دلم برای مملکتم می سوزد‌. اما ببین چه وضعی شده که آدم راضی می شود بیایند بگیرند و از بدبختی نجاتش بدهند.

سمفونی مردگان - عباس معروفی
 
اما باد دوباره وزیدن آغاز کرد.باد شرق بود،بادی که از آفریقا می آمد.بوی صحرا را نمی آورد،تهدید هجوم مورها را نیز.به جای آن،عطری را می آورد که او خوب می شناخت،و نوای بوسه ای که آهسته و آهسته آمد و روی لب هایش نشست.
جوان لبخند زد.نخستین بار بود که دختر این کار را می کرد.
گفت:«دارم می آیم فاطمه».

کیمیاگر
پائولو کوئیلو
 
بر اساس تجربه خودم، وقتی کسی خیلی سخت سعی می کند چیزی را به دست بیاورد، نمی تواند‌
و وقتی دارد با تمام توانش از چیزی فرار می کند، معمولا گرفتار همان می شود...

کافکا در ساحل، هاروکی موراکامی
 
وقتی زنده ایم، جای آدم های بدبختی مثل من رو پر می کنن، حتی جای خودمون رو به خودمون واگذار نمی کنن، اما نمی دونم چرا وقتی می میریم نمی تونن جای خالیمون رو پر کنن.

خر مرده - عزیز نسین
 
... من و همسالانم جوانی نکرده، پیر می شویم.
گفتم: آینده جواب این مشقتها را خواهد داد.
گفت: سالهایی را که از دستمان رفته چه کسی به ما پس می دهد؟...

همه می میرند؛ سیمون دوبوار
 
ﺷﺎﺯﺩﻩ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ
ﺑﯿﺎﯼ ﻭ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻧﺸﻪ ﭼﯿﻪ؟
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ:
ﺑﺮﯼ ﻭ ﮐﺴﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﻪ...!
 
فحش یکی از اصول تعادل آدمیزاد است. اگر فحش نباشد، بله، آدم دق می‌کند. هر زبانی که فحش‌مند است، دق دل مردمش بیشتر است. از تعداد فحش و نوع فحش هر زبانی می‌شود از اوضاع مردمی که در یک ناحیه هستند سر در آورد. رابطه‌ی بینشان را کشف کرد. زبان فارسی اگر هیچ نداشته‌باشد، فحش آبدار زیاد دارد.

ما که سر این ثروت عظیم نشسته‌ایم چرا ولخرجی نکنیم؟ هان دوست عزیز؟ شما را چه می‌شود؟ دیگر چُس فحش را هم به ما نمی‌توانی ببینی؟ بله! ایمایه اینجوری هستیم. می‌خوای بخوای، نمی‌خوای نخوای. موجودی هستیم فحش‌مند و تا دلمان می‌خواهد فحش ریخت‌وپاش می‌کنیم تا همه عبرت بگیرند.

کتاب آشنایی ~ صادق هدایت
 
هربار که دو عاشق باهم ملاقات می کنند، در حقیقت چهار آوا هستند که سخن می گویند. دوتا از آنها که مرئی هستند، رابطه ای متفاوت از دو آوایی دارند که نامرئی هستند.
شاید دو آوای مرئی، مشغول بحثی خشونت بار در زمینهٔ مسائل مادی باشند، اما ارواح آنها در صلح هستند و آرزو دارند به یکدیگر نزدیک تر شوند...

دفتر خاطرات ماری - جبران خلیل جبران
 
در دنیا چیزی وجود ندارد که به انسان بیشتر از یافتن معنی وجود خود در زندگی یاری کند. همانطور که نیچه میگوید کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هرچگونگی خواهد ساخت.

انسان در جستجوی معنا - ویکتور فرانکل
 
سیپتیپوس گفت : در ارتش جوانان ضرب المثلی بود که میگفت
زیبایی ، غریبه را خیلی ساده وارد محدوده ی خطر میکند‌.

سیپتیموس هیپ ، سایرن خبیس _ انجی سیج
 
زندگی کردن نادرترین اتفاق دنیاست.بیشتر مردم فقط وجود دارن.(اسکار وایلد)
 
"بعضی چیز ها هستند که در آرامش بهتر یاد می گیرید و برخی در طوفان."

- ویلا کاتر، آواز لارک
 
آدم به امید دست یافتن به ثروت، عشق، یا آزادی خود را خسته و فرسوده می‌کند و وقتی که آن را به دست آورد از داشتنش لذت نمی‌برد یا آن را تباه می‌کند ...!

خوشبخت واقعی آن کسی است که بتواند به خود بگوید : من می‌خواهم راه بروم نه به مقصد برسم. و بدبخت کسی است که خود را مقید می‌سازد و می‌گوید : "من می‌خواهم به مقصد برسم" ...
رسیدن مردن است !

اوریانا فالاچی
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
 
کنارآمدن با ایدهٔ مرگ و تبدیل‌شدن به هیچ و تاریکی، برای مردم ممکن نیست و دوست ندارند باور کنند که عزیزانشان دیگر وجود ندارند. نمی‌توانند نبود خودشان را هم تصور کنند. بالأخره به این نتیجه رسیدم که مردم به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند چون تاب تحمل ایدهٔ مخالفش را ندارند.

در جستجوی آلاسکا،جان گرین
 
"تو برای من مظهر کس دیگری بودی. میدانی،هیچ حقیقتی خارج از وجودمان نیست. در عشق این مطلب بهتر معلوم میشود؛ چون هر کسی با قوه تصور خودش کس دیگر را دوست دارد و از این قوه تصور خودش است که کیف میبرد نه از زنی که جلوی اوست و گمان میکند که او را دوست دارد.
این زن تصور نهانی خودمان است، یک موهوم است که با حقیقت خیلی فرق دارد."

دیالوگ شخصیت منوچهر خطاب به «خجسته» - داستان صورتک ها - صادق هدایت
 
چگونه شرم نداری از اینکه شب و روز در اندیشه سیم و زر و شهرت جاه باشی ولی در راه دانش و بهتر ساختن روح خود گامی برنداری؟ (افلاطون)
جان دادن در راه ایده ها - کاستیکا براداتان
 
مادرم برایمان بِه رنده کرده و ما با شست و اشاره میچلانیم و دهانمان میگذاریم
خواهرم میگوید
«گمانم بهشت مزه بِه بده»

از دیشب دارم فکر میکنم پس اگر بهشتی وجود داشته باشد
و اگر ما به بهشت برویم
باید بهشت های متفاوتی داشته باشیم
من دلم نمیخواهد بهشتم طعم به بدهد پس خواهرم را در بهشت نخواهم دید.
اگر بناست به بهترین جای خودمان نقل مکان کنیم باید انجا بهترین مزه هر ادم را هم بدهد
پس من را به قسمتِ «برنجِ تهِ قابلمه‌ی مانده روی گاز» می‌برند .

-خانم وال
-فاطمه حیدری
 
| خاطراتی هستند که در نبودشان وضعیتم به مراتب بهتر است. چیزهایی که همان بهتر تا ابد گم و گور شوند و از دست بروند |

"پیش از آنکه بخوابم"
اس جی واتسون
 
Back
بالا