قسمـت‌های جالـبِ کتـاب‌ها

ارسال‌ها
3,465
امتیاز
70,208
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
روان شناسی
«نویسنده‌ها محرم راز هیشکی نیستن. اون‌ها امروز یا فردا هر چی رو که دیده‌ان یا شنیده‌ان یه جایی می‌نویسن. فوقش اسم شما رو عوض می‌کنن یا مثلا به جای فرانکفورت می‌گن هامبورگ یا چه می‌دونم، ونیزیا براتیسلاوا.»

کافه‌ی خیابان گوته _ حمیدرضا شاه‌آبادی
 

_Violoncello_

کاربر فعال
ارسال‌ها
54
امتیاز
228
نام مرکز سمپاد
...
شهر
دزفول
سال فارغ التحصیلی
1406
خداحافظ، خیلی پر حرفی کردم.
وقتی غمگینم پرحرفی را دوست دارم،
مثل دارویی‌ست که از ناراحتی‌هایم،
میکاهد و به قلبم آرامش میبخشد.
خداحافظ دوست من، خداحافظ.
دوست صمیمی تو:وی.دی.
(بیچارگان)
 

Ayeshe

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
174
امتیاز
1,779
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تربت جام
سال فارغ التحصیلی
1405
زندگی چیز مصیبت باری است .بر آن شده ام تا زندگی خود را فقط صرف اندیشیدن به آن کنم .
_آرتور شوپنهاور_ درمان شوپنهاور
 

Ayda-kz

صحیح
ارسال‌ها
145
امتیاز
1,858
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
...
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
طلای المپیاد Overthinking
از ترس گریزی نیست
از مرگ نیز
در عین ترس از پیمودن طول شب باز نماندیم
و در قلب مرگ از خندیدن با صدای بلند
و چنین شد که خندان خندان به صبح رسیدیم


بعدها ازین جور شوخی ها خیلی داشتند .انها تاریخ اینچه برون را از کوچ بزرگ آغاز میکردند و تاریخ گهگاه طبع شوخی دارد
تاریخ را تنها خرده دروغ های خنده اور تاریخی قابل تحمل میکند وگرنه چیزی به جز خون مظلومان مرکب تاریخ نبوده است...


و بدا به حال همه انها که محبت را دکان میکنند تا با تجارت تزویر و تقلب ...به جاه و مقامی برسند


ارزش کد خدایی به کدخداست نه مقام کدخدایی


چیزهایی میگویی!...فرد عقیم فرزند ناقص نمیزاید بویان میش!چرا باید به اتفاقات غیر ممکن فکر کنم؟


کتاب اتش بدون دود نادر ابراهیمی
 

-Lili-

لیلی سیسیِ ملی
ارسال‌ها
1,011
امتیاز
6,845
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1405
می‌خوام درک کنن که زندگی فوتبال نیست که دقیقه نود گل بزنی....
یه دروازه کوفتیه که مدام گل میخوری

طالع دریا
 

Ayda-kz

صحیح
ارسال‌ها
145
امتیاز
1,858
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
...
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
طلای المپیاد Overthinking
مرده !به مدت دو روز مردم .صبح زود برخاستم ...دوش گرفتم ...به خودم عطر زدم و پیراهنی تابستانی پوشیدم...اگر چه در زمستان بودیم ...هوا زیاد هم سرد نبود ...علاوه بر این اینطور هوس کرده بودم ...
هوس پارچه نازک و رنگارنگ
هیچ چیز غم انگیز تر از مناسب لباس پوشیدن نیست
و هیچ چیز تاسف اور تر از این ادم هایی نیست که هیچ وقت نا به جا حرف نمیزنند و کار نابه جا نمیکنند.
و پدر مادر رومن این طور ادم های بودند
شاگردهایی خوب که زندگی شان را مثل درسی از بر کرده باشند پس می دادند بی انکه کوچک ترین اشتباهی بکنند
نمیدانم چه چیزی از همه بدتر است
در دنیا خود را با هیچ چیز هماهنگ نکردن یا با همه چیز وفق دادن ...مشتی دیوانه یا ادم هایی که به انها میگویند مبادی اداب
این را میدانم که از دیوانه ها کمتر میترسم انها کمتر خطرناکند !
.
.
.
دنیا مثل پرده ی سینما پخش است من جزو خیمه شب بازی های چینی شده ام که سایه هایی هستند روی پرده
من فقط با سایه ها نشست و برخاست دارم
هنرپیشه ها ادم هایی هستند که فراوان همدیگرا میبوسند و فراوان تر از ان از هم نفرت دارند
.
.
.
گرگ خود من بودم انجا پشت میله ها در حال چرت زدن ..بلدرچین هم خودم هستم در اسمان ابی لرزان از چهچه ی ریز ارامی
دیروز یک قفس
امروز یک اسمان
پیشرفت کرده ام !


کتاب دیوانه بازی
 

R.Z

xxx
ارسال‌ها
147
امتیاز
467
نام مرکز سمپاد
=-
شهر
پوف
سال فارغ التحصیلی
1406
خودم را در آینه نگاه میکنم. منظره عجیبی است یک آدم سوخته و زمخت توی آینه ایستاده و با تعجب به من زل زده است
-درغرب خبری نیست
 
ارسال‌ها
472
امتیاز
4,398
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد 2
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1402
دانشگاه
IUT
رشته دانشگاه
EE
" ناتانائیل بکوش تا عظمت در نگاه تو باشد ؛ نه در چیزی که به آن می‌نگری . "

مائده های زمینی و مائده های تازه
 

flup

کاربر فعال
ارسال‌ها
22
امتیاز
114
نام مرکز سمپاد
حلی دو
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1398
دانشگاه
علموص
رشته دانشگاه
مکانیک
سولون در سوگ پسرش می‌گریست. فردی به او رسید و گفت دیگر فایده ندارد، سولون جواب داد: به همین دلیل است می‌گریم چون دیگر فایده ندارد.
 

پلوتون

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
11
امتیاز
84
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کنگان
سال فارغ التحصیلی
1408
از زمانی که نخستین گروه آدم های غارنشین کسی را با سنگ از پا درآوردند،بشریت عادت کرد مشکلات پیچیده را به گردن کسی بیاندازد که مقصر دانستش آسان است.

ابر تندر(داس مرگ2)_نیل شوسترمن
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,967
امتیاز
44,169
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
به من فکر نکن، فقط زندگی کن. فقط زندگی کن. با عشق، ویل.


من پیش از تو
 

flup

کاربر فعال
ارسال‌ها
22
امتیاز
114
نام مرکز سمپاد
حلی دو
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1398
دانشگاه
علموص
رشته دانشگاه
مکانیک
هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت باید آنها را همان گونه که یک بار اتفاق افتاده‌اند فقط تنها به خاطر آورد.
 

Ayda-kz

صحیح
ارسال‌ها
145
امتیاز
1,858
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
...
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
طلای المپیاد Overthinking
به من فکر نکن، فقط زندگی کن. فقط زندگی کن. با عشق، ویل.


من پیش از تو
مرتیکه .....باعث یه هفته افسردگی من شد ...من حتی من پس از تو رو به امید این خوندم که نویسنده بگه شوخی کردممم هه ویل زندس
اما چی؟نه تنها مرده بود بلکه یه بچه هم داشت!(اسپویل)یه بچه 16 سالهههههه!ویل .....

پ.ن:...ها فحش هستند


برای توبه کردن پشیمانی کافی است.
از کتاب دین و زندگی 12هم با این کتاب هم واقعا گریه کردم ...درست مثل سلامت ...مثل انسان و محیط...هعی
 
ارسال‌ها
1,013
امتیاز
18,281
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
*
سال فارغ التحصیلی
0000
می خواهم طوری زندگی کنم که از زندگی لذت ببرم.
اگر در کنارش موفقیتی هم حاصل شد، چه بهتر.
ولی اگر نشد، لااقل خوب زندگی کرده‌ام و همین کافی است.
من موفقیت را بخودی خود هدف نمی‌دانم. خیلی از مردم این را نمی‌فهمند.
مواجهه با مرگ _ برایان مگی

تو باید بری جلو. توی گذشته نمون.
تمام این مدت _ ریچل لیپینکات
 
ارسال‌ها
1,013
امتیاز
18,281
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
*
سال فارغ التحصیلی
0000
او مانند تکه ای از روحم، همیشه آنجا بود.
من ناامیدانه تلاش میکردم انکارش کنم،
تلاش میکردم فراموشش کنم،
اما هیچکدام از آن جلسه های مشاوره و روانکاوی نتوانست او را از وجودم بیرون بکشد.
ما بخشی از همدیگر بودیم...

به زندگی قسم _ رنه کارلینو
 
ارسال‌ها
472
امتیاز
4,398
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد 2
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1402
دانشگاه
IUT
رشته دانشگاه
EE
یک هزارپای زرنگ وجود داشت . همانطور که روی لبه میز نشسته بود ، نگاه کرد و یک حبه قند خوشمزه آن طرف اتاق دید. او، که باهوش بود، شروع کرد به سنجیدن بهترین مسیر : از کدام پایه میز به سمت پاین بخزد؟ از کدام پایه میز به سمت بالا بخزد؟ کار بعدی این بود که تصمیم بگیرد کدام پا قدم اول را بردارد، بقیه پاها به چه ترتیبی حرکت را ادامه دهند و به همین ترتیب. او در ریاضی استاد بود. بعد تمام حالت های مختلف را تحلیل و بهترین مسیر را انتخاب کرد. سرانجام، قدم اول را برداشت. با این حال، هنوز آنقدر غرق محاسبات و تفکر بود که وضعیت برایش پیچیده شد و برای مرور برنامه اش در همان قسمت مسیر ایستاد. آخرسر، او جلوتر نرفت و از گرسنگی مرد!

هنر شفاف اندیشیدن - رولف دوبلی
 

Naghmeh08

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
453
امتیاز
5,852
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1405
میان چهاردیواری که اتاق مرا تشکیل می دهد و حصاری که دور زندگی و افکار من کشیده، زندگی من مثل شمع خرده خرده آب می شود، نه، اشتباه میکنم. مثل یک کنده ی هیزم تر است که گوشه ی دیگدان افتاده و به آتش هیزم های دیگر برشته و زغال شده، ولی نه سوخته است و نه تنها و تازه مانده، فقط از دود و دم دیگران خفه شده.
بوف کور - صادق هدایت
 
ارسال‌ها
392
امتیاز
2,942
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی ۲
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1401
رشته دانشگاه
Physics
اگه میخوای تنهایی زندگی کنی باید خلق و خوی خدا یا یه جانور وحشی داشته باشی.

_فیلسوفان بدکردار
 

Sunshineツ

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
243
امتیاز
8,497
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1403
همانطور که به سوی باند استریت می‌رفت از خود پرسید اهمیتی دارد؟ اهمیتی دارد که باید برای همیشه تمام شود؟ که همه چیز باید بی او ادامه یابد؛ دلخور بود، یا این یقین که مرگ همه چیز را مطلقاً به پایان می‌رساند، دلداری‌اش می‌داد؟ ولی با وجود این در خیابان‌های لندن، در فراز و فرود چیزها، آنجا، اینجا و حیات ادامه می‌داد، پیتر هم به حیات ادامه می‌داد، آنها در وجود یکدیگر به سر می‌بردند، کلاریسا یقین داشت جزئی از درخت‌های خانه خواهد شد، آن خانه‌ی تودرتو که زیبا نبود و رو به خرابی می‌رفت.
-خانم دالاوی، ویرجینیا وولف
 
بالا