نسترنگار
کاربر خاکانجمنخورده
- ارسالها
- 2,367
- امتیاز
- 7,066
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان ۱ تهران
- رشته دانشگاه
- پزشکی بهشتی
پاسخ: قسمتهای جالب از کتابهای مورد علاقهتون
... اتفاقاً این در تاریخ آمریکا همان زمانی بود که رماننویسِ بداخم، تئودور درایزر، گرفتار نقدهای ناموافق و بادکردن نخستین کتابش «سیستر کاری» شده بود. درایزر بیکار و بیپول بود و خجالت میکشید کسی را ببیند. یک اتاق مبله در بروکلین اجاره کرد و رفت آنجا زندگی کند. عادت کرد که روی یک صندلی چوبی وسط اتاق بنشیند. یک روز به این نتیجه رسید که جهت صندلیاش درست نیست. سنگینیاش را از روی صندلی بلند کرد و با دستش صندلی را به طرف راست چرخاند که در جهت صحیح قرار بگیرد. لحظهای خیال میکرد که جهت صندلی درست است، ولی بعد به این نتیجه رسید که اینطور نیست. آن را یک دور دیگر به طرف راست چرخاند. خواست حالا روی صندلی بنشیند ولی باز دید که انگار یک جوری است. باز آن را چرخاند. سرانجام یک دور کامل زد و باز به نظرش جهت صندلی درست نیامد. نور پشت پنجرۀ کثیف اتاق اجارهای محو شد. تمام شب را درایزر با صندلیاش دنبال جهت درست دور میزد.
رگتایم، نوشتۀ ای. ال. دکتروف.
صفحۀ ۳۱.
... اتفاقاً این در تاریخ آمریکا همان زمانی بود که رماننویسِ بداخم، تئودور درایزر، گرفتار نقدهای ناموافق و بادکردن نخستین کتابش «سیستر کاری» شده بود. درایزر بیکار و بیپول بود و خجالت میکشید کسی را ببیند. یک اتاق مبله در بروکلین اجاره کرد و رفت آنجا زندگی کند. عادت کرد که روی یک صندلی چوبی وسط اتاق بنشیند. یک روز به این نتیجه رسید که جهت صندلیاش درست نیست. سنگینیاش را از روی صندلی بلند کرد و با دستش صندلی را به طرف راست چرخاند که در جهت صحیح قرار بگیرد. لحظهای خیال میکرد که جهت صندلی درست است، ولی بعد به این نتیجه رسید که اینطور نیست. آن را یک دور دیگر به طرف راست چرخاند. خواست حالا روی صندلی بنشیند ولی باز دید که انگار یک جوری است. باز آن را چرخاند. سرانجام یک دور کامل زد و باز به نظرش جهت صندلی درست نیامد. نور پشت پنجرۀ کثیف اتاق اجارهای محو شد. تمام شب را درایزر با صندلیاش دنبال جهت درست دور میزد.
رگتایم، نوشتۀ ای. ال. دکتروف.
صفحۀ ۳۱.