خیالات دوران اولیه سمپاد

ارسال‌ها
451
امتیاز
6,348
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
neverwhere
سال فارغ التحصیلی
1400
من فکر می‌کردم "تیزهوشانی" که شدم دیگه تمووووم! یه کار پژوهشی فوق‌العاده خفن می‌کنم و از هاروارد میان می‌برنم...
الانم که دیگه معلومه.
 

صوراسرافيل

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,425
امتیاز
8,553
نام مرکز سمپاد
علامه حلى
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0000
ما كه كلا خيال خاصى در ذهنمون نبود.البته كلا در كل پروسه قبولى و اينها چيزى در ذهنمون نميگذشت و خب همين باعث شد اين اشتباه رو كرده وارد اونجا شم.
افسارتو بدى دست ديگران همين ميشه ديگه
 

Becoming

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
عضو کادر مدیریت
مدیر داخلی
ارسال‌ها
2,252
امتیاز
40,558
نام مرکز سمپاد
Frz
شهر
Sari
سال فارغ التحصیلی
1398
رشته دانشگاه
دواسازی
وقتی یادم میاد واقعا خندم میگیره!:))
فکر میکردم چون تیزهوشان قبول شدم، پس دیگه نیازی به درس‌خوندن ندارم و همچیییی رو بلدم/=
 

موازی

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
595
امتیاز
15,411
نام مرکز سمپاد
سمپاد شیراز
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
RWTH
رشته دانشگاه
مهندسی برق
من فکر میکردم معلما معجزه میکنن و یه عجی مجی لاترجی میکنن و بچه ها چیزای خیلی خفن یاد میگیرن. بعد از اون طرف بچه ها خیلی خفنن و گروه های سری دارن و همش اختراعات مافوق بشری میکنن تهشم همشون واسشون از هاروارد نامه پذیرش میاد که بیایین اینجا ادامه تحصیل بدین.
خداوکیلی تا سال پیش دانشگاهی فکر میکردم واسه رتبه های تک رقمی از هاروارد نامه میاد بدون اینکه خودشون درخواست بدن. بعد همیشه فکر میکردم آدرس خونه رو چطوری پیدا میکنن:))
 
ارسال‌ها
264
امتیاز
13,894
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
خب من فکر میکردم که مثلا الان قراره وارد سمپاد بشم ببینم هرکی یه گوشه نشسته همه عینک به چشم یه مداد بغل گوش در حال درس خوندن و ایده دادن هستن.هیچکس شوخی نمیکنه و همه خیلی جدی هستن.
و خب فکر میکردم که سمپاد که قبول شدم دیگه دور همه ی دوستا و فامیلامونو باید خط بکشم با هیچکس نباید معاشرت کنم و ارتباط داشته باشم تا بتونم درس بخونم ، قراره مثل این فیلما تو خونمون یه آزمایشگاه خفن بزنم . بعد قراره بهمون یاد بدن چجوری اورانیوم غنی سازی کنیم. و مثلا هرکی بیشتر درس بخونه رو عضو گروه ناجیان بشر میکنن و نامیرا میشه .:-"

#ادامه_غباررویی_تاپیکها
 

مجهولツ

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
506
امتیاز
4,855
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
یه جای دور ...!
سال فارغ التحصیلی
1401
منم خدا شاهده اصلا بلند پرواز و مغرور نبودم=)
فقط فکر میکردم دیگه الان سمپادی شدم باید با هواپیمای شخصی بیان دنبالم=)
هر ده دقیقه یه بارم از اهل خونه میپرسیدم چه حسی دارن که با یه سمپادی تو یه خونه زندگی میکنن =)
فکر میکردم در های موفقیت رو به من باز شده و الان با اشاره ی من دیگه باید اشیا جا به جا شن =)
تا سال نهم هم میگفتم من رتبه تک رقمی میارم کنکور و میرم هاروارد و آکسفورد و این حرفا=)
هنوزم میگم خدا شاهده اصلا بلند پرواز و مغرور نبودم =) بلند پرواز و مغرور من بود =) :-" :))
 

N.S.D

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
173
امتیاز
1,415
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1403
والا خیالات آنچنانی نداشتم بیشتر میترسیدم که خنگ بزنم اخراجم کنن=/
که معلم فرزانگان ۲ اومد باهام حرف زد گفت نه بچهای سمپاد انیشتینن نه تو خنگی فقط پشتکار شون خیلی زیاده و تلاشگرن
و اون موقع هم که خب هفتم بودم خبری از کنکور اینا نبود ولی فکر میکردم که احتمالا انقدر قراره درس بخونیم که همه عینک پرفسوری و ته استکانی بزنیم و مقام های کشوری و اینا زیاد داشته باشیم که خب تا حدودی همین شد:|
مضحک ترین تصورمم این بود که همه بچها احتمالا از اونان که حتی جوک هاشونم مربوط به هندسه است و خیلی خیلی جدین و زنگ تفریح بحث هاشون درباره نظریات دانشمندای مختلف و بررسی توده آب و هواییه:))
کلا بچه ای نیستم که افکار نجومی داشته باشم زیادی سطح عادی برخورد میکنم :))
 

Amirseyf

Amiram
ارسال‌ها
22
امتیاز
292
نام مرکز سمپاد
اژه ای ۱
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1395
مدال المپیاد
المپیاد زیست شرکت گردم قبول نشدم
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
داروسازی
میخواستم ریاضیدان بشم :))

پیر شدیم رفت بابا :Face_With_Head_Bandage:
 

رنگین کمان

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,006
امتیاز
13,912
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
اردبیل
رشته دانشگاه
علوم آزمایشگاهی
فکر میکردم تو مدرسه هر کس کمد جداگونه خواهد داشت اما نداشتیم. من عاشق این بودم که تو مدرسه کمد داشته باشم چرا حسرت چیزای کوچیکو به دلم گذاشتین؟=((
 

Orca

ارغوان :)
ارسال‌ها
69
امتیاز
747
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
2020
هیچی دیگه فکر میکردم اومدن دعوتنامه از هاروارد قطعی شد :))
جدی این چه جوی بود که انگار فرش قرمز قراره پهن کنن واسمون از طرف کشورای دنیا :))
ایرانی و اعتماد به نفسش :))
 

first amir

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,142
امتیاز
29,738
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
فردوســـی
رشته دانشگاه
مـهـنــدســی شــیـمــی / حسابداری / روانــشناســی
دقیق یادمه مهرماه ۱۳۸۴ بود
روز اول مدرسه ها
منتظر بودم سرویس ها بیان و برگردیم خونه
و خیلی جدی تو تصورم این بود که الان روی در اتوبوس ، آرم سمپاد رو خیلی بزرگ حک کردن تا همه شهر بفهمن ما چه نخبه هایی هستیم
چقد بزرگ کرده بودن تو ذهن ما یه چیزایی رو :))
 

hypnos

کاربر فوق‌حرفه‌ای
کنکوری 1404
ارسال‌ها
845
امتیاز
16,213
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
نقره‌ی ادبی
بیارمش بالا تاپیکو 😀
همون وقتی که قبول شدم رفتم تو تیزلند اسم مدرسمونو سرچ کردم
با دیدن امکانات رفاهیش برگام ریخت ( بیشتر شبیه مدارس غیرانتفاعی واشنگتن بود تا ایران )
بعد که رفتم از نزدیک دیدم فهمیدم من خیلی تصور عجیبی ازش داشتم
وقتی میخواستم ازمون بدم فک میکردم با یه عده بچه ی از بدو تولد انیشتن و پروفسور رو به رو میشم ( اعتماد به نفسم خیلی کم بود ، حس میکردم نباید قبول میشدم و همکلاسیام از من خیلی بهترن ) فک کنم تا هفته ی اول این بود ، که کل بچه ها با یه کتاب قطور و سنگین و عینک ته استکانی زنگای تفریح تو حیاط قدم میزدن ، از هفته ی دوم یه عده دانش اموز بدبخت بودیم که برای پاس شدن تلاش میکردیم🤣
اولاش تازه فک میکردم قراره از همون روز اول ربات اختراع کنیم و ثبت ملی بکنیم :/
 

_Hani_

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
718
امتیاز
11,338
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
اسلامشهر
سال فارغ التحصیلی
1405
فکر میکردم بریم اردو ماشینای نظامی برای محافظت دور و ورنونن:)) البته از یکی شنیده بودماا
هنوز نرفتیم اردو ببینم راسته یا نه
 

lll

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
5
امتیاز
47
نام مرکز سمپاد
---------
شهر
---------
سال فارغ التحصیلی
0000
من فکر می کردم قراره وارد یه محیط کاملا متفاوت از جاهای دیگه بشم.همه چیز تو حداکثر سطح ممکن،معلم های خیلی سختگیر،رقابت خیلی شدید و ...اینطور چیزا
کلا حس می کردم چون یه مدرسه خاصه باید همه چیزش خاص باشه،جوری که به ندرت جاهای دیگه پیدا بشه.
که خوب همه ی چیز هایی که فک میکردم اشتباه بودن و هیچ خبر خاصی نبود. /:
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,995
امتیاز
44,947
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
لباس فرم سمپاد تا سال قبل از ورود من آرم سمپاد داشت و سارافون و روپوش بود، همچین خیالاتی داشتم.

وارد مدرسه شدیم یه دست گونی سورمه‌ای دادن دستمون.
 

زار

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
5,178
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
0
من فقد یادمه که یه چیزی راجع به «زنگ ناهار» شنیده بودم و وقتی رفتم ثبت‌نام کنم یه ساختمونی تو حیاط در نگاه اول خیلی بزرگ به نظر اومد و نتیجه‌گیری کردم این کافه‌تریاس و وقتیم رفتیم مدرسه تا چندروز درشو باز نکردنو من اینجوری بودم که هنوز روزای اوله آماده نیستو اینا.
نمازخونه بود.
 

Rhodium

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
554
امتیاز
4,577
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1406
تلگرام
من تنها فکری که میکردم این بود که همه بچه ها مذهبی از اینایی که بیش چهاری تسبیح دارن و اینا 😂😂😂 درصورتی که دیدم ... خیلی اوضاع خیطه . ‌. .
 

Mva

๔гєค๓єг
ارسال‌ها
141
امتیاز
1,661
نام مرکز سمپاد
حلی1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1406
هیچی دیگه همه نمره ها بیست
کنکور صد
پروفسور شدیم رفت اومدم دیدم نه از این خبرا نیست
 

:/nobody

contradiction
ارسال‌ها
87
امتیاز
3,062
نام مرکز سمپاد
فرزانگانn
شهر
somewhere
سال فارغ التحصیلی
1404
من انتظار فضایی نداشتم ولی فکر می‌کردم حداقل قرار نیست تکالیفمون مثلا این باشه که یدور از رو کل واژه شناسی رونویسی کنیم، به جاش تکلیفمون یه سوال علمی یه معمایی چیزی باشه که بگردیم دنبال جوابش :]
ولی همه چیز معمولی بود
معمولی تر از معمولی
بدی های یه مدرسه عادی رو تمام و کمال داره.
با دنگ و فنگ های بیشتر
و همکلاسی های مغرور تر و رومخ تر

حداقل انتظار داشتم یه استفاده‌ای ازون آزمایشگاه بی‌صاحاب داشته باشیم ولی میشینیم اونجا گلدوزی می‌کنیم چون کارگاه کاروفناوری نداریم و آزمایشگاه فیزیک و زمین شناسی تحت سلطه دبیر کاروفناوریه :]

فکر می‌کردم معاون و ناظم هامون آدم‌های پایه و باحال جوونی باشن که با بچه ها نهایت همکاری رو میکنن کلمات بسیاری هست که باهاش میشه معاونامونو توصیف کرد ولی متاستفانه پایه و باحال جزو اون لیست بلند بالا نیست.
پایه بودن بخوره تو سرم. فکر نمی‌کردم روز آخر مدرسه بخاطر برق ناخن زدن برام مورد انضباطی بنویسن یا بعدش فقط زیر جامیز من چک بشه، با چه منطقی با خودش گفته اینکه لاک میزنه حتما تقلب هم می‌کنه.
هووووف

فکر می‌کردم دلخوشی هام تو مدرسه چیزی بیشتر از یه کتابخونه ۲ در ۳، و دوتا دبیر هنر و کامپیوتر باشه.

انتظار داشتم عوامل مدرسه هم قبل ازینکه انتخاب بشن تستی چیزی ازشون گرفته بشه و یه حداقل IQ رو لازم داشته باشن برای ورود که ما برای مکالمات عادی و روزمره باهاشون به مشکل نخوریم.

یروز اگه تو سمپاد یه کاره ای شدید اینارو درنظر بگیرید
مرسی اه
 
بالا