آرزوی دوران بچگی!

miniiii

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
57
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سیرجان
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

تا جایی که یادم میاد بزرگترین آرزوم این بود که عروس بشم <:- P:> (:| =))
 

ml1379

کاربر جدید
ارسال‌ها
3
امتیاز
8
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

آرزوهام ک زیاد بودن ولی من بچه بودم خیلی شکمو بودم ( الآنم هستم )
همیشه آرزو میکردم توی یه استخر پر از شیر کاکائو و بستنی شنا کنم و همشو بخورم !!
 

AMiR.R

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
253
نام مرکز سمپاد
میرزاکوچک خان
شهر
rasht
دانشگاه
علوم پزشکی گیلان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

می خواستم بتونم تله پورت کنم :)) (البته اون موقع این کلمه رو بلد نبودم فقط از عملش خوشم میومد :)) )
ماشین زمان هم بود البته جز آرزو هام :D

(چرا نصف دخترا می خواستن عروس شن؟؟ این اشتیاق الان کجاست؟ :)) )
 
ارسال‌ها
559
امتیاز
14,564
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1397
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

من حدودا 6 و 7 سالم بود یه انیمیشن بود اسمش موش سراشپز بود
دلم میخواست برم پاریس از رستورانش راتاتویل بخورم
3 سالمم بود هی میرفتم بالشا رو برمیداشم باز رو تختم میپریم پایین که پرواز کنم دورانی بود واسه خودش :|
 

tinaradvand

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
325
امتیاز
3,075
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره دوره 11 المپیاد نجوم و اخترفیزیک
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

خوب :D
آرزو داشتم اسمم تارا باشه (اسم خواهرم ) بعد همیشه اسممو باهاش عوض میکردم .
بعد آها آرزو داشتم انگشتای پامو بشمرم بعد یهو ببینم شیش تاس و به عنوان کشف بزرگم برم ثبت کنم این موضوع رو (خل بودم )
آرزو داشتم اتاقمو خودم رنگ کنم
آرزو داشتم خودم لباسامو بدوزم برا همین همیشه روسری های مامانمو تیکه پاره میکردم باهاش برا خودم لباس (لباس که چه عرض کنم شبیه از این برگایی که انسانای اولیه به خودشون میچسبوندن) درست میکردم
کلا آرزو داشتم مستقل باشه همه چیم
مثلا تو اتاقم حموم میکردم
یه بار هم سطل آشغالم رو تبدیل به توالت کردم که خوب مامانم دیگه برام سطل آشغال نذاشت
 

شیخ المثال

کاربر فراموش شده
ارسال‌ها
162
امتیاز
1,510
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نکا
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
هوانوردی
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

من از بچگی عشق پرواز کردن بودم هنوزم هستم خیلی دلم میخواد با کایت یا گلایدر پرواز کنم
 

omidvar.be.farda

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
15
امتیاز
81
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
همدان
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

من از بچگی آرزوم این بود از این دانشمندایی بشم که به همه ی علوم مسلطن ریاضی پزشکی فلسفه.....یکی مثه بوعلی سینا
وقتی هم خیلی کوچیک بودم دوس داشتم وقتی سایم میفته جلو پام یه جور سرعتمو زیاد کنم پامو بذارم رو سایه سرم...امتحان کنید واقعا نمیشه :)) :D :))
 

yeganeh_N

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
9
امتیاز
39
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
مشهد
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

یادمه وقتی بچه بودم یکی از بزرگ ترین آرزوهام این بود که بفهمم آخر دنیا کجاست !!!
یه روز از داداشم که 5 سال ازم بزرگتره پرسیدم آخر دنیا کجاست اونم که منو احمق فرض کرده بود گفت : آخر دنیا بعد از یه کشور خیلی کوچوکیه بعد از اون کشور یه زمین مثل بیابون خیلی بزرگ وجود داره و بعد از اون هم فضاست !!
عاغا منم ساده حرفشو باور کرده بودم فک کردم که وقتی زمین تموم میشه فضاست و از اونجا میفتی تو فضا تازه داداشم به طور پروفوسورانه ای گفت تابحال کسی نتونسته پاشو بذاره تو اون زمین !!!
خانوادگی آرزوهامون نجومیه ..
اصن یه وضعیه...
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,819
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

من دوست داشتم یه قصر داشته باشم کلی اتاق داشته باشه بعد تو هر اتاقیش یه جنس باشه . مثلن یه اتاق پر از بسته های پفک یه اتاق پر از مداد رنگ یه اتاق پر از لواشک :د
 

happymoon

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
378
امتیاز
2,776
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سنندج
دانشگاه
هنر اسلامی تبریز
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

بچگیم آرزو داشتم نویسنده بشم 8->
جدا جزو دغدغه های بزرگم بود :-"
 
ارسال‌ها
2,126
امتیاز
23,689
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

روز ها و شب ها آرزو کردم مامانم برام کیف چرخ دار بخره :-<
نخرید که،،ابتدایی دختر خوبی نبودم موقع خرید :)) راهنمایی هم که دیگه زشت بود
عاخه کیف چرخدار چه زشتی داره؟
منم بچه بودم آرزو داشتم پرنسس بشم ولی عروس نع،هم میترسیدم هم بدم می اومد،هنوزم همینطورع
 

l.brisc

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
228
امتیاز
2,018
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

یه کارتونی بود به اسم فضانواردان ، بعد از این که دیدمش تا چندین ساال آرزو داشتم فضانورد بشم 8->
الان هم آرزوش هست البته ، فقط امیدش نیست :-‌"
 

M.V

کاربر فعال
ارسال‌ها
50
امتیاز
341
نام مرکز سمپاد
فرزانگان II
شهر
تبریز
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

من از بچگی علاقه زیادی به کاغذ داشتم بزرگترین تفریحم خرد کردن کاغذ با قیچی بود
یه قابلمه اسباب بازی داشتم بزرگترین آرزوم این بود که بتونم با کاغذ خوردام پرش کنم که هیچ وقت به این آرزوم نرسیدم هربار که یه کم بالاتر میومد کاغذارو فشار میدادم بعد می رفت ته قابلمه :D

بزرگ تر که شدم آرزو داشتم در آینده همه کاره بشم یه روز مهندس فرداش دکتر بعد نویسنده
بعد این روند تناوبی تکرار شه =))
 

farhid

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
110
امتیاز
1,821
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
مرحله 1 کامپ
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

من آرزو داشتم یه استخر بزرگو پر ماکارونی می کردم و می خوردم :D
شکمو نیستماااا
 
ارسال‌ها
38
امتیاز
226
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
لاهیجان
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
هیچی ...
دانشگاه
آزاد
رشته دانشگاه
مهندسی
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

:D منم ازرو هام این بود که مامانم از خونه بره بیرون برم با چرخ خیاطی بازی کنم :-??
و ی ارزوم این بود نونوا بشم :D عاشق آرد بودمااااااااااااا عاشق :-??
 

ayda

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
87
امتیاز
1,430
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز.زنجان.تهران.ارومیه.ازمیر.آنکارا :))
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

شاید اینی که می گم رو باور نکنید ولی عین واقعیته.
من یه دوست داشتم که باهم لی لی بازی می کردیم دمپایی های این دوستم خیلی با نمک بود پریدنی صدا می داد و من ارزو داشتم یکی از اونا داشته باشم :D هیچ وقتم به خانواده این موضوع رو نگفتم و همیشه قبل خواب رویا پردازی می کردم که اگه فردا یهو بخرن واسم چقدر خوشحال می شم :D
 

Your feline

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,059
امتیاز
16,988
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان
شهر
شهرستان
سال فارغ التحصیلی
105
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

من فقط و فقط عروسک های جدید خواستم .
در طول تاریخ یادم نیست بهانه ی چیز دیگه ای رو گرفته باشم .


بعد از سطح علاقه ی صرف اندکی شدیدتر بود .
به خواب می دیدم شون ، تو خیابون می پیچوندم می اومدم عروسک فروشی ، بهشون فکر می کردم . :-"


الان که بهانه ی همون عروسک هم نمی گیرم دیگه . :- رضای عارفانه :-""""
 

A.R.P

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
330
امتیاز
3,071
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
98
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

من رویام این بود که برم بهشت اونجا ارزو کنم که همه شخصیتای کارتونا زنده بشن با اونا حرف بزنم :| :|
 

salamak

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
743
امتیاز
2,529
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين 1
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
المپياد زيست
دانشگاه
علوم پزشکی اصفهان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : آرزوی دوران بچگی!

از ارزو های سه چهار سالگیم این بود که یه عالمه کاغذ داشته باشم برای پاره کردن!
اصن هیچی اندازه پاره کردن کاغذ رنگی مث کاغذ کادو کیف نمیداد!
 
بالا