جیم زدن

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع melika.m.r
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

تا حالا از مدرسه فرار كردين؟

  • خيلي زياد

    رای‌ها: 56 42.4%
  • اصلا

    رای‌ها: 34 25.8%
  • بش فكر كردم

    رای‌ها: 36 27.3%
  • حتما بش فكر ميكنم

    رای‌ها: 6 4.5%

  • رای‌دهندگان
    132
پاسخ : جیم زدن

من و دو تا از بچه ها زنگ آخر پژوهش رو پیچوندیم و رفتیم طبقه سوم مدرسمون که همه کلاسهاش خالی هست و ما آخرین کلاس رفتیم و لپ تاپ روشن کردیم و عکس می دیدیم و ناهار می خوردیم و بعدش هم داشتیم آهنگ گوش می کردیم و انگار نه انگار...پشت در کلاس هم صندلی گذاشته بودیم کسی نفهمه و با خیال راحت...از اون طرف حدود یه ساعت مسئولین دنبال ما می گشتن(اینم شانس ماست هیچوقت حضور و غیاب نمی کنند ها!!)..به مادر یکی از بچه ها زنگ زده بودن که دخترت گم شده ;D ;)..آخرش ما رو مسئول آزمایشگاه پیدا کرد و بعد هم همین که در رو باز کرد من و دوستم پریدیم پشت کمد ها قایم شدیم اون یکی دوستم وسط کلاس ایستاد انقدر تابلو بودیم فهمید(چه قدر بعدش خندیدیم!!)..نگو اصن متوجه نشده بودند که من نیستم و من رو دیدش کلی تعجب کرد و زنگ زد پایین و گفت پیداشون کردم 3 نفرن!!...چه روزی بود اونروز!!
+از مسئول آمایشگاه وقتی که معاون مون اومد دعوا کنه یواشکی علامت دادم تو رو خدا نگو منم بودم .اونم گفت باشه و من رو ناظم متوجه نشد... ;D :)) :))
 
پاسخ : جیم زدن

سر کلاس دینی نصف بچه ها نرفته بودن سر کلاس وقتی رفتیم معلممون گیر داده بود که باید مجازی از دفتر بگیریم .
همه رفتن از قضا اون روز اسم همه رو وارد دفتر انضباطی می کردن.
دوستم علت نیومدنمون رو همچین ماسمالی کرد که هنوزم نمیدونیم اون روز چی گفت معلم اجازه داد بریم کلاس.
بله یه همچین توانایی هایی داره دوست ما... B-)
 
پاسخ : جیم زدن

سرکلاس بودیم معلمم سرکلاس بوداولی تاک معلم روش کرداونوررف بیرون!منم هاج وواج شده بوووووودم!
چندقه بعدمعلم روکردب من گف فلااااانی کوش؟؟؟
منم گفتم زیرمیزدنبال مدادش میگرده! ;D
من ب جای دوستم نزدیک بود بزنم زیرگریه!
 
پاسخ : جیم زدن


به بهونه دل درد و خواب و مریضی میگم: یه لحظه برم الان برمیگردم؛
بعد میرم دیگه برنمیگردم!
 
پاسخ : جیم زدن

اغا بزارن من بگم از شانس توپم!خیلی وقتا بچه ها درس اون زنگ رو که نمیخوندن نمیومدن کلاس میرفتن کتاب خونه یاجایی.....یه دوشنبه من زیست نخوندم گفتم زنگ دفاعی نمیرم میرم کتاب خونه میخوووووونم.........مدیر محترممون همون روز همون زنگ همون ساعت اومد همه رو جمع کرد انداخت تو کلاس اصلا این شانسه من دارم خدا وکیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!
هیچوخت یادم نمیره!!!!!!!!!!!
 
پاسخ : جیم زدن

هیچکی به اندازه ی نیلوفر بنی هاشم کلاسارو قشنگ دور نمیزنه!!! ما امروز ساعت 12 تعطیل شدیم!! بعد من به دلایلی تا 2 تو کلاس موندم و داشتم کارام و انجام میدادم که دیدم نیلو اومده بالاسرم!! گفتم مگه تو کلاس نداری؟؟؟؟ گفت چرا ولی ولش کن!!!
تا دورو برای 1ونیم حرف زدیم و اینا!!!
بعد تازه فهمیدم به دبیرش گفته من حالم خوب نیست و اومده بیرون و نرفته کلاس!!!
حتی برا اینکه دبیرش باور کنه خانوم گریه هم کرده!!!!!!!!
من: :o موندم خداییش!!
نیلو تو دیگه کی هستی؟؟؟؟؟؟
 
پاسخ : جیم زدن

پارسال ما یه غلط‌گیر داشتیم که مشکل‌داشت و به‌محض این‌که فشارش می‌دادی دست آدم کاملا جوهری می‌شد. مائم تا معلم می‌اومد تو کلاس دست‌مونُ غلط‌گیری می‌کردیم و به بهانه شستن‌دست می‌رفتیم بیرون و تا آخر زنگ ـم برنمی‌گشتیم. [ حداقل دوبار روی تمام دبیر ـا امتحان‌کردیم. ] تازه زنگ که می‌خورد جلوی دبیر می‌رفتبم کیف‌مونُ برمی‌داشتیم. :-" :))
 
پاسخ : جیم زدن

من اخه چون خیلی دخترگلی هستم خیلی جیم نمیزنم ولی یبار هر32نفرکلاس جیم زدیم!
خیلی باارامش و با رهبری من همه رفتیم توی نمازخونه وبازم باابتکار من کفشاروهم بردیم تو!
!بعداز45 دقیقه معاونمون عصبانی اومد دم در وناامیدوارانه درو بازکرد دید ما اینجاییم! ;D
ما هم که اصلا به روی خودمون نمیوردیم که!نشسته بودیم هرچی داد میزد تکون نمیخوردیم!
بعد فهمیدم کل کادر مدرسه 45دقیقه کل مدئرسه رو زیر و رو کردن!ببینید جیم یعنی این!
 
پاسخ : جیم زدن

خب من کلا سابقه ی زیادی در جیموندن کلاس دارم ;D
یه کاری که همیشه میکنم اینه که دستمو میگیرم به دلم و هی الکی آی آی میکنم بعد دوستم ادای ادمای نگرانو در میاره در حالی که هر دومون می بینیم معلم داره نگامون میکنه بم میگه:
میخوای به خانوم بگم بری بیرون؟
من:وای نه...میخوام درسو گوش کنم!!!!
معلم بیچاره هم اصولا دلش میسوزه میگه برو بعدا از بچه ها بگیر بعد اون همکارمم میگه خانوم باش برم حالش بد نشه؟ ;D
اینجوری دوتایی جیم میزنیم ;D
 
پاسخ : جیم زدن

در ادامه جيم پخ پخ مندي بايد بگم ما باهم بوديم-منم فاينال داشتم-و قصد خوندن-بخدا اولين باري بود جيم ميزدم-هعي-يني انقد حالم گرفته شد-اخه مديرمحترم منو با شجره نامم ميشناسه-ابروم رفت-ميخاست بزنگه ب بابام-حالا من داشتم منفجر ميشدم از خنده-مديرهم عصباني
خلاصه خدا نصيب نكنه
 
پاسخ : جیم زدن

سال اول كه بوديم زنگاي زبان كلا واسه پيچوندن قرار داده شده بود!
آقاي تجلي كه معرف حضور بچه هاي مشهد هستن ديگه؟! سال اول من يه جوري كلاس اينو دودر ميكردم كه همه بچه ها در عجب بودن! :)) :))
حالا ديگه هربار به بهانه هاي مختلف!
ولي يه بار يكي دوتا از بچه ها كنفرانس داشتن، بعد اينا از اون خودشيرينا بودن! طرف بعد كنفرانسش رفته بود چسبيده بود به آقاي تجلي و گير داده بود كه من خوب بودم و بهم چند دادينو از اين مزخرف بازيا! :-&
اين آقا داشت با اين دوست ما حرف ميزد كه من و دوستان 5 نفري از كلاس زديم بيرون! البته هممون باهم نه يكي يكي! ;D اون روز از همه ي جيم زدنام بيشتر بهم چسبيد! ;;)
 
پاسخ : جیم زدن

منکه تاحالاجیم نزدم...ولی یه سری ازبچه ها هستن کلا سر کلاس کم میبینیمشون!!جالب اینجاست کسیم نمیفهمه! X-(
حالایه بار امتحان زیست داشتیم چندنفر ازبچه هاواسه اولین بار سرزنگ دفاعی جیم زدن...دقیقا همون روز مدیرمون رفت هرکی جیم زده بود و جمعش کرد :)) :))
نتیجه اخلاقی: زیاد جیم بزنین..هرچی بیشتر جیم بزنین کمتر کسی میفهمه :|
 
پاسخ : جیم زدن

ي بار حوصله ي دبير شيمي نداشتم تو نمازخونه خوابيدم
ناظممون اومد دعوام كرد گفت بدو ب مامانت زنگ بزن بياد مدرسه
منم رلكس رفتم سر كلاس :)))))
ب دبيرمون گفتم حالم بدبود
 
پاسخ : جیم زدن

دوستم خیلی دلش درد میکرد زنگ تفریح باهم رفتیم اتاق که مثلا من اونو برسونو بر گردم زنگ بعد ادبیات داشتیم
خلاصه رفتیم اتاق بهداشت و کل زنگو همون جا موندم و حرف زدیم بعدشم واسه زنگ بعدش باهم رفتیم کلاس...!
 
پاسخ : جیم زدن

يه بار تو راهرو با دوستم داشتيم مي رفتيم سر كلاس، شيمي داشتيم، بعد يهو دوستم گفت ايي شيمي من حالشو ندارم منم گفتم منم همين طور بعد يهو برگشتم ديدم معلممون پشتمونه:(! رفتيم سر كلاس من خودمو زدم به قلب درد با دوستم از كلاسش در رفتيم:))! نميدونستيم با چه رويي بايد بر گرديم سر كلاس
 
پاسخ : جیم زدن

خب من امسال فقط دو سه ماه مدرسه رفتم
بقیش جیم بود.
 
پاسخ : جیم زدن

وای یه بار ساعت غذا بود بعدش کلاس داشتیم و اجازه نداشتیم بریم بیرون من و یکی از دوستام جیم شدیم داشتم از ترس پس می افتادم.
 
پاسخ : جیم زدن

کلا من تو عمرم یکی دوبار بیش تر جیم نزدم آخریش 18 فروردین روز شنبه بود.همین امسال. راستش ایتقدر بلا از اول عید سرمون اومده بود که کلا من که برنامه داشتم نصف کمپل رو بخونم + Grammar in use حتی به انجام تکلیف هام هم نرسیدم! ;D
کل تکلیفام رو با اسکن کپی و از این و اون و کشت خودم تو 2-3 روز آخر انجام دادم ولی این ریاضی لامصب یه چیزایی داده بود تو کلاس که چه عرض کنم تو هیچ جزوه و کتابی ندیده بودم!

از اونجا که تکلیف ریاضی و تجربی یکی بود من هم تجربی زنگ زدم به یکی از این ریاضی ها که درسش نسبتا خوب بود نگو اون هم خیلی بهتر از من نیست. خلاصه من گفتم چه کنم چه نکنم دیدم که یه برگه فیزیک رو هم ندیدم و فردا هم تا ساعت 4 مدرسه ایم گفتم بذار خودمون رو مریض کنیم!!! >)

خلاصه از ساعت 9 به بعد جمعه همش دنبال ـه راه های مریض شدن بودم و کلی نکات جدید هم یاد گرفتم که اگه کسی نیاز داشت پ.خ بده بهش یاد میدم >) ;D

ولی از اونجا که امکانات در دسترس نبود و از اونجا که تسلطی نسبی بر درس گوارش داشتم ، تصمیم به انجام کاری وحشتناگ گرفتم :-"

رفتم به زور از یه گوشه ی خونه دو سه مشت پر تخمه کدو و یه مشت آلو خشکه برداشتم و اول آلو رو خوردم و یه ساعت بعد همه تخمه ها رو با هم قورت دادم! مغزم(معده ـم نه) از شدت اون همه نمک هنگ کرده بود! :-&
ولی دیدم بالا نیاوردم!

از ساعت 12 تا 3 نصفه شب هر چی موسیقی اعصاب خود کن بود پشت سر هم گوش دادم ! از جمله اون موسیقی از شوپن که شبیه ـه مارش نظامی ـه + موسیقی های روانی کننده مزیثه ای برای یک رویا ! :-\

خلاصه دیگه کلا خستگی و گوش درد و سر درد و دل درد و فشار خون بالا هم باعث شد من :-& بیارم هم خون دماغ بشم :))

حاضرم نبودم که از تخت پاشم! مامانم با اینکه کارش دیر شده بود رفت مدرسه ـمون و توجیه کرد.

* نکته ی جالب تر از همه این بود که اصلا تکالیف عید رو نگاه هم نکردند :| و بدتر از اون اصلا ریاضی تجربی ها رو اشتباه داده بودند :|
 
پاسخ : جیم زدن

.
 
  • لایک
امتیازات: s123
Back
بالا