داستان بسازیم (یک جمله اضافه کنید)

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع alemzadeh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

دایی:بَرو بابا
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

شایان:بیلاخ
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

دایی: بی تربیت

شایان:....
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

شایان:آقا خودتون سر صف یاد دادین.
دایی:...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

بلاخره گفت وگوی بین داییو شایان تموم شد البته با ضایع شدن دایی
ودایی تصمیم نهایی رو میگیره...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

اینکه کمی رعایتو ادبو به خواهر زادش یاد بده! ;;) ;;)
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

دایی:فردا بیا بهت یاد بدم.درسته منو ضایع کردی ولی فک نکن خر شدم B-) حالاپاشو برو خونتون سرتم بنداز پایین این بغل یه مهدکودک دخترونه س
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

دوستان نفری یه جمله... ;D
کل داستانو میخواین بنویسین؟ً! ;)
:-"
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

چون میخواد آدمش کنه تصمیم می گیره پارتی بازی رو کنار بگذاره و اخراجش کنه =D>(به این میگن مدیر شایسته)
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

اما قبل از اون باید درس زندگی بهش میداد،پس...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

که خواهرش که مامان شایان میشد
گفت که بیاد مدرسه تا باهم ....
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

درباره تعالی روح شایان صحبت کنن! ;;) ;;)
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

ولی مامان شایا هیچ وقت حاضر نشد که.... ;D
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

خزئبلات توی گوش بچش فروکنه...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

اما دایی هم نا امید نشد وخواست دوباره تلاش کنه! :P
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

ولی تو کوچه اجر میخوره تو سرشو میمیره...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

چون به این نتیجه رسیدیم که همدیگه رو دوست نداریم!
عین این فیلم خارجیا هستن! ;D

به نقل از ROZHIN kocholoo :
بهش گفت بدبخت معتاد داری چه غلتی میکنی؟
شایان گفت من یه قاتلم ،آدم کشتم ،ترک تحصیل کردم، مادرمو دق دادم، آبروی خونوادمو بردم،هشیش میکشم،شیش وهشت میزنم،کلا داغونم نکنه تو هم میخوای بدبختی های منو زیاد تر کنی؟
اون وقت دل من و روان شناس سوخت نه اصلاخاکستر شد. :((
چه جالب فک میکردم باید فقط یه جمله بنویسیم نگو متنم میشه نوشت! :-w
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

به نقل از prabd.chess :
مامان:شایانی اون بچه خعلی بامزس!(تقدیم به ضیف!)
مامان الان که بیشتر فکر می کنم، می بینم که بچه کیلو چنده! خرجش بالاست!
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

یهو مادر زد تو گوششُ گفت: احمق پس انسانیتت کجا رفته؟ :-w :-w
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

ببینید بچّه‌ها! 34 صفحه‌ست که کاملاً بی‌هدف داریم پیش می‌ریم.
توی این 34صفحه؛ شاید فقط بیست‌تا پست «خلّاقانه» پیدا بشه. اولاً قرار نیست به‌هر قیمتی داستان «کش» داده بشه. ثانیاً اصلا قرار نیست کش داده‌شه. همین‌جوری می‌رویم تا بی‌نهایت که نشد. :د
تاپیک رو قفل می‌ذارم چند روزی؛ تا کاملاً پاکسازی بشه. بعد با ایده‌های جدید تاپیک رو پیگیری می‌کنیم. خلّاقیت‌مون رو نشون می‌دیم همگی. :د
 
Back
بالا