داستان بسازیم (یک جمله اضافه کنید)

n._.a.m

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
115
امتیاز
1,111
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1401
دیدم 6ساله این تاپیک داره خاک می خوره گفتم با درنظر گرفتن این که توی انجمن خلاقیت تاپیک خوبیه دوباره احیا بشه
و قانون اینکه بیشتر از دوتا پست در یک صفحه نباید داده بشه را در نظر نمی گیریم

و منظور از اینکه جمله بگید اینه که جمله اتون از نظر زبان فارسی یه جمله به حساب بیاد در مورد دیالوگ ها هم می تونین چند جمله به کار ببرید و اینکه بقیه جمله هاتون حتما باید فقط یک جمله باشه مثلا رفتم دیدمش دوتا جمله است و نمی تونین از این چیزا استفاده کنین

اینم اولین جمله:
باسردرد شدیدی ازخواب بیدار شدم
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,498
امتیاز
71,036
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
پادوا
رشته دانشگاه
روان شناسی
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم
 

صال

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
827
امتیاز
8,651
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی۲
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
آزاد بجنورد
رشته دانشگاه
پرستاری
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم.به نظر فقط چندثانیه خواب بودم
 

n._.a.m

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
115
امتیاز
1,111
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1401
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . فکرم درگیر خوابی بود که دیده بودم .به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم
فقد چندثانیه خواب بودم به سوی آینه دویدم
نه من تو اتاق خودم نبودم!
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,498
امتیاز
71,036
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
پادوا
رشته دانشگاه
روان شناسی
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . فکرم درگیر خوابی بود که دیده بودم .به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم
فقد چندثانیه خواب بودم به سوی آینه دویدم
نه من تو اتاق خودم نبودم! من ، من نبودم !
 

n._.a.m

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
115
امتیاز
1,111
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1401
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . فکرم درگیر خوابی بود که دیده بودم .به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم
به نظر فقد چندثانیه خواب بودم به سوی آینه دویدم
نه من تو اتاق خودم نبودم! من ، من نبودم !
من در هاله ای از ابهام ، در نا کجا آباد ، بدون سر ، تنها و سرگردان به سوی مقصدی بی پایان پیش میرفتم.
ناگهان گوش هایم تیر کشید
از درد به خود می پیچیدم
صدایی بی بدیل وحشتناک تر از آنچه در تصور آید ...
بلند تر و بلند تر گوشهایم را می آزرد
سر من کجا بود؟این صدای چه بود؟
 

n._.a.m

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
115
امتیاز
1,111
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1401
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . فکرم درگیر خوابی بود که دیده بودم .به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم
به نظر فقد چندثانیه خواب بودم به سوی آینه دویدم
نه من تو اتاق خودم نبودم! من ، من نبودم !
من در هاله ای از ابهام ، در نا کجا آباد ، بدون سر ، تنها و سرگردان به سوی مقصدی بی پایان پیش میرفتم.
ناگهان گوش هایم تیر کشید
از درد به خود می پیچیدم
صدایی بی بدیل وحشتناک تر از آنچه در تصور آید ...
بلند تر و بلند تر گوشهایم را می آزرد
سر من کجا بود؟این صدای چه بود؟
تیرگی وجود را فرا گرفته بود !!
به کجا توان پناه برد؟/
اگر من صدای جای دیگری را می شنوم پس همان جا را هم می توان ببینم!
 

صال

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
827
امتیاز
8,651
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی۲
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
آزاد بجنورد
رشته دانشگاه
پرستاری
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . فکرم درگیر خوابی بود که دیده بودم .به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم
به نظر فقد چندثانیه خواب بودم به سوی آینه دویدم
نه من تو اتاق خودم نبودم! من ، من نبودم !
من در هاله ای از ابهام ، در نا کجا آباد ، بدون سر ، تنها و سرگردان به سوی مقصدی بی پایان پیش میرفتم.
ناگهان گوش هایم تیر کشید
از درد به خود می پیچیدم
صدایی بی بدیل وحشتناک تر از آنچه در تصور آید ...
بلند تر و بلند تر گوشهایم را می آزرد
سر من کجا بود؟این صدای چه بود؟
تیرگی وجود را فرا گرفته بود !!
به کجا توان پناه برد؟/
اگر من صدای جای دیگری را می شنوم پس همان جا را هم می توان ببینم!
جهانی متفاوت از آنچه می شناختم در برابر چشمانم در حال جان دادن بود !
جسمم زمین را لمس می کرد در عین آنکه در دنیایی بی معنا وجود یافته بودم!
زیر پایم خالی شد
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . فکرم درگیر خوابی بود که دیده بودم .به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم
به نظر فقد چندثانیه خواب بودم به سوی آینه دویدم
نه من تو اتاق خودم نبودم! من ، من نبودم !
من در هاله ای از ابهام ، در نا کجا آباد ، بدون سر ، تنها و سرگردان به سوی مقصدی بی پایان پیش میرفتم.
ناگهان گوش هایم تیر کشید
از درد به خود می پیچیدم
صدایی بی بدیل وحشتناک تر از آنچه در تصور آید ...
بلند تر و بلند تر گوشهایم را می آزرد
سر من کجا بود؟این صدای چه بود؟
تیرگی وجود را فرا گرفته بود !!
به کجا توان پناه برد؟/
اگر من صدای جای دیگری را می شنوم پس همان جا را هم می توان ببینم!
جهانی متفاوت از آنچه می شناختم در برابر چشمانم در حال جان دادن بود !
جسمم زمین را لمس می کرد در عین آنکه در دنیایی بی معنا وجود یافته بودم!
زیر پایم خالی شد
دنیا تاریک شد
 

صال

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
827
امتیاز
8,651
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی۲
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
آزاد بجنورد
رشته دانشگاه
پرستاری
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . فکرم درگیر خوابی بود که دیده بودم .به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم
به نظر فقد چندثانیه خواب بودم به سوی آینه دویدم
نه من تو اتاق خودم نبودم! من ، من نبودم !
من در هاله ای از ابهام ، در نا کجا آباد ، بدون سر ، تنها و سرگردان به سوی مقصدی بی پایان پیش میرفتم.
ناگهان گوش هایم تیر کشید
از درد به خود می پیچیدم
صدایی بی بدیل وحشتناک تر از آنچه در تصور آید ...
بلند تر و بلند تر گوشهایم را می آزرد
سر من کجا بود؟این صدای چه بود؟
تیرگی وجود را فرا گرفته بود !!
به کجا توان پناه برد؟/
اگر من صدای جای دیگری را می شنوم پس همان جا را هم می توان ببینم!
جهانی متفاوت از آنچه می شناختم در برابر چشمانم در حال جان دادن بود !
جسمم زمین را لمس می کرد در عین آنکه در دنیایی بی معنا وجود یافته بودم!
زیر پایم خالی شد
دنیا تاریک شد
همین که چشمانم را باز کردم
 

n._.a.m

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
115
امتیاز
1,111
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1401
نمیشه محدودیت یه جمله رو برداریم کنیمش 3 جمله :D
خیر دو جمله
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . فکرم درگیر خوابی بود که دیده بودم .به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم
به نظر فقد چندثانیه خواب بودم به سوی آینه دویدم
نه من تو اتاق خودم نبودم! من ، من نبودم !
من در هاله ای از ابهام ، در نا کجا آباد ، بدون سر ، تنها و سرگردان به سوی مقصدی بی پایان پیش میرفتم.
ناگهان گوش هایم تیر کشید
از درد به خود می پیچیدم
صدایی بی بدیل وحشتناک تر از آنچه در تصور آید ...
بلند تر و بلند تر گوشهایم را می آزرد
سر من کجا بود؟این صدای چه بود؟
تیرگی وجودم را فرا گرفته بود !!
به کجا توان پناه برد؟/
اگر من صدای جای دیگری را می شنوم پس همان جا را هم می توان ببینم!
جهانی متفاوت از آنچه می شناختم در برابر چشمانم در حال جان دادن بود !
جسمم زمین را لمس می کرد در عین آنکه در دنیایی بی معنا وجود یافته بودم!
زیر پایم خالی شد . آیا من پا داشتم ؟؟
لطفا قبل از این که ارسال کنین صفحه رو رفرش کنین
 
آخرین ویرایش:

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,498
امتیاز
71,036
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
پادوا
رشته دانشگاه
روان شناسی
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . فکرم درگیر خوابی بود که دیده بودم .به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم
به نظر فقد چندثانیه خواب بودم به سوی آینه دویدم
نه من تو اتاق خودم نبودم! من ، من نبودم !
من در هاله ای از ابهام ، در نا کجا آباد ، بدون سر ، تنها و سرگردان به سوی مقصدی بی پایان پیش میرفتم.
ناگهان گوش هایم تیر کشید
از درد به خود می پیچیدم
صدایی بی بدیل وحشتناک تر از آنچه در تصور آید ...
بیشتر و بیشتر گوشهایم را می آزرد
سر من کجا بود؟این صدای چه بود؟
تیرگی وجود را فرا گرفته بود !!
به کجا توان پناه برد؟/
اگر من صدای جای دیگری را می شنوم پس همان جا را هم می توان ببینم!
جهانی متفاوت از آنچه می شناختم در برابر چشمانم در حال جان دادن بود !
جسمم زمین را لمس می کرد در عین آنکه در دنیایی بی معنا وجود یافته بودم!
زیر پایم خالی شد
دنیا تاریک شد
همین که چشمانم را باز کردم
دنیایی هزاران قرن ماورای کنون را دیدم.اگرچه چشم نداشتم
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,498
امتیاز
71,036
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
پادوا
رشته دانشگاه
روان شناسی
آقا به هم خورد یکی هماهنگش کنه :-"
 

n._.a.m

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
115
امتیاز
1,111
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1401
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . فکرم درگیر خوابی بود که دیده بودم .به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم
به نظر فقد چندثانیه خواب بودم به سوی آینه دویدم
نه من تو اتاق خودم نبودم! من ، من نبودم !
من در هاله ای از ابهام ، در نا کجا آباد ، بدون سر ، تنها و سرگردان به سوی مقصدی بی پایان پیش میرفتم.
ناگهان گوش هایم تیر کشید
از درد به خود می پیچیدم
صدایی بی بدیل وحشتناک تر از آنچه در تصور آید ...
بیشتر و بیشتر گوشهایم را می آزرد
سر من کجا بود؟این صدای چه بود؟
تیرگی وجود را فرا گرفته بود !!
به کجا توان پناه برد؟/
اگر من صدای جای دیگری را می شنوم پس همان جا را هم می توان ببینم!
جهانی متفاوت از آنچه می شناختم در برابر چشمانم در حال جان دادن بود !
جسمم زمین را لمس می کرد در عین آنکه در دنیایی بی معنا وجود یافته بودم!
زیر پایم خالی شد
دنیا تاریک شد
همین که چشمانم را باز کردم
دنیایی هزاران قرن ماورای کنون را دیدم.اگرچه چشم نداشتم
اینو ادامه بدین
 

n._.a.m

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
115
امتیاز
1,111
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
جیرفت
سال فارغ التحصیلی
1401
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . فکرم درگیر خوابی بود که دیده بودم .به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم
به نظر فقد چندثانیه خواب بودم به سوی آینه دویدم
نه من تو اتاق خودم نبودم! من ، من نبودم !
من در هاله ای از ابهام ، در نا کجا آباد ، بدون سر ، تنها و سرگردان به سوی مقصدی بی پایان پیش میرفتم.
ناگهان گوش هایم تیر کشید
از درد به خود می پیچیدم
صدایی بی بدیل وحشتناک تر از آنچه در تصور آید ...
بیشتر و بیشتر گوشهایم را می آزرد
سر من کجا بود؟این صدای چه بود؟
تیرگی وجود را فرا گرفته بود !!
به کجا توان پناه برد؟/
اگر من صدای جای دیگری را می شنوم پس همان جا را هم می توان ببینم!
جهانی متفاوت از آنچه می شناختم در برابر چشمانم در حال جان دادن بود !
جسمم زمین را لمس می کرد در عین آنکه در دنیایی بی معنا وجود یافته بودم!
زیر پایم خالی شد
دنیا تاریک شد
همین که چشمانم را باز کردم
دنیایی هزاران قرن ماورای کنون را دیدم.اگرچه چشم نداشتم
چشمهایم آنچه را که تا کنون دیده بود میدید پس وجودی نداشت در دنیایی که هیچگاه همانندش را ندیده بودم
گوش هایم را تیز کردم صدای صحبت دو مرد بود
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,498
امتیاز
71,036
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
پادوا
رشته دانشگاه
روان شناسی
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . فکرم درگیر خوابی بود که دیده بودم .به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم
به نظر فقد چندثانیه خواب بودم به سوی آینه دویدم
نه من تو اتاق خودم نبودم! من ، من نبودم !
من در هاله ای از ابهام ، در نا کجا آباد ، بدون سر ، تنها و سرگردان به سوی مقصدی بی پایان پیش میرفتم.
ناگهان گوش هایم تیر کشید
از درد به خود می پیچیدم
صدایی بی بدیل وحشتناک تر از آنچه در تصور آید ...
بیشتر و بیشتر گوشهایم را می آزرد
سر من کجا بود؟این صدای چه بود؟
تیرگی وجود را فرا گرفته بود !!
به کجا توان پناه برد؟/
اگر من صدای جای دیگری را می شنوم پس همان جا را هم می توان ببینم!
جهانی متفاوت از آنچه می شناختم در برابر چشمانم در حال جان دادن بود !
جسمم زمین را لمس می کرد در عین آنکه در دنیایی بی معنا وجود یافته بودم!
زیر پایم خالی شد
دنیا تاریک شد
همین که چشمانم را باز کردم
دنیایی هزاران قرن ماورای کنون را دیدم.اگرچه چشم نداشتم
چشمهایم آنچه را که تا کنون دیده بود میدید پس وجودی نداشت در دنیایی که هیچگاه همانندش را ندیده بودم
گوش هایم را تیز کردم صدای صحبت دو مرد بود‌. گوش هایم را بریدم .
 
ارسال‌ها
1,058
امتیاز
18,831
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهربابک
سال فارغ التحصیلی
1398
رشته دانشگاه
مهندسی بهداشت حرفه‌ای
جدید
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . فکرم درگیر خوابی بود که دیده بودم .به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم
به نظر فقد چندثانیه خواب بودم به سوی آینه دویدم
نه من تو اتاق خودم نبودم! من ، من نبودم !
من در هاله ای از ابهام ، در نا کجا آباد ، بدون سر ، تنها و سرگردان به سوی مقصدی بی پایان پیش میرفتم.
ناگهان گوش هایم تیر کشید
از درد به خود می پیچیدم
صدایی بی بدیل وحشتناک تر از آنچه در تصور آید ...
بیشتر و بیشتر گوشهایم را می آزرد
سر من کجا بود؟این صدای چه بود؟
تیرگی وجود را فرا گرفته بود !!
به کجا توان پناه برد؟/
اگر من صدای جای دیگری را می شنوم پس همان جا را هم می توان ببینم!
جهانی متفاوت از آنچه می شناختم در برابر چشمانم در حال جان دادن بود !
جسمم زمین را لمس می کرد در عین آنکه در دنیایی بی معنا وجود یافته بودم!
زیر پایم خالی شد
دنیا تاریک شد
همین که چشمانم را باز کردم
دنیایی هزاران قرن ماورای کنون را دیدم.اگرچه چشم نداشتم
چشمهایم آنچه را که تا کنون دیده بود میدید پس وجودی نداشت در دنیایی که هیچگاه همانندش را ندیده بودم
گوش هایم را تیز کردم صدای صحبت دو مرد بود
از چه می گفتند ؟/ نمیدانم فقط میدانم صدایشان نجوایی را می مانست که انعکاسش زمین را به لرزه در می آورد اگر کوهی بود ، نه در آن برهوتی که سرتاسرش با خاک یکی بود و پایانش را نمی شد دید
گوش هایم را بریدم .
اما چشمانم هر آنچه که نادیدنی و ناشنیدنی بود را دید
 

A M I N

کاربر فوق تصور
ارسال‌ها
3,910
امتیاز
37,964
نام مرکز سمپاد
BHT
شهر
LNG
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
SBU
رشته دانشگاه
ARC
ارسال‌ها
92
امتیاز
423
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم‌. هوا گرگ و میش طور بود . فکرم درگیر خوابی بود که دیده بودم .به سرِ قطع شده ام نگاهی انداختم
به نظر فقد چندثانیه خواب بودم به سوی آینه دویدم
نه من تو اتاق خودم نبودم! من ، من نبودم !
من در هاله ای از ابهام ، در نا کجا آباد ، بدون سر ، تنها و سرگردان به سوی مقصدی بی پایان پیش میرفتم.
ناگهان گوش هایم تیر کشید
از درد به خود می پیچیدم
صدایی بی بدیل وحشتناک تر از آنچه در تصور آید ...
بیشتر و بیشتر گوشهایم را می آزرد
سر من کجا بود؟این صدای چه بود؟
تیرگی وجود را فرا گرفته بود !!
به کجا توان پناه برد؟/
اگر من صدای جای دیگری را می شنوم پس همان جا را هم می توان ببینم!
جهانی متفاوت از آنچه می شناختم در برابر چشمانم در حال جان دادن بود !
جسمم زمین را لمس می کرد در عین آنکه در دنیایی بی معنا وجود یافته بودم!
زیر پایم خالی شد
دنیا تاریک شد
همین که چشمانم را باز کردم
دنیایی هزاران قرن ماورای کنون را دیدم.اگرچه چشم نداشتم
چشمهایم آنچه را که تا کنون دیده بود میدید پس وجودی نداشت در دنیایی که هیچگاه همانندش را ندیده بودم
گوش هایم را تیز کردم صدای صحبت دو مرد بود
از چه می گفتند ؟/ نمیدانم فقط میدانم صدایشان نجوایی را می مانست که انعکاسش زمین را به لرزه در می آورد اگر کوهی بود ، نه در آن برهوتی که سرتاسرش با خاک یکی بود و پایانش را نمی شد دید
گوش هایم را بریدم .
اما چشمانم هر آنچه که نادیدنی و ناشنیدنی بود را دید
ناگهان دیوار عظیمی را در برابرم یافتم. چند ثانیه طول کشید تا بفهمم که دیوار،طوفان شن است.
 
بالا