جای زخم...

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
همین امشب
دستام کمِ کم از شیش جا برید (موقع خورد کردن گوجه واس رب!)
و خب جاش میمونه!!
 

negaar_mgd

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
343
امتیاز
3,187
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
سال فارغ التحصیلی
1403
داشتیم از سرویس پیاده می شدیم، ک. صندلیو جمع کرد پای منم اون وسطا بود بالغ بر پنج سانتی متر مکعب از پوست مچ پام کاملا نابود شد._.
یه ساله جاش هست._.
 

هلیوم

هئومه
ارسال‌ها
298
امتیاز
6,231
نام مرکز سمپاد
علامه‌حلی
شهر
آشویتس
سال فارغ التحصیلی
1945
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
شیمی
بخاطر بیسوادی و نداشتن حس مسئولیت یک پزشک ده سانتی متر بخیه روی دستم مونده.
 
آخرین ویرایش:

mitokondry

مرغابی شیطون
ارسال‌ها
403
امتیاز
5,969
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
دامغان
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
دانشگاه ایران
رشته دانشگاه
داروسازی
ی دایره دقیقا رو مچمه
خورد به بخاری و بدجور سوخت:))
 

حافظ سلطانی

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
18
امتیاز
84
نام مرکز سمپاد
شید اژه ای
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1398
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
زمان بچگی توپم زیر اگزوز موتور همسایه گیرکرده بود،رفتم در بیارم ساعدم سوخت اندازه دایره ای به قطر دو سانت.یکمی جاش مونده.اما به اندازه زخمی که عشقم به قلبم زد،سختی نداشت
 

kh.farhadi

کاربر فعال
ارسال‌ها
25
امتیاز
142
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
ایلام
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
آزاد
رشته دانشگاه
کتابداری
رو گوشم جای بخیه دارم بچه بودم تو حموم سر خوردم اوفتادم
 

زار

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
5,176
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
0
خخخ چ تاپیکی
یکی رو پیشونیم،وسط بازی پسر همسایه ی سنگ پرت کرد طرفم:))
رو پاهامم ک هس،حاصل زمین خوردن های دوران طفولیت:)
و چنتا رو دستام،داداشم ۳.۴ سالش ک بود چنگ مینداخت:|
 

solo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
481
امتیاز
4,144
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
گرندلاین
سال فارغ التحصیلی
1399
وقتی بچه بودم یه دمکش چایی رو روی پام از مچ به پایین خالی کردم:T52 و خب چون جوراب پام بود و کشیدنش بیرون پوست اون قسمت از پام به شدت آسیب دیده، اینارو برام تعریف کردن خودم یادم نمیاد، از وقتی یادمه جاش روی پام هست، بدجور(-#
 

Zeinab04

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
622
امتیاز
3,505
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۷
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی پزشکی
مشاهده پیوست 948 اینی ک می بینین اثر ۳ سال پیش من .. هرکودوم با فاصله ۱ ماه
دستم ی حاضر خورد سوخت .. عفونت کرد .. بعد من هی می کندم نمی ذاشتم ترمیم شه .. بعد اینجوری ب فنا رفت... اونی ک از همه بالا تره ...
اون دئ تای دیگه هم نمی دونم از کجا اومدن .. ولی ی حساسیت طور بود بعد موند ://؟


یک دیگه هم هست ..
بچه بودم .. بالای پلکم زیر ابروم به صورت افقی ی خراش برداشت سر چی چی ... ردش مونده ( چشم راستم) .. بعد همین ۸ .۹ ماه پیش داشتم سوار ماشین میشدم ، بالای در ماشین زد ب بالای پلکم زیر ابروی سمت چپ ... دقیقا قرینه قبلی ... خیلی همه مخصوصا مامانم ناراحت بودن ... من خ ذوق زده بودم ک قرینه درومده... یاه یاه یاه

خود درگیر مزمن :)){-8
 
آخرین ویرایش:

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,377
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
خودم همیشه آروم و بی‌بخار بودم زیاد بلا سر خودم نیاوردم ولی یکی از واکسنای یه ماهگیو یه پرستار ناشی به پام زد، از این ور رون پام سوزنو وارد کرد یهو دیدن عه سوزنه وسط پای بچه‌ست :))
سوزن از اینور پام رفته بود از اونور دراومده بود :))
تا دوره ابتدایی جای اونو به یادگار داشتم
 
ارسال‌ها
397
امتیاز
8,688
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-_-
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
طلای هدر دادن وقت
بچه بودم فوتبال بازی میکردم دوستم هولم داد دستم کشیده شد به سنگای پلمون و برید
جوری زخم شد که الان نگاش میکنی انگار بخیه خورده
 

mohamad123

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
127
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
بچه که بودم رفتیم مسافرت و تو جنگل مردم دوچرخه کرایه میکردن و سوار میشدن و من دوچرخه سواری بلد نبودم و کلی به خانوادم اصرار کردم که برام کرایه کنن ،بلاخره راضی شدن رفتیم که کرایه کنیم دوچرخه سالم نداشتن اونجا من پامو کردم تو یه کفش حتما باید سوار شم و یه دوچرخه بدون ترمز برداشتم و سوار شدم و داشتم سعی میکردم که تعادلم رو حفظ کنم رسیدم به یه جاده شیب دار و برای اولین بار تعادلم رو حفظ کردم و اون موقع که داشتم از این حس لذت میبردم از قضا یه ماشین(نیسان آبی) رو به روم در اومد و من چاره ای نداشتم جز این که برم تو باقالیا
خودمو کشوندم بقل جاده و رفتم تو درخت :))
و بازوم پاره شد و شیش تا بخیه خورد
 

zeinab_s

مُفرَد مُونّث
ارسال‌ها
94
امتیاز
1,019
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1398
منم چند تا جای زخم دارم ;;)

سه سال پیش وسط دریا بودم یه موج بزرگ اومد، اومدم از تنه درخت که نمیدونم چرا وسط دریا زده بودنش برم بالا که میخ روی همون تقریبا دو سانت از پوستمو برد و هنوزم جاش مونده:-<


یکی دیگه بچه که بودم داشتم سعی میکردم با چاقو نگین روی تلمو در بیارم<': که یهو چاقو در رفت و دور انگشت شصتم یه دایره یادگاری موند برام:D
 

behnaz81

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
642
امتیاز
9,024
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
شهید رجایی
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
یه بار اومدم با کارد تلع بکنم بخورم لامصب سفت بودا منم زدم از مچ دست تا آرنجمو قششششنگگگ یه خراش دادم که عبرتی باشه برای دیگران
هنوزم ردش هست البته نصفه
دیگه تلف نخوردم
 

Mmd abdi

کاربر فعال
ارسال‌ها
40
امتیاز
300
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نکا
سال فارغ التحصیلی
96
منم ی دایره کوچیک دارم کف پام ، برا وقتیه که بچه بودم داشتم تو کوچه بازی میکردم ی میخ رف تو پام
ی دایره دیگه دارم رو ساق پام که برادر گرامی زحمت کشید با تفنگ بادی زد
و از همه با حال تر هم ی زخم به شکل + رو دماغمه که ب لطف دوستان تو تمرینات دفال شخصی با صورت خوردم زمین
 

AMIR8181

مسافر قطار سرنوشت
ارسال‌ها
374
امتیاز
4,878
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 2
شهر
اراک
سال فارغ التحصیلی
1400
من وقتی بچه بودم یه بار رفتم فضولی کنم،یه تیغ پیدا کردم نمیدونستم کاربردش چیه ولی تا یذره مالید بدستم دیدم بدجور داره میسوزه و هنوز هم جاش هس
یه بار دیگه هم وقتی خیلی بچه بودم یه خراش نسبتا بزرگ رو صورتم با ناخن ایجاد کردم که هنوزم جاش هس:(:D
 

RZWN

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
417
امتیاز
1,888
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
svh
سال فارغ التحصیلی
1402
دانشگاه
×××
رشته دانشگاه
×××
یه بار با دوستم تو مدرسه مسابقه چرخش دور خودمون گذاشتیم.
من برنده شدم و وقتی خواستم دوباره بچرخم سرمگیج رفت و با سر رفتم تو باغچه.زانوم خورد به لبه ی باغچه و از وسط نصف شد.اولش دردی حس نکردم بعد دوستام گفتن رضوان زانوی شلوارت خونیه.بعد که شلوارم رو کشیدم بالا(پاچشو) دیدم وضع زانوم وخیمه جوری بود رگام زده بود بیرون.هنوز بعد چهار سال که بهش فکر می کنم حالت تهوع می گیرم(بس که بد بود.)هیچی دیگه بابا اومد بردم بیمارستان.همه به جز منو دوستم فکر می کنن که من اون روز ضعف کردم و با سر رفتم تو باغچه و ما واقعیت رو به هیچ کس نگفتیم
و همچنان جای بخیه هاش هست.
 
بالا