مشاوره روان‌شناسی

جوجه

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
1,996
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 تهران
شهر
کرج . ری. تهران
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
دانشگاه تهران و دانشگاه ع.پ. ایران
رشته دانشگاه
روان شناسي باليني
عجیبه که دو تا داستان کاملن متضاد(اعتماد به نفس بالا و پایین) ممکنه نمود رفتاری یکسانی داشته باشه!
روانشناس یه بار رفتم تالا و راضی بودم ، چه پیشنهاد خوبی بود، دو جهتس، میتونم روی مسئله فکر کنم و یه استدلالی داشته باشم و بعد برم پیش رونشناس ببینم چقدشو درست استدلال کردم! :-"


خودم رگه هایی از اعتماد به نفس پایین رو حس میکنم که نباید بذارم بیشتر از این رشد کنه، یا شاید اونقدی رشد کرده که لازم باشه جلوش گرفته بشه.
اااررره
خیلی چیزا اینجورین، دو تا خواب شدید ، ده تا خشم و فریاد ، صد تا گریه ، می تونن دقیقا هر کدوم معنای خاص خودشونو داشته باشن، حتی متضاد

مسابقه اس:D؟ روان شناست هم اگه خوب باشه ، فقط کمکت می کنه خودت معنای مال خودتو پیدا کنی، ادامه همون راهی که خودت داری می ری ، شاید مثلا به جای بیل اختراعی خودت ، نقشه ساخت بیل مکانیکی بده بری بسازی، بعد دوباره بیل بزنی. یا مثلا کمک کنه که نتونی اون وسطا خودتو گول بزنی
 

Mahsa Bkrn

Daughter Of The Sea
ارسال‌ها
85
امتیاز
352
نام مرکز سمپاد
Farzanegan
شهر
Khorramabad
سال فارغ التحصیلی
1397
یه چند وقتیه همه چیز رو مخمه و واسشون حرس میخورم به کم اهمیت ترین اخبار هم واکنش نشون میدم به خاطر این موضوع خیلی عصبی و از زندگی نا امید شدم... ~X(
 

جوجه

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
1,996
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 تهران
شهر
کرج . ری. تهران
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
دانشگاه تهران و دانشگاه ع.پ. ایران
رشته دانشگاه
روان شناسي باليني
یه چند وقتیه همه چیز رو مخمه و واسشون حرس میخورم به کم اهمیت ترین اخبار هم واکنش نشون میدم به خاطر این موضوع خیلی عصبی و از زندگی نا امید شدم... ~X(
ایشان را می گوییم "خلق تحریک پذیر" از علائم افسردگی نوجوان نیز می باشند !
البته که با یه علامت ، افسردگی نداره آدم

ما یه سری افکار اشتباهی ته ذهنمون داریم برای هر کسی یه جوریه ، مثلا شاید این شکلی باشن
من خیلی خنگم
همه آدما باید با شعور باشن
دنیا جای ترسناکیه
متنفرم از کسی که کاری رو نصفه انجام بده
من آشغالم!
تو آشغالی
من باید کاملللل باشم
دنیا باید مطابق میل من باشه
اگه کاری رو انجام ندم بهتر از اینه که کامل انجامش ندم.
...
که اینا در حالت عادی ، اصلا معلوم نیستن. ما براشون یه سری محافظ داریم
مثلا من آشغالم >>>:اما اگه بتونم خشمم رو کنترل کنم آدم خوبیم !
بعضی وقتا شرایط بد جسمی ، رفتار بقیه ، فصل دل گیر پاییز و زمستون ، ویتامینای کم ، یه تعدادی شکست و ... باعث می شن که اون محافظ ها خوب کار نکنن! پس اون باورهای زیری ، میان برامون خشم ، ترس ، دلمردگی یا غم ایجاد می کنن (البته همیشه هم اول کاری قابل شناسایی نیستن)
اکثر اوقات بعد از یه مدتی ، دوباره سپاهیان دفاعی بازسازی می شن و از ما محافظت می کنن ، تا روزی دگر!
دو راه داریم که مکمل هم هستن؛ اول : تغذیه و ورزش و گذاشتن فعالیت های شاد تو برنامه و انجام دادن کارایی که کمتر تو موقعیت رو مخی قرارمون بدن
و دوم این که بریم اون فکرهای زیربنایی اشتباه رو پیدا کنیم .


هر جور دستت می رسه برو جلو
 
ارسال‌ها
1,688
امتیاز
19,970
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
فقط شیمی ولا غیر!!!
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
عاقا من چند وقتیه میخوام برم پیش روانشناس بعد یک عزیز پیشنهاد کرد که برم پیش روانکاو و حالا کلا داستان اینه که اولا من چگونه این ها رو انتخاب کنم (چه از این نظر که روانشناس باشه چه روانکاو و چه از جهت این که کی باشه چون من یه مقدار ترس هم دارم از این جهت) مورد بعدی هم این که چگونه به اطرافیان به خصوص خانواده این موضوع رو مطرح کنیم یعنی خب راحت بگم هنوز خیلی ها هستند که فکر می کنن روانشناس و روانکاو و اینا برای دیوونه هاس ...
 

mahta.e

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
827
امتیاز
8,283
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
امیرکبیر
تلگرام
اینستاگرام
عاقا من چند وقتیه میخوام برم پیش روانشناس بعد یک عزیز پیشنهاد کرد که برم پیش روانکاو و حالا کلا داستان اینه که اولا من چگونه این ها رو انتخاب کنم (چه از این نظر که روانشناس باشه چه روانکاو و چه از جهت این که کی باشه چون من یه مقدار ترس هم دارم از این جهت) مورد بعدی هم این که چگونه به اطرافیان به خصوص خانواده این موضوع رو مطرح کنیم یعنی خب راحت بگم هنوز خیلی ها هستند که فکر می کنن روانشناس و روانکاو و اینا برای دیوونه هاس ...
من کلی روانشناس خوب میشناسم احتمالا وقتشون پره ولی ولی در کل میتونی از @مار هم بپرسی خا کلا استادیه برا خودش^_^
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,481
امتیاز
70,452
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
روان شناسی
من کلی روانشناس خوب میشناسم احتمالا وقتشون پره ولی ولی در کل میتونی از @مار هم بپرسی خا کلا استادیه برا خودش^_^
منم نمیدونم چجوری باید انتخاب کرد. همیشه هم وقتی خودم نیاز دارم سردرگم میشم.
 

جوجه

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
1,996
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 تهران
شهر
کرج . ری. تهران
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
دانشگاه تهران و دانشگاه ع.پ. ایران
رشته دانشگاه
روان شناسي باليني
این که بریم پیش روان شناس ، روان پزشک یا روان کاو رو یه تاپیک بود من یه توضیحاتی نوشتم.
در لوس ترین حالت ممکن شاید بشه آدم ببینه مشکلش چیه ، بعد مقاله ها رو سرچ کنه ببینه کدوم رویکرد بهتر توش جواب داده!
یه روش دیگه انتخاب اینه که مثلا من از یه روان شناس خاص خوشم میاد، می رم پیشش. رویکردشم هر چی بود بی خیال
مهم ترین روش هم نگاه کردن به جیب مبارکه! روان کاوی گرون و طولانی مدته

مثلا رویکرد آبجکت رویلیشن هست ، که کلیی طول می کشه و رویکرد مهربونیه، تازه خودش هم شاخه شاخه داره
رویکرد کلاسیک هم از اون چند سال طول بکش هاست
روان پویشی کوتاه مدت هم به مدل های مختلف موجود است. (اینام گرونن)
همچنین می شه رفت پیش روانشناسای شناختی رفتاری (من از اینام) (کوتاه مدت هستن)
می شه رفت پیش طرحواره درمانگران (یه برنامه ای دارم چند سال دیگه از اینا بشم. وایسین!)
یا اول سر بره پیش روان پزشک دارو بگیره که از همه این راها ارزون تره:D

در نهایت ، شما اگه بی تحقیق در مورد سواد اون شخص برین پیش هر کدوم ، با یه رویکرد مشترک مواجه می شین: عمه درمانی>:D<
 
ارسال‌ها
1,347
امتیاز
43,869
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
خواهشمندم ازتون تا از سواد ی روانشناس مطمئن نشدین نرین پیشش.
ن تنها بهتر نمیشید بلکه داغون تر میشید.
 

mahta.e

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
827
امتیاز
8,283
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
امیرکبیر
تلگرام
اینستاگرام
این که بریم پیش روان شناس ، روان پزشک یا روان کاو رو یه تاپیک بود من یه توضیحاتی نوشتم.
در لوس ترین حالت ممکن شاید بشه آدم ببینه مشکلش چیه ، بعد مقاله ها رو سرچ کنه ببینه کدوم رویکرد بهتر توش جواب داده!
یه روش دیگه انتخاب اینه که مثلا من از یه روان شناس خاص خوشم میاد، می رم پیشش. رویکردشم هر چی بود بی خیال
مهم ترین روش هم نگاه کردن به جیب مبارکه! روان کاوی گرون و طولانی مدته

مثلا رویکرد آبجکت رویلیشن هست ، که کلیی طول می کشه و رویکرد مهربونیه، تازه خودش هم شاخه شاخه داره
رویکرد کلاسیک هم از اون چند سال طول بکش هاست
روان پویشی کوتاه مدت هم به مدل های مختلف موجود است. (اینام گرونن)
همچنین می شه رفت پیش روانشناسای شناختی رفتاری (من از اینام) (کوتاه مدت هستن)
می شه رفت پیش طرحواره درمانگران (یه برنامه ای دارم چند سال دیگه از اینا بشم. وایسین!)
یا اول سر بره پیش روان پزشک دارو بگیره که از همه این راها ارزون تره:D

در نهایت ، شما اگه بی تحقیق در مورد سواد اون شخص برین پیش هر کدوم ، با یه رویکرد مشترک مواجه می شین: عمه درمانی>:D<
بنظرم بهترین ایده اینه ک بری پیش ی همه فن حریف ی فنی روت بزنه بالاخره:)
 

جوجه

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
1,996
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 تهران
شهر
کرج . ری. تهران
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
دانشگاه تهران و دانشگاه ع.پ. ایران
رشته دانشگاه
روان شناسي باليني
بنظرم بهترین ایده اینه ک بری پیش ی همه فن حریف ی فنی روت بزنه بالاخره:)

یا حضرت عباس:-ss
به خدا پناه می برم از اینا که ادعا می کنن همه چی رو بلدن ، آش درست می کنن باهاشون!
مساله فقط بلدی نیست، ست آپ ذهنی آدم فرق می کنه تو رویکردهای متعارض
 

f-1391

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,145
امتیاز
17,357
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
روانشناسی
روانشناس دارو داد؟ :-?
روانشناس منم هیچی بلد نبود اونجوری که من میخواستم نبود(شایدم برداشت من اشتباه بود) فقط در حد قرص و اینا یا تشخیص افسردگی و عوارض. همشم میگفت من درکت میکنم تو موقعیت سختی هستی :-"منم هی اطلاعاتم بروز تر میشد ازش سوالای سخت میپرسیدم هی میپیچوند یا بلد نبود نمیدونم :| بازم بد نبود.... :-"
 

جوجه

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
1,996
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 تهران
شهر
کرج . ری. تهران
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
دانشگاه تهران و دانشگاه ع.پ. ایران
رشته دانشگاه
روان شناسي باليني
روانشناس منم هیچی بلد نبود اونجوری که من میخواستم نبود(شایدم برداشت من اشتباه بود) فقط در حد قرص و اینا یا تشخیص افسردگی و عوارض. همشم میگفت من درکت میکنم تو موقعیت سختی هستی :-"منم هی اطلاعاتم بروز تر میشد ازش سوالای سخت میپرسیدم هی میپیچوند یا بلد نبود نمیدونم :| بازم بد نبود.... :-"

حالا من نمی تونم ندیده و نشناخته بگم از چه مدلایی شون بوده. بعضی مکاتب خیلی حرف نمی زنن:|
یه بنده خدایی رفته بود تو المان پیش یه روان کاوی ، بعد یه سلام اول جلسه از دکتر شنیده بود و بعدش هر چییی این حرف می زنه ، اون هیچی نمی گه ... خلاصه آخرش عصباااانی که چه وضعشه بابا ، مث که رویکردش تو جلسه اول همین شکلی بوده! ایران بود بیرون رفتنی می گفتیم حرووومش ایشاالله درد و مرض شه اون پول
(بعضی روان کاوا تو همین تهران به نرخ جهانی می گیرن. فکر کن ساعتی 100 دلار مثلا)
ولی خب هر چی خودت رو بتونن هدایت کنن به جواب خودت که بر اساس ارزش های خودت هست برسی ، خیلی بهتر از اینه که یه پاسخی رو بذارن تو دامنت ، اصلا تفاوتش تو ادامه راه آدم فرق داره. مثلا یه نشانه روان شناس بی سواد اینه که بهت می گه :آره عزیزم خوبه برو با فلانی ازدواج کن، برو از فلانی طلاق بگیر . کلا "توصیه" و ...

خلاصه درصد روان درمانگرای خاله درمانگر که دارای پروانه نیز می باشند شاید 80 درصد کل باشه. (حالا عدد رو از آمار واقعی نیاوردم، یه استادی داریم تو سازمان نظام روان شناسیه ، یه همچین عددی داد یه بار)
 

Mahsa Bkrn

Daughter Of The Sea
ارسال‌ها
85
امتیاز
352
نام مرکز سمپاد
Farzanegan
شهر
Khorramabad
سال فارغ التحصیلی
1397
من اصلا نمیتونم اولویت بندی کنم و همش ناخودآگاه اتفاقات گذشته اعم از خوب یا بد وارد ذهنم میشه... خیلی احساس خستگی دارم نه از لحاظ جسمی منظورم روحی
 

mim.mim.ghaf

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
1,075
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتى
شهر
یه شهر کوچیک
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
داروسازی
بنا به یه سری مسائل چند وقته خیلی ذهنم مشغول جنسیت و گرایش جنسیه. سؤالم اینه که اصلا چرا این جنسیت انقدر مهمه(و تا جایی که من شنیدم آدما باید جنسیتشونو بپذیرن یا خلاصه یه هویت جنسی داشته باشن) یا چی میشه که به یه چیزی میگن اختلال، و این که آیا هنجار یا ناهنجار بودن یه مسئله رو شناخته شدنش به عنوان اختلال تأثیرگذاره؟(البته این قضیهٔ اختلالو به طور کلی هم یه توضیح بدین ممنون میشم)
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,481
امتیاز
70,452
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
روان شناسی
من سه ساله که سالی یکی دوبار بار به مدت یه هفته همه ی نشونه های افسردگی (به جز حد حرِ نصاب زمانیش) رو پیدا می‌کنم. و اونقدر شدید می‌شه که مثلا تمام اون یک هفته رو بدونِ اینکه از چیزِ مشخصی ناراحت باشم گریه می‌کنم و نمی‌تونم با بقیه ارتباط برقرار کنم و مطلقا هیچ کاری انجام بدم، دانشگاه هم نمی‌رم، چون اگه برم وسط کلاس گریه می‌کنم مثلا. و چون به ندرت و کوتاه مدته و همیشه خود به خود تموم شده پی‌اش نرفتم. بعد از اینکه عامل های فشار یه مدتِ مداوم و طولانی باقی بمونن، اینطور میشم.
و الان از همیشه طولانی تر شده. با این تفاوت که به شدت و فلج کنندگیِ دفعه های پیش که کوتاه و هجوم آورنده بودند نیست. خب تابستونه و عملا کارِ خاصی ندارم که ببینم توشون فلج شدم یا نه. ولی پشتِ همه چیز و همه ی لحظات و روزها و فعالیت هام غمِ سنگین و عدم تمایل موج می‌زنه. تقریبا هیچ چیزی رضایت بخش نیست، هیچ چیزی خوب نیست، زود از هر چیزی به هم می‌ریزم. از هیچی لذت نمی‌برم، همه چیز موجبِ حس بدِ بیشتر میشه.
و خیلی اذیتم خلاصه. احساس می‌کنم باید مراجعه کنم یه جا. اما کجا؟ کی؟ روان شناس؟ خب راستش نمی‌دونم روان شناس چکار می‌کنه. خودمو تطبیق میدم با هر چیزی که می‌دونم و فکر می‌کنم خب روان‌شناس با این غمِ فراگیر و وزنه ی سنگینی که تومه و نمی‌ذاره راحت حرکت کنم و فکر کنم و لذت ببرم چکار کنه؟ چون "فقط هست" و هر چی فکر می‌کنم از فکرِ خاصی، از عامل خاصی ناشی نمیشه. من می‌تونم به خودم بگم که خب یگانه الان همه چی اوکیه. چیزایی که اوکی نیست هم واقعا فاجعه نیست. و قبولش ‌می‌کنم اما تغییری تو حالم ایجاد نمیشه. و نمی‌دونم چقدر باید قضیه حاد باشه که لازم باشه به روانپزشک مراجعه کنم.
گفتم شاید تجربه ای در زمینه ی مراجعه کردن داشته باشید.
 

Zetsubou Shinji

Evangelion Fan
ارسال‌ها
792
امتیاز
4,709
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1000
از تمامی اطلاعات و دانش شما درباره schediaphilia استقبال میکنیم "-:
 

z@r@

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
142
امتیاز
1,035
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Ard
سال فارغ التحصیلی
1398
دانشگاه
SBMU
سلام.
من صفحات قبل رو نخوندم ک ببینم مشکلی مشابه من واسه کسی پیش اومده یا ن.اگه تکراریه لطفا بگید ک بگردم پیدا کنم
من یه مدتیه هیچ کدوم از وسایلمو نمیتونم دور بریزم.کلی خودکار دارم ک تموم شدن ولی دلم نمیاد بندازم آشغالی.حس میکنم به وسایلم خیلی وابسته ام و وقتی مامانم به زور یه چیزیو دور میندازه تا مدتها فک میکنم ک چی به سر اون وسیله اومد؟ در واقع حس میکنم وسایلم موجودات زنده ان و من نباید تنهاشون بذارم وگرنه آسیب میبینن.فک میکنم اونا مثل بچه هامن و به مراقبت نیاز دارن.
یا مثلا اگه یه عروسکی کتابی چیزی رو ناجور رو قفسه بذارم فک میکنم اون وسیله دردش میاد و کمرش اذیت میشه و مثلا اگه خودم تو اون شرایط بودم حتما دردم میومد و میرم جای اون وسیله رو عوض میکنم.
به نظرتون مشکل حادیه؟ یا ن با گذشت زمان حل میشه؟به نظر خودم داره دردسرساز میشه.من از تصور اینکه گوشیمو بفروشم و یکی دیگه بگیرم میترسم درست مثل اینکه بگن یه عزیزی خدای نکرده چن وقت دیگه فوت میشه.
any ideas?
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
سلام.
من صفحات قبل رو نخوندم ک ببینم مشکلی مشابه من واسه کسی پیش اومده یا ن.اگه تکراریه لطفا بگید ک بگردم پیدا کنم
من یه مدتیه هیچ کدوم از وسایلمو نمیتونم دور بریزم.کلی خودکار دارم ک تموم شدن ولی دلم نمیاد بندازم آشغالی.حس میکنم به وسایلم خیلی وابسته ام و وقتی مامانم به زور یه چیزیو دور میندازه تا مدتها فک میکنم ک چی به سر اون وسیله اومد؟ در واقع حس میکنم وسایلم موجودات زنده ان و من نباید تنهاشون بذارم وگرنه آسیب میبینن.فک میکنم اونا مثل بچه هامن و به مراقبت نیاز دارن.
یا مثلا اگه یه عروسکی کتابی چیزی رو ناجور رو قفسه بذارم فک میکنم اون وسیله دردش میاد و کمرش اذیت میشه و مثلا اگه خودم تو اون شرایط بودم حتما دردم میومد و میرم جای اون وسیله رو عوض میکنم.
به نظرتون مشکل حادیه؟ یا ن با گذشت زمان حل میشه؟به نظر خودم داره دردسرساز میشه.من از تصور اینکه گوشیمو بفروشم و یکی دیگه بگیرم میترسم درست مثل اینکه بگن یه عزیزی خدای نکرده چن وقت دیگه فوت میشه.
any ideas?

عه منم تقریباً اینجوریم!!!
اصلاً دلم نمیاد خیلی از وسایلمو دور بریزم...
اتاقم پره از وسایلی ک نگه داشتم ب امید این ک شاید ی روزی بدردم بخورن!!!

نمیدونم درسته یا ن، اما انگار بهش میگن سندرم‌وسواس اجباری(ocd) ک باعث میشه نتونی از وسایلت دل‌بکنی(البته در مورد این ک حس میکنی وسایلت زنده‌ان نظری ندارم)

در موارد خیلی شدیدم باعث میشه آدم هر وسیله‌ای حتی از بیرون و خیابون و ... پیدا میکنه و خوشش میاد یا فکر میکنه ممکنه بدردش بخوره، برداره و توی خونش تلنبار کنه،
ک البته باعث بوجود اومدن مشکلات زیادی برای خود اون شخص(چ فردی، چ اجتماعی، و گاهاً بهداشتی) و خانوادش میشه...

ی برنامه هست در این مورد ب اسم «دورنندازها» ک پیشنهاد میکنم ببینی...

پ.ن: البته من جسارت نمی‌کنم ک بگم حتماً این مشکلو داری، ولی ی سرچ دربارش توو نت بزن
 

z@r@

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
142
امتیاز
1,035
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Ard
سال فارغ التحصیلی
1398
دانشگاه
SBMU
عه منم تقریباً اینجوریم!!!
اصلاً دلم نمیاد خیلی از وسایلمو دور بریزم...
اتاقم پره از وسایلی ک نگه داشتم ب امید این ک شاید ی روزی بدردم بخورن!!!

نمیدونم درسته یا ن، اما انگار بهش میگن سندرم‌وسواس اجباری(ocd) ک باعث میشه نتونی از وسایلت دل‌بکنی(البته در مورد این ک حس میکنی وسایلت زنده‌ان نظری ندارم)

در موارد خیلی شدیدم باعث میشه آدم هر وسیله‌ای حتی از بیرون و خیابون و ... پیدا میکنه و خوشش میاد یا فکر میکنه ممکنه بدردش بخوره، برداره و توی خونش تلنبار کنه،
ک البته باعث بوجود اومدن مشکلات زیادی برای خود اون شخص(چ فردی، چ اجتماعی، و گاهاً بهداشتی) و خانوادش میشه...

ی برنامه هست در این مورد ب اسم «دورنندازها» ک پیشنهاد میکنم ببینی...

پ.ن: البته من جسارت نمی‌کنم ک بگم حتماً این مشکلو داری، ولی ی سرچ دربارش توو نت بزن
عزیز اتفاقا از وقتی دورننداز ها رو دیدم حس کردم یه چیزیمه:|:|
البته من نسبت به وسایلی ک مال خودم نیستن یا اینطوری بگم تو خونمون نیستن همچین حسی ندارم مثلا اگه وسایل مادربزرگم باشه اصلا مشکلی ندارم.کلا تا یه وسیله ای یه مدت با من زندگی نکرده باشه چنین حسی بهش ندارم.و من وسایل رو نگه نمیدارم ک شاید به دردم بخورن فقط سعی میکنم یه سرپناه براشون باشم تا آسیب نبینن:((
در مورد اون ocd هم من و تو یه برنامه داشت وسواسی ها اونا اکثرن اهل نظافت شدید بودن و مشکل منو نداشتن.نمیدونم حالا شاید مال منم یه نوعشه.
ایها الروانشناسان ! راهکاری چیزی؟
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,306
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
چطور میشه اجتماعی تر شد؟

من همیشه در بین آدم ها استرس میگیرم و دلم نمیخواد توی گروه ها باشم، از کنفرانس دادن و حرف زدن برای جمع هم بدم میاد، خلاصه که واقعا سخته برام!
اگر کسی پیشنهادی داره کتابی چیزی بهم بگه ممنون میشم!
 
بالا