اعترافگاه!

s!na

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
587
امتیاز
12,125
نام مرکز سمپاد
حلی ۱
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو یه ماه اخیر تقریبا ۱۲ تا درخت سرو ۱۵ ساله رو به روشی خشکوندم که جرمه فدرال محسوب میشه ;;)
 

r@zie

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
76
امتیاز
1,083
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کاشان
مدال المپیاد
مرحله ی اول ریاضی و کامپیوتر
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم بچه که بودم خیلی چندشم میشد که مردای سیبیلو بوسم کنن :-&
واسه همین همیشه یه دسمال مچاله دستم میگرفتمو مبگفتم سرماخوردم :-"
 

Parinaz.

پری‌ناز
ارسال‌ها
1,932
امتیاز
9,953
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قزوین
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
آزاد تهران جنوب
رشته دانشگاه
طراحی لباس
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو کلاس های اول تا سوم ابتدایی، هر دفعه دو هفته از اول مهر نگذشته معلما مامانمو میخواستن مدرسه :D چیه خو بچه اجتماعیه بذارین حرفشو بزنه :D =((
 
ارسال‌ها
2,779
امتیاز
11,298
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان امین
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
یه زمانی واسه شیمی/ نجوم میخوندم
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همیشه با عبارت های عربی مشکل داشتم
"لبیک یا خامنه ای" رو مثلا تا چند سال پیش میخوندم "لب ِ یک یا خامنه ای" و نمیفهمیدم لب چه چیز خاصی داره آخه که اینقدر مهمه؟

توی " اللهم عجل لولیک الفرج " لولیک رو همیشه میخوندم loolika :D

توی ادبیات امسال هم عبدالقادر بیدل دهلوی رو تا چند ماه پیش فکر میکردم شخصی به نام عبدالقا در بیدل دهلوی که بیدل دهلوی شاید یه مکانیه وجود داشته :D
_

اعتراف میکنم مامان بابای من هنوز نمیدونن دقیقا چرا زانوی راست من سوم دبستان پاره شد :D
___
اعتراف میکنم خودکار صورتی اکلیلی بقل دستیم که سال اول راهنمایی گم شد رو من انداخته بودم تو سطل آشغال :-" سر یه چیزی عصبانیم کرده بود :-"
___________

اعتراف میکنم یه بار که مامان بابام خونه نبودن و داشتم با موبایل حرف میزدم شارژم تموم شد شب بود هوا هم تاریک شده بود رفتم خودم خریدم، نیم ساعت بعد کماکان در حال حرف زدن بودم و باز تموم شد و دیگه در این لحظه خیلی زیادی هوا تاریک و خیابون ها خوفناک بود :-" باز خودم یواشکی رفتم خریدم تو مسیر هم به حالت [-o< که قبل از من نرسن خونه
___________

اعتراف میکنم اون موقع که برادرم 6 ساله اش بود هر موقع بابام واسه مون تک تک میخرید ( دقیقا تک تک! اون ایرانیا که بزرگاش 4 تاییه ) 2 تا از مال برادرمو من میخوردم و اون هر بار فقط با تعجب نگام میکرد :-" ( بابام آخر فهمید :-" )
______________
 

mahdyan

کاربر فعال
ارسال‌ها
64
امتیاز
241
نام مرکز سمپاد
farzangan 4
شهر
تهران
رشته دانشگاه
هر چی خدا بخواد
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکن که تو دوران دبستان دیکتم خیلی داغون بود تا اون حد که یه بار نمیدونم سر دیکته خوابم برده یا حالم بد بود ولی خلاصه از دو صفحه دیکته فقط دو خط نوشتم و نمره ام اونقدر ضایع شده بود که معلمم پایین دیکته ام نوشته بود غیر قابل توصیف!!!!!!!
 

shirin!

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
670
امتیاز
5,637
نام مرکز سمپاد
فرزانگان کاشان
مدال المپیاد
در ارزوی طلاونقره و برنز
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اول راهنمایی املامو شدو14
+
اعتراف میکنم اول ابتدایی زدم اهنربایه ازمایشگامونو شکستم
 

F@temeh

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,877
امتیاز
15,502
نام مرکز سمپاد
فرزانگـــان
شهر
کاشـــان
مدال المپیاد
مرحله اول ریاضی
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم در جريان ِ همايش ِ پارسالمون يه عالمه از وسايل ِ آزمايشگاه رو شكستيم :-"

و يك بارم محلولمون آتيش گرفت و كلا گند زده شد به آزمايشگاه كه سريع تميزش كرديم :-"
 

gaucho

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
435
امتیاز
15,889
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
کاشان
دانشگاه
پلی تکنیک. (امیر کبیر)
رشته دانشگاه
مهندسی پلیمر
اینستاگرام
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم تو کارسوق ساعت 3 بامداد داشتیم با یه توپ کاغذی فوتبال بازی میکردم من شوت زدم کل شیشه ی راهرو اومد پایین!!!

تازه اینم اعتراف میکنم ناظممون اومد گفت نمیدونی کی شکسته گفتم نه تازه گفتم چه آدمایه بیشعوری پیدا میشن!!!!!!!! X_X
 

شقایق س.

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,112
امتیاز
5,954
نام مرکز سمپاد
فرزانگان - فرزانگان ناحیه یک
شهر
زابل - کرمان
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
فردوسي مشهد
رشته دانشگاه
مترجمي زبان فرانسه
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم کوچیک که بودم (حدودای سوم دبستان)مامانم بهم گف برو واسه آبجیت شیر گرم کن،منم لجم گرفت...کاری کردم آشپزخونه آتیش گرف :D (<کلا دود و اینا...
 

اردلان

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
781
امتیاز
1,501
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد2
شهر
مشهد
مدال المپیاد
زیادن حال ندارم بگم
دانشگاه
عباسقلی خان
رشته دانشگاه
نرفتم ک هنوز
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ک تا الان نمیدونستم ک وقتی ب ی کاربر پ خ میدی و میگه ک کابر نمیتونه پ خ رو دریافت کنه
اون کاربر ایگنورت کرده
فکر میکردم بنده ی خدا مشکلی چیزی داره
 

Poorya.L

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,140
امتیاز
4,785
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نیشابور
مدال المپیاد
-
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که واسه امتحانا هیچ کدوم از کتابامو بیش از 70 درصد نخوندم اون 30 درصد هم اخر کتاب بوده :D
اعتراف میکنم:
گوشی دوستم زیر ال سی دیش روغن رفته بود داد تمیزش کنم و بعد من میخواستم لای ال سی دی رو با چاقو باز کنم که اسپری بزنم یهو شکست X_X بعد بهش گفتم رفتم از مغازه پرسیدم طرف گفته اگر هم نمیشگست روغن خرابش میکرد :-" به زور پنج تومن[nb]ال سی دی 10 تومن بود[/nb] هم بهش دادم :D قبول نمیکرد میگفت بالاخره که میسوخت

اعتراف میکنم به هیوندا توسان
tucsonAccessories.jpg
میگفتم تاکسون

اعتراف میکنم الان با نت عمه ام کانکتم (<
 
  • شروع کننده موضوع
  • #232

Ham!D ShojaE

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
882
امتیاز
12,239
نام مرکز سمپاد
دبیرستان جابرابن‌حیان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی آی‌تی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوزم که هنوزه اگه تو ( گلاب به روتون ) توالت سوسک باشه نمیرم ;;) از سوسک میترسم خو :-"

اعتراف میکنم همش خودکارام رو گم میکنم و کلا دم دست نیستن ! بعد میرم از جا مدادی آبجیم کش میرم {-8 بعدشم که میفهمه میزنه زیر گریه اصن دلم خنک میشه :D
 

paradox of sand

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
174
امتیاز
2,095
نام مرکز سمپاد
شهید رجایی اسلامشهر
شهر
تهران
دانشگاه
دانشگاه صنعتی خواجه نصیر
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی مریض میشم و تب میکنم کارای جالبی ازم سر میزنه :P اصن باید از نزدیک ببینید چه وضیه :-[
مثلا یه بار تب داشتم نصفه شب رفته بودم سنگ روشویی رو یک متر جابجا کرده بودم :-[
بعدش یادمه صبش مامانم قیافش اینجوری بود :O و داشت درباره ی مردان آهنین باهام حرف میزد {-8
 

س__ارا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
995
امتیاز
23,229
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سنندج
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
شیمی
دانشگاه
همدان
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف فانتزی :D

باید اعتراف کنم همیشه یکی از فانتزی هام این بوده که یه بار فقط برای یه بار هم که شده یه اتفاقی پیش بیاد بعد من دیر برسم سر جلسه امتحان ترم
بعد از مدرسه زنگ بزنن به بابام که دخترتون رو سریع بیارید

اعتراف می کنم این فانتزی امروز بالاخره به تحقق پیوست /m\ /m\ /m\
 

Hamid.s

‌Bug
ارسال‌ها
1,688
امتیاز
16,727
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد1
شهر
مشهد
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
نرم‌افزار
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا سال سوم دبستان شب ادراری داشتم :-" بچه بودم خوب :-"

- -

اعتراف میکنم بعضی وقتا که مامان بابام روزه میگرفتن و من نمیگرفتم, بعد بیدار میموندم سر صبح میرفتم از سحریاشون میخوردم یواشکی :-"
 

Intellectuel

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
313
امتیاز
1,591
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
l
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که مامانم هر وقت میره برای داداشم بستنی میگیره نصفشو بهش میدم بقیشو خودم میخورم
 

The Smith

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,061
امتیاز
3,545
نام مرکز سمپاد
سلام ایران‌زمین
پاسخ : اعترافگاه !

یه اعتراف بزرگ :

آقا شما بخوای اینو برای اولین بار بخونی چی میخونی ؟ :-"

archos-logo.jpg


من خوندم ...

آقا خودت میدونی چی خوندم دیگه اصراریه آخه :-"

اصلش آرکاس ـه :-"



اعتراف میکنم یه خورده دیگه بگذره اینجا از حرف بزن بدتر شه :))
 

Intelligenz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
466
امتیاز
3,147
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان3
شهر
مشهد
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یک بار 8 سالم بود برای اولین بار مزاحم تلفنی شدم همینجور الکی شماره میگرفتم :-"
اون موقع هنوز هیچ شماره ای رو حفظ نبودم بعد کاملا اتفاقی یک شماره همینجوری گرفتم شماره خونه خالم بود :)) :))
اونم صدامو شناخت مونده بود من چیکار داشتم منم گفتم بیاین مامانم باهاتون کار داره :D
 
بالا