اعترافگاه!

novanda

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
425
امتیاز
1,887
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6 - فرزانگان امام رضا
شهر
تهران-لاهیجان
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم دوسال پيش يه بازي ـاي ـرو شروع كردم
فك ميكردم حالش گرفته ميشه
اوايلش هـر روز دروغ ، هـر روز تـو دلم ميخنديدم
اما الان بعد دوسال متنفرم از كارم
 

HOSSEIN JH

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
187
امتیاز
186
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اهواز
مدال المپیاد
فیزیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم
فکر میکردم تاپیک جرئت حقیقت یک تاپیک برای ثابت کردن جرئت هست :گریه
 

A.R.P

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
330
امتیاز
3,071
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
98
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم بچه که بودم فک می کردم دوریش توی اهویی دارم خوشگله یک کلمه مجزاست و من معنی شو نمی دونستم فک می کردم به قول معروف یک کلمه سادس و قابل تجزیه نیست
دوریش برایم مشکله.......
 

>____<

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
244
امتیاز
11,531
نام مرکز سمپاد
Farzanegan1
شهر
Mashhad
سال فارغ التحصیلی
1396
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا چند سال پیش(نمیدونم دقیقا 10 سال پیش یا 8 سال پیش)فکر میکردم ، پرادو همون پرایدبی صندوق هست.....!
 

علیمپو

بچّه سنّی
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,868
نام مرکز سمپاد
حلی۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا 5-6 سالگی فکر می کردم تهران یه جاست و ایران یه جای دیگه :D میگفتم مسافرت بریم ایران !! همون جایی که تیم ملی توشه :D
 

sh.kh1377

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
732
امتیاز
2,445
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
نقره ی زیست دوره هجده و طلای دوره نوزده
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم وقتی بچه بودم و کل شهرای ایران رو گشتم ، به همه می گفتم من کل دنیا رو گشتم :)) فک می کردم کل دنیاس :-"
 

usboy

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
424
امتیاز
1,679
پاسخ : اعترافگاه !

من بچه بودم فكر ميكردم خدا خونه و ماشين ميسازه برا آدما
بعد از مامانم پرسيدم
مامانم گفت:ديوانه كلي روشون پول داديم
از اونموقع به اين نتيجه رسيدم خدا چقدر پولداره كه اينهمه خونه ماشين فروخته ;;)
 

Anita H

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
571
امتیاز
2,987
نام مرکز سمپاد
حلّی ۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا پنجم دبستان، فکر میکردم وقتی میگفتند آب مایه ی حیاته، منظورشون اینه که آب مایعی است برای شست و شوی حیاط خونه /m\
 

ÄBČDE FGHÏ

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,575
امتیاز
10,855
نام مرکز سمپاد
علامه ی حلی 1
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علوم پزشکی شهید بهشتی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم بچه بودم فرق چپق با تپق رو نمي دونستم يه بار تو تلويزيون يه نفر رو نشون داد هي تپق مي زد و بابام گفت اين چقدر تپق مي زنه منم فكر كردم كه يارو به خاطر اين كه زياد چپق مي زنه اين طوريه
 

iarsham

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
425
امتیاز
7,575
نام مرکز سمپاد
َ
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
ادبی
دانشگاه
تهران (هنرهای زیبا)
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که مودمم طبقه ی پایینه و اتاق من بالا...شبا که چت میکنم با گوشی یا تو نت میچرخم، اگه کسی مودمو خاموش کنه، دیگه نمیرم پایین روشنش کنم... :D
خب آخه 11تا پله است...
 

کاواک

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
152
امتیاز
9,375
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم زمانی که داداشم به دنیا اومده بود(5 سالم بود) :-" پوشک هاشو میدزدیدم :))
می بردم واسه عروسکام :D
xمصرف پوشک عروسکای من از داداشم بیشتر بود :D
 

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,395
امتیاز
22,811
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم هر وقت پسر همسایمون بپر بپر می کنه تو اتاقش ک بالا سر اتاق منه منم برا انتقام گرفتن و تلافی بپر بپر می کنم تو اتاقم .... بیچاره پیر زن زیریمون!
:)) (< :-" :-[ :D خدا از سر تقصیرات هممون بگذره! B-)
 

آتوسا

کاربر فعال
ارسال‌ها
41
امتیاز
346
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از just smile :
اعتراف میکنم بچه که بودم هر کی که ازم آب یا شربت میخواست یه قلپ ازش میخورم(جوری که نفهمه)بعد می بردم با احترام بهش میدادم:‏D

اعتراف می کنم امروز هم این کارو کردم!!!
البت واسه داداشم بود!!!
خو تشنم بود دیگه!!!
 

mjd1378

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
3
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 1 ساری
شهر
ساری
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه روز من زنگ مدرسه رو زدم بعد انداختم گردن دوستم.اونم 2نمره از نمره انضباتش کم شد.
 

shaylin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
150
امتیاز
1,323
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
khorasan
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه ک بودم ی بار خواهرم گف برو اب بیار.....

منم روز قبلش باهاش دعوا کرده بودم....

برا تلافی....واییییی......منو ببخش خواهرم......برا تلافی 5 بار تو اب تف کردم.....اهههههههههه........اونم خورد.....

هنوزه ک هنوزه بش تگفتم......میترسم خب......
 

ÄBČDE FGHÏ

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,575
امتیاز
10,855
نام مرکز سمپاد
علامه ی حلی 1
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علوم پزشکی شهید بهشتی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم بعضي از چيزايي كه تو قسمت خاطرات مي نويسم رو خودم الكي بال و پر دادم و پياز داغشو زياد كردم B-)
حالا يه جور نگاه مي كنه انگار خودش اينجور نيست
 

iarsham

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
425
امتیاز
7,575
نام مرکز سمپاد
َ
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1394
مدال المپیاد
ادبی
دانشگاه
تهران (هنرهای زیبا)
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم گوشیم خراب بود، یه روز گوشی داییم دستم بود، 856 تا اس ام اس داشت، همشونو خوندم... :-"

یه بارم تو کامپیوتش یه پوشه دیدم به اسم "مدارک" و رفتم توش دیدم چه مدارک جالبی بود...چت اسکرین چتاش، صدای ضبط شده ی بعضیا، ویدوئوی ضبط شده اسکایپ و...چیزای تو این مایه ها... :-"

بعضی اس ام اسا و مدارک، خیللللللیییییییییی +18 بود... :-"

کنجکاو بودم خب.. :-[
 

Ali Mansouri

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
95
امتیاز
391
نام مرکز سمپاد
HIV
شهر
تهران
مدال المپیاد
کامپیوتر بودم قبول نشدم
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مهندسی معدن
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم اگه کاریو که کردم بگم ازین جا پرتم میکنن بیرون و هیچکی وقتی مردم سر خاکم نمیاد

دِن تصمیم گرفتم که نگم چیکار کردم X_X X_X X_X
 

arez0u

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
142
امتیاز
693
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شاهرود
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو چایی مدیرمون یه تیکه از قلب گوسفندی که تشریح کرده بودیم انداختم :-&اونم خوردش :-&فقط نمیدونم چرا نفهمید یه چیزی تو چاییش بوده آخه خیلی هم کوچیک نبود :D
اعتراف میکنم در پشت بوم مدرسه باز بود منم از فرصت استفاده کردم رفتم رو لنز همه دوربینا آدامس چسبوندم :))
اعتراف میکنم پارسال برگه امتحان ترم دینی رو کش رفتم و بین بچه ها سوالاش رو پخش کردم همه 20 شدیم (< به من چه ؟هیشکی تو دفتر نبود :D
 
بالا