اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم به نظرم آخرین حموم سال ( حموم قبل عید ) باید خیلی خاص باشه ؛ مثلا حداقل ۳ ساعت طول بکشه :-"
و اینکه باید واسه این حموم خاص (!) به شدت کثیف باشم تا وقتی درمیام مث فرشته سبکبال شده باشم :D [nb]البته قابل توجهه این حموم صرفا با جرم گیر قابل حله ‎:/‎ [/nb]
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم معلم سوم دبستانم خیلی سعی کرد به من بفهمونه جامد مایع گازه نه جامد مایع گوز ( :-[ ) ( آخه دومی برام ملموس تر بود :-" باهاش بیشتر سر و کار داشتم )

خواهرم برای علومش آرمیچر گرفته بود بهار ازش به عنوان پنکه استفاده میکردیم بابام که کولرو راه انداخت کاربرد تابستونه اش شد آبمیوه گیری ؛ به این صورت که من میوه اعم از هلو و شفتالو و آلبالو گیلاس از یخچال می آوردم میشستم جلو آرمیچر دهنمو باز میکردم تارا آرمیچرو میزد تو میوه تیکه های آبمیوه ی پالپ دار توی چشم و دماغ و هر از گاهی دهنم میرفت ذوق میکردم بعد که بابام دعوامون کرد که به همه دیوار اتاق تیکه های میوه چسبیده تارا ازش به عنوان ابزار تنبیه من استفاده کرد هر موقع دعوامون میشد روشنش میکرد پره هاشو میزد بهم ... فقط حیف زیاد عمر نکرد زمستون پره اش پرتاب میشد وگرنه حتما باهاش آدم برفی ای چیزی هم میساختیم . ;;)

اعتراف میکنم بوی نون سوخته ای که همیشه مامانم ازش مینالید هم گردن من و تارا بود :-" نمیدونم مرضمون چی بود نون رو شمع آتیش میزدیم :-?
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم این آهنگی که صُبا که میخواستیم بریم مدرسه از شبکه دو پخش میشد میگفت زنده باد زندگی...زنده باد زندگی..من فک میکردم داره میگه ازدواج زندگی...ازدواج زندگی.. =))

آخه وقتی این آهنگ پخش میشد من تو رخت خواب بودم نیمه بیدار بودم..وهنوز کاملا هشیار نشده بودم..بعد صدای تی وی هم که بلند بود تا اتاق من می رسید..بعد از 2-3 ماه یه بار شب

دوباره همین آهنگ پخش شد و من با کمی دقت دریافتم این زنده باد زندگی هست نه ازدواج زندگی :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم همین الا فهمیدم «کهربا» پسره. :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم کوچیک که بودم فک میکردم شام غریبان به مسافرایی که غریبه هستن و ازجاهای دیگه میان شهرما شام میدن
 
پاسخ : اعترافگاه !

یه بنده خدایی سوال امنیتیش "خوبی؟" بود منم زدم "نه" و اکانتش باز شد :-"
فقط پ.خ هاشو خوندم :-" بعدم اومدم بیرون :-"
اینه مال خ وقت پیشه! به خدا الان دختر خوبی شدم :D :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم پس فردا و فردای پس فردا کلی امتحان دارم ولی اصلن اعصابه درس خوندن ندارم :-"

نقطه سره خط.
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بعضی موقه ها ک دلم میخاد مامانم بیشتر بهم توجه کنه خودمو میزنم به مریضی :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ترم دوم دانشگاه معدلم شد 6.25 و یه تنه معدل دانشکدمون رو کشیدم پایین ( با افتخار B-) )
:D :D :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اون اوایل که میگفتن میخای چه رشته ای بری و من واسه اینکه یه چیز الکی گفته باشم میگفتم مامایی فک میکردم یه چیزی مثه پرستاریه بعد کم کم که از واکنش ها یه چیزی دستگیرم میشد وانمود میکردم آره من میدونستم چیه و واسه مسخره بازی گفتم اینو... :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

:)) اعتراف می‌کنم امروز یه کیفِ پول تو ساختمونِ آی‌تی پیدا کردم توشو باز کردم دیدم X_X
10 تا تراولِ پنجاهی :)) :|

× دادم به مسئولِ اونجا :-" شما فک کنید من از رو جوانمردی برش گردوندم :-" اصلاً هم فکر نکنید که جرأت‌شو نداشتم، اصلاً :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که این من بودم که وقتی امتحان غیرمنتظره‌ی زیست روی روح و روانم تاثیر گذاشته بود؛از طبقه‌ی دوّم مدرسه،کتاب شیمیم رو به حالت بشقاب پرنده از پنجره‌ به بیرون پرتاب کردم و ساعت حدوداً یازده صبح،راست و مستقیم،خورد تو سر ناظممون و تنها کاری که کردم این بود که ناپدید شدم.
×آفرین بابا،آفرین.عجب نشونه گیری‌ای :د حالا چرا زیستو پرت نکردی و شیمی رو پرت کردی؟ :‌))
+واقعاً برای خودم جای سوال بود :‌دی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم بچه که بودم می رفتم جلو آینه چشامو می بستم ببینم تو خواب چ شکلی میشم :-" [nb]اعتراف کنم دیروزم ی همچی حرکتی زدم ؟؟؟ :دی :-"[/nb]

به نقل از میم اُ نون ت ظا اَ ر ؟! :
اعتراف میکنم اعتراف بالایی کاملا تکراری بود و قبلا هم دقیقا همین اعتراف رو کرده بود
جدی؟؟؟؟ کو پس؟؟؟؟؟
خب چ میدونم من خیلی از این مارا میکنم :-"
ولی تکراری نیس!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اعتراف بالایی کاملا تکراری بود و قبلا هم دقیقا همین اعتراف رو کرده بود ;))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یوزر پس اکانت قبلیم رو فراموش کردم و مجبورم با این اکانت بیام
و همچنین اعتراف میکنم سال 97 فارغ اتحصیل دکتری میشم نه دیپلم :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه سری چیزارو به شدت میخوام فراموش کنم ولی نمیشه که نمیشه ~X( ~X( ~X(
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم دیشب یکی بهم پیام داده :سلام شتری؟؟

فک کردم بهم میگه شتر میخواستم فحشش بدم =))

غلط املایی داره شتری= شطوری

=)) خوب بود شارز نداشتم :))
 
Back
بالا