اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

:-s :-s :-s :-s :-s :( :( [-(


اعتراف میکنم وقتی در مورد دخیا حرف میزدن (یعنی تو پستا و کامنتا اسمشو مینوشتن )من فکر میکردم در مورد دخترا حرف میزنن!!!!
تازه فهمیدم دخیا یه بازیکنه......
[-( [-(

وقتی اینو فهمیدم شووکه شدم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه بار رفتم تو شیشه ی یه ماشینی خودمو نگاه کنم ، دیدم توش آدم هست :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همیشه فک میکردم "اجسام از آنچه در آیینه می بینید به شما نزدیکتر اند" جمله قصاره :)
کلیم فلسفه براش درست میکردم و میگفتم چه جمله خوبیه و اینا :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همیشه باخودم چایی میبرم حموم :-"
و اینکه روزی بالای 10لیوان چایی میخورم 8-^
#معتاد به کافیین :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که اول ابتدایی دفتر ریاضیمو از سمت چپ شروع کردم به نوشتن،فکر می کردم چون ریاضی از سمت چپ به راست نوشته میشه دفترشم باید چپ به راست باشه.
اعتراف می کنم که در سن چهار سالگی سرویس نقره ی دختر خالمو انداختم تو کیف یه فامیلی که مسافر بود داشت می رفت شهر خودشون،فقط به خاطر اینکه منو دعوا کرده بود.
:D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم چه شنبه ها رو گذروندم که قرار بوده از اون روزا دیگه تغییر کنم ولی نکردم و گفتم از شنبه ی بعد :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که بعد از ده سال مامانم هنوز فک می کنه گلدونش رو باد شکسته.
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم بچه که بودم فک میکردم خانما حتی بدون ازدواج هم بچه میارن :-? چه می دونستم خو :D بچه بودم بچه
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از خوشال...! :
اعتراف میکنم خودم از بعضی کارام هنگ میکنم

مثلا یه بار امتحان کردم که اگر با تاید مخصوص ماشین لباس شویی صورتمو بشورم چی میشه(پ.ن اتفاقا خیلیم صورتم حساسه. با این حال همچین چیزیو امتحان کردم) هیچی دیگه کامل صورتم سوخت و قرمز شد

یا یه بار دیگه مشتاق بودم بدونم اگر مثل چایی رو نسکافه اب سرد بریزم چی میشه :D

یا یه بار دیگه میخواستم ببینم این فندکایه ماشین چقدر داغن....دست گذاشتم روش....هیچی دیگه...انگشتم چسبید به ناخونم..... :))

بماند که مامانم نمیزاره اصلا دور و بر چرخ گوشت برمD وگرنه الان با چارتا انگشت باید پست میزاشتم
منم باید اعتراف کنم یک بار که داشتم می رفتم کلاس موسیقی از اون جایی که فکر نمی کردم این فندکا داغ باشند دقیقا انگشت اشاره ی دست چپم رو ( انگشت اول برا زدن تار ) رو سوزوندم ولی خب خوش بختانه معلمم نکشتم :D
 
  • لایک
امتیازات: مت
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اون اوایل که خواهرم رفته بود دانشگاه من هر روز گریه میکردم براش :)) دوم دبیرستان هم بودم :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو دوران راهنمایی از یکی از بچه های کلاس پول قرض داشتم اونم پولمو نمیداد...
بعد چون هیکلش خیلی گنده بود و زورم بهش نمیرسید هر روز صبح میرفتم خوراکیاشو از تو کیفش در ازای قرضم برمیداشتم... :-"
.
.
.
.
الان هنوز عذاب وجدان دارم ازش حلالیت بطلبم. #-o(همچین آدم وجدان داریم :-")
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هیچوقت تو 4 سالی که عضو کاظم بودم به تراز دلخواهم نرسیدم!
هرگز ، حتی 1 دفعه :-<...
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه مدتی بود فکر میکردم اجی مجی لا ترجی یه اصطلاح عربیه... :-"
دیگه اینکه یه بارم از معلم عربیمون پرسیدم در این مورد بماند... :-"
ولی خدایی اجی مجی لا ترجی به کلمه های عربی نمیخوره؟ ;)) به نظر من که خیلی میخوره :-"
مخصصوصا اینکه لا ترجی مثل لا نفی جنس میمونه :D :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اولین بار کلمه busy رو بوسی خوندم و کل کلاس منفجر شد!

پ.ن:هم کوچیک بودم(5 سالم بود) و هم تاحالا ندیده بودمش :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

یه خانوم مجریه بود تو برنامه کودک اسمش خانوم هاشمی بود می گفت آهای آقا پسری که نزدیک تلوزیون نشستی برو عقب
یه بار دیدم گفت یه پسری رو می شناسم با مامانش بد رفتار می کنه اسمشو نمی گم ولی مامانش الان داره جارو می زنه بد من نگا کردم دیدم واقعا داره جارو می زنه مامانم!!!
اعتراف می کنم هنوزم مطمئن نیستم اینو خواب دیدم یا واقعی بوده :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هر سری که از امتحان میام شروع میکنم به معدل گرفتن و نمره های قبلیمو که هر چند میشم میذارم ، بعد همه ی نمره های بعدیمو 20 میذارم :D بعد دوباره امتحان بعدی :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از The Last Horseman :
تا آخر این هفته قراره ارشد بشم انگار.
تبریک هاتون رو از همین جا پذیرا ام. لازمه بگم بدون شما به هیچ جا نمی رسیدم... مرسی بچه ها، مرسی ...
#not high
#not drunk
#there will be a revenge :-"

اعتراف میکنم بعد از خوندن پست حرف بزن که نوشته "قراره ارشد بشم " فقط و فقط به کارشناسی اارشد فکر کردم. پروفایل رو چک کردم و دیدم کنکوری 93 داره کارشناسی ارشد میشه. به drunk بودن و high بودنش ایمان اوردم.تا 12 ساعت بعد که اونم با خوندن عبارت "مدیرای ارشد" توی یه پست دیگه و یادآوری لوگوی مدیرارشد گرفتم ک موضوع چیه. :| بعد این همه سال سمپادیا بودن جای تاسف داشت
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اولین بار هایی که تو چت روم بودم یکی بهم گفت :asl?
منم که اونقد بچه صاف و پاکی بودم گفتم بش اون adsl هس خنگه بعدشم چیکار adsl من داری؟ 8-}
تازه ی بار دیگ یکی بهم گفت تو چت روم:وب بده!
منم نوشتم:cherkneveshte.blogfa.com
8-} 8-} 8-} 8-} 8-}
:D :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم صبا براي اينكه بيدار شم چهار بار زنگ موبايلمو به فاصله ي دو دقيقه كوك مي كنم اخرشم بابام بيدار مي شه بيدارم مي كنه ميگه اين زنگ لعنتي رو خانوش كن :-" :-"
البته لازم به ذكره برا ساعت پنج كوك نمي كنم برا ساعت هفت و هشت كوك مي كنم :-" :-"
 
Back
بالا