اعترافگاه!

igin

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
133
امتیاز
1,630
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شاهرود
دانشگاه
صنعتي شاهرود
رشته دانشگاه
حسابداري _روان شناسي
پاسخ : اعترافگاه !

شما همتون از من عاقل تر بودید :D
من بچه بودم از مامانم میپرسیدم گوشت درختیه یا بوته ای؟ :))
همچین بچه ی نابغه ای بودم من B-)
 

مت

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
3,640
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کرمان
پاسخ : اعترافگاه !

من جمله میتونم ذکر کنم که یه روز مامانم زنگ زد و گفت گوشت ها رو که صبح گذاشتم بیرون ، بزار توی دیگ :-? ،
منم پرسید با پلاستیک بزارم دیگه؟[nb]سنمم دو رقمی بود ،دبیرستان هم بودم[/nb]
 

emperor701

کاربر فعال
ارسال‌ها
52
امتیاز
509
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسفراین
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا چندسال پیش وقتی خواهرم میگفت:منطقه سه. من فکر میکردم منطقه سه فقط شهرخودمونه :D :))
 

آیدا :)

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
858
امتیاز
2,639
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امام رضا(ع)
شهر
لاهیجان
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم همیشه با این تصور زندگی می کردم که یه جسد بین دیوار خونه ما و دیوار خونه همسایه بغلیمون هست :-" :-"
 

melika15

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
407
امتیاز
3,313
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۲
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1395
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم خیلی وقتا شده نشستم یه متن بلند بالا رو تایپ کردم بدون اینکه به مانیتور نگاه کنم
بعد خوب که تموم شد و یه نفس راحت کشیدم و سرمو بالا آوردم که نتیجه تایپمو ببینم در عین ناباوری
اون متن یه چیزی شده شبیه این مثلا:mkkdvdklmel
چرا؟چونکه متن موردنظر فارسی بوده ولی زبان تایپ انگلیش بوده
در اینجور مواقع انگار یه سطل آب یخ ریختن رو سرت :|
 

sadra.h.h

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
104
امتیاز
462
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی تبریز
شهر
Tabriz
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
هیچچی !
دانشگاه
Tabriz uni
رشته دانشگاه
C.E eng
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که هنوز که هنوزه نمیدونم مسی و رونالدو تو کدوم تیم هستند ؟!؟!! :-" :-" :-" :-" :-"
 

NahalehF

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
5
امتیاز
29
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 2
شهر
تهران
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که وقتی بچه بودم فک می کردم وقتی یه فلشی ویروسی شده نباید بهش دست بزنم چون ویروسش بهم انتقال پیدا می کنه... :) :)
 

sara999

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
81
امتیاز
733
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
پاسخ : اعترافگاه !

دیروز سرم زدم هنوز یک ربع نگذشته بود که به با عجز و ناله درخواست کردم بیان سرمُ ازم جدا کنن ، حتی در صدا زدن هایی بعدی اظهار سلامتی هم کردم .
 

farhid

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
110
امتیاز
1,821
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
مرحله 1 کامپ
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم فبل از قبولیم تو المپیاد کامپیوتر فک می کردم سوالاش مربوط به کامپیوتره :D :D :D ^#^ ^#^ ^#^
:-[ :-[ :-[ :-[
 

ayda tak

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
201
امتیاز
1,349
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5
شهر
تهران
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی دریا-کشتی سازی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یبار بجای امتحان ترم اول عربی قرآن خوندم ! :D
دوم راهنمایی بودیم اینا به ما برنامه داده بودن که شنبه امتحان قرآن دارید بعد اعلام کردن که عربی دارید ! منم تازه شنیدم و یادم رفت و نشسته بودم دوروزی که وقت داده بودنو قرآن خودنده بودم آسونم بود دیگه کلیم حال کرده بودم :D
بعد صبح امتحانم دیر رسیدم ازپله ها داشتم میرفتم بالا تازه فهمیدم :-"
 

lisolar

کاربر فعال
ارسال‌ها
41
امتیاز
770
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اسفراین
دانشگاه
Loading...
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم کاری ک ازش همیشه بدم میومد و همیشه سعی میکردم از انجامش اجتناب کنم چند ماه شده بود بهترین تفریحم..دروغ گفتن...همین جوری..بی دلیل :-<
 

M.V

کاربر فعال
ارسال‌ها
50
امتیاز
341
نام مرکز سمپاد
فرزانگان II
شهر
تبریز
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هر وقت یه هواپیما از بالای ساختمون میگذره(مخصوصا فاصله نزدیک) احساس میکنم قراره رو سرم بمب بندازه
کلا نسبت به هواپیما یه همچین حسی دارم :Dحالا خوبه زمان جنگ نبودما :-?


اعتراف میکنم هر وقت سوار تاکسی پراید شده بودم به نحوه باز و بسته شدن پنجره هاش دقت نکرده بودم که با ماشین ما و در کل انواع پژو فرق داره :-??
یه بار ماشین ما تعمیرگاه تشریف داشت قرار شد مامانم با ماشین پراید داییم ببره منو مدرسه که البته اونور شهر بودو فاصله زیادکه نه وحشتناک
وسط چله زمستون
مامانم دستش خورد پنجره اومد پایین بعد خواستیم درستش کنیم بدتر کردیم :-"
خلاصه همه پنجره های ماشین تا ته پایین کشیده شد و نتونستیم بکشیم بالا
حالا نگاه مردم بماند که اینا خل شدن :Dکلن قندیل بستیم و یه هفته زمین گیر شدیم :-"
 

.mary.

مریم
ارسال‌ها
705
امتیاز
2,653
نام مرکز سمپاد
فرزانگان‌امین۱
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
نرم‌افزار
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم هنوز که هنوز ـه هر وقت میخام ارسال ـام ـو ببینم اول وارد مشخصات میشم بعد ارسال ـای اون بالا رو میزنم.
اگه حداقل از ارسال ـای زیر آواتار استفاده می‌کردم این‌قد دل ـم نمی‌سوخت. :-"
 

Alyssa

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
255
امتیاز
1,789
نام مرکز سمپاد
FRZ orginal
شهر
kerman
مدال المپیاد
ایش!!
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم چند روز پیش دختر عموم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود ... منم بهش اس ام اس(!) زدم گوشیت جا گذاشتی!!!!!!!

بعد از دوساعت با اعصاب خورد رفتم بهش زنگ زدم که بپرسم چرا عکس العملی نشون نداد یادم اومد گوشیش تو خونه ماست #-o
 

niloofar.l

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
170
امتیاز
1,313
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین1
شهر
اصفهان
پاسخ : اعترافگاه !

آقا من کوچیک بودم مثلن چهارم پنجم دبستان(شاید بزرگتر حتی :-[ ) بعد تو خونه داداشم هی میگفت من iphone میخوام بعد از اونجایی که کسی بش توجه نمیکرد هی تکرار میکرد و میگفت خیلی چیز خوبیه و اینا می ارزه و فلان. بعد من همش با خودم میگفتم خدایا ما که یه آیفون تو خونه داریم، برا چی میگه؟ آیفون تصویری میخواد یعنی؟ بعد مگه آیفون یه چیز شخصیه که هی میگه برا من بخرید خب مال خونه اس دیگه. بعد چرا دغدغه اونه معمولن مامان بابام به فکر این چیزان. و همین :-" کم کم فهمیدم آیفون با iphone فرق میکنه :-"
 

minion

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
111
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران_کرمان
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بجای نمک شکر ریختم توی برنج ها... خب روزه بودم نفهمیدم چی شد :-" :-"
 

مهدی

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,112
امتیاز
7,384
نام مرکز سمپاد
علامه‌حلی
شهر
تهران
مدال المپیاد
کامپیوتر
دانشگاه
دانشگاه تهران. :دی
رشته دانشگاه
آمار. :دی
پاسخ : اعترافگاه !

معترفم دو سه سال پیش وقتی میومدم این تاپیک یا تاپیک سوتی ها برای خنده یه سری از پستا رو ارسال گزارش به مدیران می‌کردم می‌گفتم این پست کپی پیسته، طبق قوانین باید پاک بشه.
بعد اون بنده خداها پیغام خصوصی می‌دادن که مطمئنی و اینا منم می‌گفتم آره بابا.خودم یه جایی این پست رو دیدم. [nb] حتی یه بار یه پستی بود بالای پنجاه تا لایک خورده بود، مجبور شدم برای این‌که پاکش کنن برم عین همونو تو یه سایت جک که قبلا ترها یوزر داشتم توش بذارم. [/nb] X_X
 

نگار

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
381
امتیاز
2,756
نام مرکز سمپاد
فرزانگان جامع(سه)
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژِی
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم كه ..
يه بار از يه استادي بايد سوالي مي پرسيدم
ديدم عجله داره استاده خوب نيس سوالام طولاني ميشه
اين استادم قرار بود كه بهم مشورت بده
يه سوالم راجب دوستي كه مادرش تازه فوت شده بود و....
يكي راجب ادم كله شق و
...
كلن يك داستاني شد داشت اشك استادم در ميومد :))
يه بارم سر يه شوخي اي با یکی وز دوستام واسه خودم يه دختر خاله الكي درست كردم يادم رفت بهش بگم
دخترخاله ي واقعيم رو كه ديد شوكه شد
من تا يه سال داستان سرايي مي كردم براش
تصور دختر 16 ساله داشت بچه ی 11 ساله دید
 
بالا