اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم...
تازه سر جلسه امتحان نهایی ریاضی فهمید پ خ و ح ب مخفف چی ان :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوز نمیدونم ح.ب چیه؟؟؟ولی یه حدسایی زدم فک کنم به نظرگذاشتن واسه بانگ ها میگن ح.ب آره؟؟ :-/ :-[
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ذوق میکنم بعد از ی مدت میام میبینم چنتا پ.خ داشتم :-"
وقتی این پیامه میاد که" شما پیغام خصوصی در فلان دریافت کردید آیا مایل به..." این عالیه وقتی میام سمپادیا چشامو میبندم بعضی وقتا تا وقتی بازش کردم ببینم این پیامه هست :D
و برعکس اگه بعد از 2 روز بیام ببینم مثلا هیچ پیامی نیست ضدحاله برام
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که یه بار رفتم دکتر زنان ، ایشون هم میون سوالاش پرسید - نامزد نداری؟
منم شیطنتم گل کرد و گفتم چند ماهی هست نامزد کردم ، اونم نامردی نکرد و هرچی سوال مربوطه [nb]بیشتر شو واگذار میکنم به اطلاعات خودتون[/nb]بود ، پرسید :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هفته پیش که مودمم خاموش بود به طور اتفاقی دیدم تو گوشیم پیام اومد که شبکه های وای فای فعال هستن من اولش فکر کردم شاید داداشم مودمو روشن کرده رفتم تو اتاقم دیدم نه این که خاموشه فهمیدم یه طرفی مث که واسه وای فاش رمز نذاشته منم که از خدا خواسته تا دو سه روز از وای فای این بنده خدا استفاده میکردم دیگه نه که مفت بود ثانیه ثانیه تو نت بودن یه حس باحالی داشت :-" فقط یه ذره سرعتش کم بود[nb]چه پررو ام هستم :-"[/nb] که اونم فکر کنم بخاطر این بود که همه همسایه های محترم داشتن از این وای فای مفت و مجانی استفاده میکردن واسه همین :D خلاصه که بعد از دو سه روز این طرف که خدا خیرش بده رفت که رفت شایدم واسه نتش رمز گذاشته ;)) :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هی دارم پست میدم حرف بزن آزاد شه برام
قبلن باز بودا
فعالیتم کم شد بستنش :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که یکبار به جای موبایل، کنترل کولر رو با خودم بردم بیرون =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

بنده کلن اعترافو دوست دارم !
این هم سری دیگری از اعترافات کبیره ی بنده :D :


اعتراف میکنم تا حالا روی این موضوع حتی کلیک هم نکرده ام ^#^ ^#^:

y9qwgv3azz2yl15uuhn3.jpg
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بعد از این همه وقت هنوز بلد نیستم لینک کنم یه نوشته یا عکسی رو :-" میرم تو انجمن پزشکی از تاپیک سفری در انجمن یا پست بقیه ملت ک سر دست باشن یکیشو کپی میکنم با اون لینک میکنم مورد جدیدمو :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا حالا کلی خودکارو تراش کردم از اخرم تراشه میشکست و من قول میدادم دیگه این کارو نکنم ولی همون قضیه نرود میخ اهنین در سنگ بودم من :D
بعد بچه که بودم فکر میکردم تمام خواهرزاده ها دخترن و تمام برادر زاده ها پسرن :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم جلو چشمام میگرفتم کسیو نبینم فک میکردم اونم دیگه منو نمیبینه :-"

اعتراف میکنم وقتی زن داداشم حرف میزنه منم پشتش اداشو در میارم :-"

#خواهر شوهر نمونه :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم ترم یک دانشگاه کلاسمونو ریختم بهم آخرش هم همه تقصیرا رو انداختم گردن چن نفر دیگه هیچکی هم نفهمید اون همه دردسر و بدبختی کار من بودش :D X_X ^#^ 8-^ :)) :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا همین ترم آخر امسال متوجه نبودم با بعضیا 5، 6 ساله همکلاسم... اصن تو این مدت (6 سال) زیاد متوجه شون نبودم ..
فقط میدونستم همچین آدمایی وجود خارجی دارن! :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی توی کتابی جایی عکس مار و سوسک و چیزای چندش آور هست دست روش نمی ذارم دستم کثیف نشه :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم کلاس چهارم که بودم اولین جلسه کلاس ورزشمون بود و من هنوز کفش ورزشی نخریده بودم بدون اینکه بقیه بفهمن :-[ رفتم کفش های ورزشی دوسال پیشم که حسااااااااااااااااابی برام تنگ شده بود پوشیدم :-[ و رفتم مدرسه یه روز تو مدرسه پام بود انگشت شست پام ناخنش کبود شد :( و زیرش خون مرده شد که تا یک ماه اینطوری بود مامانم ک پرسیدن چی شده گفتم که داداشم که یکم وزنشم زیاده پامو لگدکرده :D :D :-[ :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بابام بهم ماشین نداد رانندگی کنم منم بچه بودم /ارزو داشتم :-<
رفتیم مهمونی
صاحب خونه یه جیپ داشت
سویچشو برداشتم به خواهرم گفتم بریم رانندگی
ماشین بدبختو روشن کردم
خواهرمم اون زیر گازو فشار داد
رفتیم تو دیوار :> :>
حس خوبی داشتم ازینکه ماشینو حرکت دادم 8-^
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو ماه رمضون جغدی بیش نیستم و با شعار صبح بخیر خواب را درود میگویم :| :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

یه دوستی دارم که در طول سال ما هر روز حداقل یک بار باهم میحرفیدیم به مدت کم کم ان 10 تا 15 دقیقه و اکثر اوقات 30 دقیقه و حتی بعضی روزا سه بارم باهم میحرفیدیم
اعتراف میکنم وقتی میرم باهاش چت همه حرفام خشک می شه :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم من تازه وقتی دوم راهنمایی تو تیزهوشان قبول شدم فهمیدم "سمپاد" چیه :-"

:)) :))

× کارنامۀ آزمونم که اومده بود، بالاش نوشته بود سمپاد، هی فکر میکردم چیه این :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

_Xاعتراف میکنم بعد مرگ بابابزرگم همش منتظر بودم مامان بزرگم ازدواج کنه X_X
باید اضافه کنم7سالم بوده و نحت تاثیر فیلم احتمالا چنین توقعی داشتم.
 
Back
بالا