اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

من بچه که بودم؛حموم که میرفتم بعد اینکه موهامو شامپو میزدم :D کلی مدل درست میکردم برا موهام؛بعد همش با خودم میگفتم این آرایشگرا چیکار میکنن مگه؛پول الکیم میگرین :-" :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همین چندلحظه پیش کل تاپیک شاخ ترین جمله رو خوندم......16 صفحه بود!!!
خُل نشدماااا دنبال ی جمله امیدوار کننده بودم ک فقط 2_3 تایی پیدا کردم :-w
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم هر وقت وسیله ای رو گم می کنم اولین چیزی که به فکرم می رسه اینه که ای کاش یه دستگاهی داشتم که جایی که وسایل گم شده، هستن رو نشون می داد :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعترآف میکنم هروقت میرم تو پروفایلِ یکی،مثلا خیلی پست داره، میرم مثلا صفحه اخر ارسال هاشو نگاه میکنم :D :-"

همینجور چندصفحه چندصفحه میام جلو تا برسم الان، سیرِ تکآملیِ تغییراتش رو رصد میکنم :-" :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم امسال انقدر تو مدرسه فشار درسی و اینجور چیزا زیاد بود اسم خودمون رو گذاشته بودیم استعداد پریشان :D :D

خو ،راست میگم دیگه چون سال اولمون هم بود اولاش سخت بود برامون :-\ :-\ :-\
 
ﭘﺎﺳﺦ : ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﮕﺎﻩ !

ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﻴﮑﻨﻢ ﺍﻟﺂﻥ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﻋﻤﺮﻣﻮ ﺷﻨﻴﺪﻡ:ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ 1+5 ! ﻫﻮﻭﺭﺭﺭﺍﺍﺍﺍ!!! البته منتظر جمع بندي هستيم اما تا همينجا فوق العاده بودن تيم هسته اي ايران.خدا خيرشون بده...
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اون اوایل نمی دونستم " : دی " یعنی چی ، بعد از رو متن بچه هام نمی شد فهمید ؛ تو هر رقم پستی استفاده می کردن از این : دی
بعد مدتی احساس غربت تو یاهو از یکی از قدیمی های سایت پرسیدم :-" ، از جهالت برهانید منو . :/
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از اول عمرم تا حالا بیش تر از 20 بار فکر کنم توپ به پام نخورده نکه سعی نکرده باشم ها نه ! من بیشتر اوقات دفاع بودم با این حال هیچ وقت .... هیچ وقت.... آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآههههههههههههههههههههههههههههههه ! :(
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هروقت میخام پستیو لایک کنم اول دیس میدم بعد لایک میکنم :D اونجوری هر لایکم دو تا حساب میشه
 
پاسخ : اعترافگاه !

اوه اوه پيرامون اعتراف يه نفر:

من الان 18 سالمه
نه بلدم پرتقال پوست بكنم نه سيب نه خيار نه كيوي نه هيچي...
تو مهمونيم فقط موز ميخورم :|

از بچگي تا الان بابام برام پوست ميكنده :|

حالا اين تابستون روش كار ميكنم ياد بگيرم...تو خوابگاه خيلي ضايعس :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم خیلی وقتا شده به جای خدافظی سلام کردم :-"
مخصوصا تو دوران مدرسه اونم صبحا وقتی که از سرویس پیاده میشدم به رانندمون سلام میکردم :-"
چیه خب؟ :-" خوابم میومد خب :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم تو بچگی تیکه هایی به ملت می انداختم که الانم بلد نیستم بندازم!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم همیشه :دی رو dey میخونم، وبه نظرم خیلی بامزه تر و جذاب تر از دونقطه di هست :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی دارم ظرف میشورم یا عطسه ام میگیره اونم شدید یام دستشویی :D :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم گاهی وقتی سوار ماشین بابام میشم بنا به عادت که صبح سوار سرویس میشم میگم سلام صبح خیر :)) ...حتی اگه شب باشه دیگه خیلی ضایعس..
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم من هر وقت میخوام برم حموم با همه خدافظی میکنم

وقتی هم که بر میگردم به همه سلام میکنم :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نام خدا هستم! :D

اعتراف میکنم از آدمای مدعی بیشتر حالم بهم میخوره٬ تا داعش.
والسلام. ;;)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم سوم راهنمایی جمعه ها از خواب ک پامیشدم صبحونه میخوردم میرفتم کلاس المپیاد
همیشه میگفتم سلام استاد صبح بخیر. استادم جوابمو نمیداد منم توجه نمیکردم.
یکی دوسال بعد فهمیدم کلاسم ساعت دوِ ظهر برگزار می شده :|
 
Back
بالا