اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

تا همین چن وقت پیش فکر می کردم عربستان صعودی یعنی عربستانی که چون جمعیتش از بقیه ی کشور های عرب نشین بیشتره بهش میگن صعودی!!!!!! :-"
 
ﭘﺎﺳﺦ : ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﮕﺎﻩ !

اعتراف ميکنم با اين سن و تا اين سن(!)هنوزم بدون بالش خودم خوابم نميبره!!!!!!
حتي اگه خيلي خسته باشم و ب قول معروف از خستگي بيهوش شم،بعد دو س ساعت بيدار ميشم و ديگه خوابم نميبره!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم وقتی تلویزیون یانگوم می داد ازاون جایی که اسم فیلم جواهری در قصر بود فکر می کردم یه جواهری چیز باارزشی تو قصره که یانگوم قراره پیداش کنه
 
پاسخ : ﭘﺎﺳﺦ : ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﮕﺎﻩ !

به نقل از a.khakpour77 :
اعتراف ميکنم با اين سن و تا اين سن(!)هنوزم بدون بالش خودم خوابم نميبره!!!!!!
حتي اگه خيلي خسته باشم و ب قول معروف از خستگي بيهوش شم،بعد دو س ساعت بيدار ميشم و ديگه خوابم نميبره!!
:D
اعتراف می کنم ایستاده هم خوابم می بره :))

به نقل از namira :
اعتراف می کنم وقتی تلویزیون یانگوم می داد ازاون جایی که اسم فیلم جواهری در قصر بود فکر می کردم یه جواهری چیز باارزشی تو قصره که یانگوم قراره پیداش کنه
باز هم اعتراف می کنم که منم همین فکرو می کردم :))
تا قسمت آخر منتظرِ جواهرش بودم فک کنم :))
در کل فک نمی کردم که کره ای ها هم اینجوری با کلمات بازی کنن :-" هر چند که زحمتشو دوبلورای ایرانی کشیده بودن :-" و منم نمی دونم که ترجمه ی تحت اللفظیش چی میشه :-"
به هر حال بچه بودم :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

یکی از بچه ها ازین پایه های سلفی گرفتن آورده بودن مدرسه، من برای بار اول که دیدم حسابی رفتم در بحرش و نهایتاً تنها ایده م رو گفتم "قفل فرمونه ؟"
بسیار بگریستند و نعره ها زدند . :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم چیپسایی که بابابزرگم از مغازش داده بود تا بدم به دختر دایی هامو و پسر دایی هام همرو در پارک با دختر خالم خوردیم :)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم خیلی طول کشید تا بفهمم توی استخر سونا وجکوزی به کدوم میگن
اونکه آبش سرده میشه سونا یا اونکه آبش گرمه یا اونکه اصن آب نداره!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا چندی پیش فکر میکردم هشدار برای کبری 11 یک فیلم کاملا ایرانیه
تا اینکه فیلمشو دیدم :D
.
.
.
اعتراف میکنم امشب 100بار حرف بزنو نوشتم و پاک کردم...دروغ امشبت بدجور دلمو شکوند
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم که همیشه فکر میکردم(و هنوز هم فکر میکنم البته) که نسترن و نگار[nb]همون نسترنگار[/nb] با هم رو یه تخت میخوابن :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا همین امروز سنکوب رو ، سنگ‎کوب میدونستم/میخوندم. :-"

بعداً نوشت : تازه الان فهمیدم سنکوب هم نیست، سنکوپ‎عه. ((:
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم مامانم میکروبا رو با چشم غیر مسلح میتونه ببینه.
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه ک بودم توجه کنید ک بچه بودم....
ظهرا ک سرویس پیادم میکرد ...حتما حتما باید در خونه ی همسایه پیرمون در میزدم و فرار میکردم.....
تا اینکارو نمیکردم نمیرفتم تو خونه..... :D
اصلا یک کخی بود تو وجودم
 
ﭘﺎﺳﺦ : ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﮕﺎﻩ !

اعتراف ميکنم ي بار منو دوستام قرص ديازپام تو آب حل کردم(ي بسته کامل!)ريختيم تو شربت روز معلم تو مدرسه پخش کرديم!!!
بيشترم ب معلمايي ک اذيتمون کرده بودن داديم!!!
هيچي ديگه...
فقط خداروشکر چيزيشون نشد وگرنه...!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم بچه که بودم یه تولیدی کیف نزدیک خونمون بود به نام بیازی و من همیشه فکر می کردم این تولیدی کیف پیازی بوده که نقطه هاش افتاده .
 
پاسخ : اعترافگاه

+ خوشگلم، سرود بلدی بخونی؟ ؛؛)
- بعععععله. ؛؛) ؛؛)
+ خب بخون ببینم عزیزم. ؛؛)
- امشب شب من نمی‌شه / اگه نیایی سحر نمی‌شه. ؛؛)

لازم به ذکره، این خوشگلم، 5 سالشه. ؛؛)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم تا الان تمام پادکست‌ها و فصلنامه‌ها رو دانلود کردم ولی هیچ‌کدوم رو حوصله نکردم کامل گوش کنم :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

"شمس لنگرودی" رو که از رو اسمش تمام این سالها فکر می کردم معاصر حافظ و خواجوی کرمانیه ، چند وقت پیش اینستاگرام یغما گلرویی تو یه عکس تگش کرده بود :// اونجا فهمیدم 65 سالشه .


و" رسول یونان " رو که ابداً شک نداشتم یه فردی تو دوره ی بقراط و ارسطو هست ،بعد شعری چیزی ازش میگفتن با خودم می گفتم اینا بی پایه س و کتیبه های اون دوره مگه اصلاً قابل خوندنه ؟ چند وقت پیش تو انجمن شعر پارسی! براش تاپیک زده بودن ، فهمیدم اونم 46 سالشه :/
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کن همین الان خواستم یه چیزی بنویسم
گفتم نه من دوتا ی ح.ب م پر شده! :D :D
خاطره ای اعتراف آمی از همین چن لحظه پیش من
 
Back
بالا