اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم همه مردم فارسی صحبت میکنن ینی خارحیا انگلیسی حرف میزنن بعد تو دلشون به فارسی ترجمه میکنن
یا مثلا فکر میکردم ایران اسم یه شهره بعد هی تو اخبارو اینا که میگفت یه بار به مامانم گفتم مامان ما چرا نمیریم ایران؟یه بار بریم ایران
اعتراف میکنم زمانی روزنامه میخرم که ارزششو داشته باشه یعنی یه چیز مفت هم روش باشه ، مثلا امروز ایران خریدم که به مناسبت هفته دولت یه مجله شصت هفتاد صفحه ای رایگان هم روش بود .
اعتراف ميکنم منم مث خيلياي ديگه دقيقه نوديم!!!
يني درين حد ک از اول دبستان تا حالا نشده زودتر از 10 شب مشقامو بنويسم(البت امسال خودمو بءس آدم کنم!!!)!!!
يا تا حالا نشده مثلا تکاليفيو ک دبير امروز داده رو همين امروز انجام بدم!!!
يني ي جوريه ک اگه بگن ي ما ديگه امتحان داري ميذارم روز بيست ونهم شرو ميکنم ب خوندن!!!!!
البته امسال ديگه اينجوري نيستما!!!
اعتراف میکنم بچه که بودم، فکر میکردم نقطه های سیاه توی دیوار یا جاهای مختلف که مثلا اون قسمت سفید کاری دیوار کنده شده، همون دوربین های خداست که توی قیامت فیلممون رو نشون میده """"
اعتراف میکنم:بچه که بودم همیشه فکر میکردم اون نورایی ک تو جاده ها هست(تیرای چراغ برق نه اون شهرک ها و اینا)همیشه فکر میکردم تهرانه! ینی از هر شهری ک رد میشدیم اون نورای دور برام تهران محسوب میشد داداشم داغون تر,هرجا میرفتیم میگفت"اینجا ایرانه؟"
کلا خانوادگی جغرافیامون صفر بوده
اعتراف ميکنم هروخ ميام سمپاديا اول ميرم پروفايلمو چک ميکنم ببينم لايکام چن تا شده و عايا نظر جديدي تو بانگم دارم يا نه!!!
ک البت شايد لايکام بيشتر شده باشه اما متاسفانه:
there is no comment...
مسئولين رسيدگي کنيد لطفا!!!!!
اعتراف ميکنم هنوزم وقتي ميخوام مرغ بخورم با خودم فک ميکنم اين مرغه،مرغ بوده قبلا يا خروسه ک قالب ما کردن!!!
دوباره اعتراف ميکنم از سوسک بيشتر از مارمولک ميترسم!!!
اعتراف میکنم یه بار سوسک رفت تو پاچه شلوارم منم که نمیدونستم سوسکه هی فشار داده بودم کلا له شده بود بعدم خیلی شیک و مجلسی پامو شستم شلوارمو عوض کردم به هیچکسم چیزی نگفتم فقط مامان بزرگم میدونست بعد دوستم اومده میگه اعظم سوسک رفته تو شلوارت؟؟؟؟؟؟؟؟؟ منم ریلکس گفتم اره یه جیغ کشید گفت من اگه جای تو بودم الان بیمارستان بودم
اعتراف میکنم یک بار هندسمو شدم 5.5 از 20
و رفتم خونه در کمال قباهت یک برگه با نمره 19.5 نوشتم و اومدم اعتراض کردم چرا شدم 5.5
اصلا دبیرمون هنگ کرده بودو اینا دوباره تصحیح کرد شدم 18.5 تازه
بعد اصلا هم شک نکرد من برگه رو عوض کردم
این که چیزی نیست تو امتحان هندسه نوبت اول منو عقبیم برگمون جفت هم بود اون شد 20 من 17.5
چرا؟چون دبیرما کلا سخت نمره میده
اعتراف میکنم من قبلا فک میکردم پارک وی تهران یک پارک که شکل Vداره
تا این که یه روز با دوستم مجردی اومده بودیم تهران
به ذهنم رسید بریم پارک وی. بعد آدرس پرسیدن و دردسر فراوان رسیدیم
ولی پارکی نبود از یه مرد سوال کردیم
گفت عزیزم به ابن تقاطع میگن پارک وی
خُب چیزِ فانی نیست حقیقتاً؛ ولی اعتراف میکنم که یه بار گوشیِ داداشم رو جواب دادم و خودم رو دوست دخترش معرفی کردم و کلّی عشوه خرکی اومدم وکاری کردم که دختره باهاش کات کرد. صرفاً چونکه اون روز برنامه ی شهربازی رفتنِ من با دوستام رو بههم زده بود.