• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

اعترافگاه!

پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم بچه که بودم یه تولیدی کیف نزدیک خونمون بود به نام بیازی و من همیشه فکر می کردم این تولیدی کیف پیازی بوده که نقطه هاش افتاده .
 
پاسخ : اعترافگاه

+ خوشگلم، سرود بلدی بخونی؟ ؛؛)
- بعععععله. ؛؛) ؛؛)
+ خب بخون ببینم عزیزم. ؛؛)
- امشب شب من نمی‌شه / اگه نیایی سحر نمی‌شه. ؛؛)

لازم به ذکره، این خوشگلم، 5 سالشه. ؛؛)
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می‌کنم تا الان تمام پادکست‌ها و فصلنامه‌ها رو دانلود کردم ولی هیچ‌کدوم رو حوصله نکردم کامل گوش کنم :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

"شمس لنگرودی" رو که از رو اسمش تمام این سالها فکر می کردم معاصر حافظ و خواجوی کرمانیه ، چند وقت پیش اینستاگرام یغما گلرویی تو یه عکس تگش کرده بود :// اونجا فهمیدم 65 سالشه .


و" رسول یونان " رو که ابداً شک نداشتم یه فردی تو دوره ی بقراط و ارسطو هست ،بعد شعری چیزی ازش میگفتن با خودم می گفتم اینا بی پایه س و کتیبه های اون دوره مگه اصلاً قابل خوندنه ؟ چند وقت پیش تو انجمن شعر پارسی! براش تاپیک زده بودن ، فهمیدم اونم 46 سالشه :/
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کن همین الان خواستم یه چیزی بنویسم
گفتم نه من دوتا ی ح.ب م پر شده! :D :D
خاطره ای اعتراف آمی از همین چن لحظه پیش من
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچّه که بودم وقتی میگفتن یه نفر از فرنگ اومده فک میکردم فرنگ‎م یه شهره مث شهرای دیگه. :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم فکر میکردم همه مردم فارسی صحبت میکنن ینی خارحیا انگلیسی حرف میزنن بعد تو دلشون به فارسی ترجمه میکنن :-"
یا مثلا فکر میکردم ایران اسم یه شهره بعد هی تو اخبارو اینا که میگفت یه بار به مامانم گفتم مامان ما چرا نمیریم ایران؟یه بار بریم ایران :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

بله،تا هفته پیش فک میکردم پائولو کوئیلو زنه :| عکسش رو دیدم ،برازنده هم بود ماشالا :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم زمانی روزنامه میخرم که ارزششو داشته باشه یعنی یه چیز مفت هم روش باشه ، مثلا امروز ایران خریدم که به مناسبت هفته دولت یه مجله شصت هفتاد صفحه ای رایگان هم روش بود .
 
پاسخ : اعترافگاه !

ملّت! اعتراف میکنم که اعترافاتون خیلی یُبسه جدّن :/

#هارهار

#اسپم

تلقین نکن اسپم نیست :-‌’’
 
ﭘﺎﺳﺦ : ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﮕﺎﻩ !

اعتراف ميکنم منم مث خيلياي ديگه دقيقه نوديم!!!
يني درين حد ک از اول دبستان تا حالا نشده زودتر از 10 شب مشقامو بنويسم(البت امسال خودمو بءس آدم کنم!!!)!!!
يا تا حالا نشده مثلا تکاليفيو ک دبير امروز داده رو همين امروز انجام بدم!!!
يني ي جوريه ک اگه بگن ي ما ديگه امتحان داري ميذارم روز بيست ونهم شرو ميکنم ب خوندن!!!!!
البته امسال ديگه اينجوري نيستما!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم، فکر میکردم نقطه های سیاه توی دیوار یا جاهای مختلف که مثلا اون قسمت سفید کاری دیوار کنده شده، همون دوربین های خداست که توی قیامت فیلممون رو نشون میده :-"""""
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم:بچه که بودم همیشه فکر میکردم اون نورایی ک تو جاده ها هست(تیرای چراغ برق نه اون شهرک ها و اینا)همیشه فکر میکردم تهرانه! :Dینی از هر شهری ک رد میشدیم اون نورای دور برام تهران محسوب میشد :))داداشم داغون تر,هرجا میرفتیم میگفت"اینجا ایرانه؟" :))
کلا خانوادگی جغرافیامون صفر بوده :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مى كنم تا حالا حتى يه بار هم نتونستم توى بازى وسطى گل بگيرم!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم تا همین الان فک می کردم "باریون" دختره!! =)) :-"

http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=14222
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از A M I N :
اعتراف می کنم تا همین الان فک می کردم "باریون" دختره!! =)) :-"

http://www.sampadia.com/forum/index.php?action=profile;u=14222
اعتراف میکنم منم الان برام شفاف شازی شد :D
 
ﭘﺎﺳﺦ : ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﮕﺎﻩ !

اعتراف ميکنم هروخ ميام سمپاديا اول ميرم پروفايلمو چک ميکنم ببينم لايکام چن تا شده و عايا نظر جديدي تو بانگم دارم يا نه!!!
ک البت شايد لايکام بيشتر شده باشه اما متاسفانه:
there is no comment...
مسئولين رسيدگي کنيد لطفا!!!!!
 
ﭘﺎﺳﺦ : ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﮕﺎﻩ !

اعتراف ميکنم هنوزم وقتي ميخوام مرغ بخورم با خودم فک ميکنم اين مرغه،مرغ بوده قبلا يا خروسه ک قالب ما کردن!!!
دوباره اعتراف ميکنم از سوسک بيشتر از مارمولک ميترسم!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بعد هیفده سال زندگی به این نتیجه رسیدم که خنثی بودن نسبت به اتفاقات ، بهترین عملکرد برای حفظ آرامشه.
 
Back
بالا