اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بیشتر از دوماه تو کیبورد دنبال این علامته " میگشتم ک باهاش اینو : -" تایپ کنم «اعتراف میکنم ب این اسمایلی عه معتادم این :-" نه ها! این: -"» قشنگ از اول تابستون دنبالش میگشتم یکی دو روز پیش فهمیدم وقتی زبان کیبورد انگلیسیه این علامته رو میاره. فک میکردم کلا اینو نداره : -"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که یه روز مهمون داشتیم :D

بعدش وقتی آبـــا از آسیاب افتاد من رفتم تو آشپزخونه :D >)

دیدم یه شیشه آبلیمو اونجا هست که تقریبا به اندازه یه لیوان متوسط آبلیمو توشه

برداشتمش یه خورده ــشو هوایی خوردم (دوستان با این روش آشنایی دارن دیگه؟ :دی)

بقیش هم ریختم تو لیوان و... :P :-"

بعد از گذشت حدودا 36 ساعت :دی مامانم می خواست بره آبلیمو بیاره... :-"

بعد دید شیشه خالیه این جوری شد :o :-w :|

منم در ظاهر این جوری بودم :-$ :|

ولی در واقع :)) :-"

اعتراف می کنم مامانم خیال می کنه آبلیمو ها ریخته :D >)

منم تا الان بروز ندادم قضیه رو

:-"
 
ﭘﺎﺳﺦ : ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﮕﺎﻩ !

اعتراف ميکنم تا سه ساعت پيش ميترسيدم خودم تاپيک بزنم!!
اعتراف ميکنم سه ساعت پيش اولين و دومين تاپيکمو زدم!!
اعتراف ميکنم ازون موقه تا حالا بيشتر از ده بار چکشون کردم ببينم کسي پست داده يا نه!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعترافرمیکنم که بچه بودم خواهرم منو اذیت نمیکرد که گریه کنم
خودم از قصد گریه میکردم که مادر دعواش کنه :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

>)
اعتراف می‌کنم...!
دوبار ماشین معاون پرورشی راهنمایی‌مونو پنچر کردم :|
خدا خودش ببخشه.... :دی
دمش گرم با اینکه فهمید کاری نکرد
فک کنم چون مدرک نداشت :P
البته اینم اعتراف می‌کنم که فقط من این‌کارو نکردم =)) :دی
 
پاسخ : اعترافگاه !

فینگلیش ننویسید!
+اعتراف میکنم جدی اعترافاتتون یجورین :| مثلا اون اولی اینا خوب بود ولی اینکه یساعت دیگه میخواید برید مهمونی و نمیدونید لباس چی بپوشید زیاد جالب نیست! اعترافای 100 صفحه قبل باحالترن! کمی خلاقیت مثلا!

مدیر این بالایی اعترافه حذفش نکن :> ممنون عزیزم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم شیشم بودم یکی از هم کلاسی هام خیلی باحال بود خیلی هم قرتی!البته همه بهش جلوش می گفتن می گفت می دونم!زنگ ریاضی با معلممون خیلی راحت بودیم مخصوصا همین هم کلاسیم.این بنده خدا داشت با معلم حرف می زد و داشت می خندید منم که جلو نشسته بودم ناگهان پاییم را در مقابلش قرار دادم!
می دونی یعنی چی؟؟؟
یهو دیدیم یکی تو هوا داره جیغ می زنه عین آپولو11 کف کلاس فرود اومد !البته بگما کلیپس دو متریش نجاتش داد!باور کنید کلیپس خیلی گنده بود!
وقتی هم فرود اومد داشت یه سره می خندید!روانی!
البته هنوز هیچکی نمی دونه من این کارو کردم!دیگه بین خودمون بمونه :)
 
  • لایک
امتیازات: 7T
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از قصد گوشیمو شارژ نمیکنم که گوشیه مامانمو بردارم.
بعد به مامانم میگم شارژرم خرابه.
 
ﭘﺎﺳﺦ : ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﮕﺎﻩ !

اعتراف ميکنم تا حالا خيلي شده ک کلمه هايي ک شبيه همن رو اشتباه بگيرم يا قاطي کنم!!!!!
ب مثالاي زير توجه کنيد بيشتر درک ميکنيد:
الگوريتم و لگاريتم!
سوريه و روسيه!
ماسوله و سومالي!
فرانک و فرانک(Frank and Faranak)!
آتشفشان و آتشنشان!
بازي بيليارد و واحد پول(ميليون و...)!
باکو و کوبا!
و...
آري اين است اعجاز تيزهوش بودن!!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

من ی سوسک از رو زمین پیدا کردم
ریختم تو چایی مدیرمون :D
خیلیییی حال داد چون متنفرم من ازشش
قیاافه ش وختی داش میخورد =)) =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم یه بار یکی از فامیلامون اومده بود خونمون بعد بنده خدا به جای کشک،کل لیوان سس و ریخت رو آش رشته ش.. :))
ینی قیافش وقت خوردن لقمه اول غذا هیچ وقت از ذهنم نمیره... =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

پست بالایی رو خوندم یاد یه چیزی افتادم.
اعتراف میکنم یه بار ابتدایی یکی از دوتام گچ تخته رو بهم داد و گفت این کشکه ، برا تو آوردم . منم خوردم :D
#ساده
#بچه
#هویج
 
آخرین ویرایش:
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم حاضرم به جای همبرگر و پیتزا و غیره و غیره سیب زمینی سرخ کرده بخورم......... :D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که بلد نیستم پستارو لایک کنم.... :(
حالا ناموسا یکی یادم بده!!!!

اعتراف میکنم اگه شبا چراغی روشن نباشه خوابم نمیبره..... :( :(
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی هنوز عده ای (عملا منقرض شده پنداشته میشن :)) ) رو میبینم که از یاهو مسنجر استفاده میکنن
یاد این فیلم های سیاه و سفید تو تلویزیون کوچولو قدیمیا میوفتم :-"
این افراد تعصب و وفاداریشون به درجه اخلاص رسیده :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم از بچگیم دختر ب شدت لوسُّ و نُنُری بودم وتا همین راهنماییم بودم

یهترشدم ولی اثراتش هس هنو :-s :-s :-s
 
پاسخ : اعترافگاه !

بابام خیلی جوراب داشت ، خیلی :-"، منم دیدم زیادن ، تعداد کثیری شون بردم ، طرفای بازار ، جاش اسپرت زنونه گرفتم :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم من خیلی دم دمی مزاج ام ، خیلی بی هویت ام ، خیلی الکی ام طوری که دوستای راهنمایی م وقتی تو دبیرستان دیدنم میگفتن چقدر عوض شدی طوری که دیگه اصلاً آدم قبلی نیستی؛ بعله من آدمیم که وقتی وارد محیط /شهر جدید میشم میگردم یک نفرو پیدا میکنم وکاملاً شبیه ش میشم ؛ من حتی وقتی کنار یک نفرهم میشینم ودوستش دارم دستخطم شبیه ش میشه ناخودآگاه ؛ تابستون هم که با خانواده دوستمون مسافرت بودیم ومن ازدخترشون خوشم میومد تموم تابستون اخلاقای اون رو داشتم .

اعتراف میکنم با شال ومانتوی قرمز رفتم دانشگاه ثبت نام کنم :)) .


اعتراف میکنم تست اچ بی اس آنتی ژن رو اچ بی اس ایج خوندم وموقع توضیح دادن درمورد آزمایش ها هم ( B-) ) بودم ولی بعدش که یارو گفتاچ بی اس ایج چیه ؟وبعد براش نوشتمش گفت منظورت اچ بی اس آنتی ژن ـه ؟ آب شدم :D .
 
Back
بالا