اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
اعتراف میکنم دیروز ناهار خوردم :|
این اعترافا چیه ؟! :| بخدا یه بار دیگه ببینم ازین حرفای معمولی اعتراف درمیارد همه پستاتونو حذف میکنم
اینجا کلی ابهت داره برا خودش :-"
 
اعتراف ميكنم ٥ سالم كه بود بابام برام يه اردك خريده بود بعد شده بود همدمم، همه جا باهام بود همه جا((:
(عكسم باهاش دارم)
بعد يه روز نميدونم چي ميشه داشتم باهاش بازي ميكردم پام ميره روش): ميميره
هنوزم كه هنوزه نتونستم فراموشش كنم ):
گناه داشت اخه
 
اعتراف میکنم چون غدم خوشم نمی یاد کسی ترکم کنه همین که حس میکنم قراره تنهام بزارن پیش دستی میکنم با یه نگاه سردی میگم من تنهایی راحت ترم اگه می خوای بری برو در حالی که توی دلم دارم التماس میکنم خدایا نره بمونه خدایا نزار بره خدایا خودت نگهش دار
 
اعتراف میکنم تا همین پارسال فکر میکردم موقع زایمان(طبیعی)، شیکم مادر باز میشه، بچه میاد بیرون و دوباره بسته میشهX_X
 
اعتراف میکنم امکان نداره تو یه مکالمه با دوستان ده تا سوتیه منحرفانه ازشون نفهممو باهم بش نخندیم
 
اعتراف می‌کنم روزمرگی سخت‌تر از چیزیه ک قبلاً فکر می‌کردم...
 
اعتراف میکنم فیلما ، آهنگا یا داستانایی که اطرافیانم باهاشون احساساتی میشن یا حتی گریه میکنن ، روی من به معنای کلمه هیچ تاثیری نداره
اعتراف میکنم هیچوقت از گریه ی کسی گریم نگرفته
اعتراف میکنم تا حالا جز برای شکست و نرسیدن به قله گریه نکردم
 
اعتراف میکنم @Aliovski رو علی ویسکی میخونم.
به تازگی فهمیدم @پهلوی پسره
همینطور @MTHR رو تا هفته پیش مطهره میخوندم


از خود بسی ناامیدم

+فعلا اینا یادمه;)
 
اعتراف میکنم وقتی یه ادم جدید میبینم اولین چیزی که میخوام بفهمم اینه که انیمه میبینه یا نه
 
اعتراف میکنم تا پارسال اوراق بهادار رو
"اوراق بهادُر" میشنیدم مشکلیم باهاش نداشتم و هیچوقتم از کسی نپرسیدم که چرا واقعا X_X:D
 
اعتراف می‌کنم شدیداً ب همه‌ی اونایی ک رفتن کنسرت کیهان کلهر یا از نزدیک دیدنش حسودیم میشه...:((
مخصوصاً @maleck :)
 
عاقا اعتراف میکنم که وقتی سرعت نت ضعیفه بعد مثلا یه سایتی بالا نمیاد من هی دست میکشم رو صفحه گوشی هی دستمو بالا و پایین میکشم چون حس میکنم اینطوری زودتر سایته باز میشه:)):D
 
اعتراف میکنم دیشب به اون دختری که استاد بغلش کرد و باهاش شوخی میکرد و میخندوندش مثه سگ حسودیم شد.
 
اعتراف میکنم به شدت با دوش آب «جوش» حال میکنم
نه گرم،جوش؛حتی تو تابستون
 
اعتراف میکنم تو این سه ماه تابستون هر روز میخواستم از فردا درس بخونم ولی....
 
Back
بالا