اعتراف می کنم یه بار که هم اتاقیم مشغول لپ تاپش بود و منم کنارش رو تخت نشسته بودم، آهنگ صنمای نامجو رو بردم رو اون جاش که عررربده می زنه:صنمااااااا بعد نگه داشتم صداشو حداکثر کردم و درِ گوش هم اتاقیم پخشش کردم
آخ آخ آخ آخ
اعتراف میکنم پارسال تابستان خونه خالم روضه بود زنا جوگیر شده بودن .منم رفتم تو کولرشون گلاب ریختم .وقتی
بوی گلاب پیچید تو خونه فکر کردن امام زمان اومده .خونه رفت تو هوا
اعتراف میکنم که هنوز بعد ۱۸ سال ایمیل ندارم
و ایمیلی که به سمپادیا دادم مال دخترخالمه:\\\
اصن خود گوگل میخواد اکانت افتخاری بهم بده حداقل ایمیل ندیده از دنیا نرم! :\\\
بزارین براتون اعترافی کنم بسی خنده دار
عاقا ما سه سال پیش سرویس مدرسمون اومد خواب افتاده بودیم از اونجایی که ادم بی نظمی هستم شلوار مدرسه ام معلوم نبود کجا هست بابا هم هی غر که زود باش رفت من نمیبرمتااا هیچی منم رفتم تو کمد مامان تو تاریکی فک کردم این همون شلوار سرمه ای خودمهه دیگه هیچی پوشیدم تو سرویس فهیدم ای داد بیداد این چرا این همه گشاده نگاه کردم دیدم اااا مشکیه که هیچی تا در مدرسه همینجوری شلوارمو با دست گرفته بودم تصور کنید دیگه رفتم تو مدرسه سنجاقای تابلو ها کندم شاید بشه کاری کرد دیدم نمیشه رفتم به خدمتکاره گفتم سوزن دارید با نخ گفت وااا ساعت ۶صبح سوزن میخوای چ کنی ؟گفتم حالا بده داد رفتم ت اتاق مشاوره دوختم حالا بلندم بود ت حد امکان کشیدم بالا حالا فاق شلوار هم کوناه بود
بچه ها لطفااا! اینجا محلی برای خلاقیت و اعتراف های جذاب و خنده داره ... (حالا لزوما خیلی هم خنده دار نبود نبود! ولی آخه "اعتراف می کنم با مامانم قهر کردم" هم دیگه نفرستید لطفا!)
باتشکرات فراوان