اعترافگاه!

ارسال‌ها
57
امتیاز
478
نام مرکز سمپاد
شهید اژه‌ای 2
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
عمران
اعتراف میکنم که گاهی، فقط گاهی، ته دلم آرزو میکنم حق با من بوده باشه و طرف مقابلم متوجه بشه اشتباه کرده و حرف من درست بوده. یعنی بر خلاف اکثر مواقع که دوست دارم انتخاب آدما به نفعشون تموم بشه، لحظاتی با خودم میگم کاش زمین بخوره تا بفهمه من بهتر میفهمم... امان از خودپسندی:-l
 

Noo$hin

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
351
امتیاز
2,464
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
تلگرام
اینستاگرام
اعتراف میکنم اولین بار که اومدم سایت فکر میکردم پ خ همون پخخخخ ایه که میخوای یکیو بترسونی میگی!!!
بعد با خودم میگفتم چقدر دیوونه اینجاس!!!!! اخه به یکی پیام بدی پخخخخخ که نمیترسه طرف...
 

ehsan2562

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
651
امتیاز
2,397
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی 1
شهر
تبریز/قم
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
دانشگاه اصفهان
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
اعتراف میکنم که تقریبا تمام دعواهایی که دیدم خودم راه انداختم و خوشم میومد از دعوا راه انداختن
اعتراف میکنم بچه حسودی بودم
اعتراف میکنم همیشه با دوستام سر بازی کردن وحرف زدن و فکر کردن دعوا میکردم اونا میگفتن بیا گیم نت من میگفتم بریم کافه راجب مثلا مارکسیسم نوین حرف بزنیم (کلا بچه مزخرفی هستم و خدا به خانوادم صبر بده که همچین فرزندی دارن)
 
آخرین ویرایش:

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
اعتراف می‌کنم ب تمام کسایی ک رابطه‌ی خوب و صمیمانه‌ای با والدینشون، مخصوصاً پدراشون دارن، حسودیم میشه:(
 

Otaku.ir

کاربر فعال
ارسال‌ها
30
امتیاز
99
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
آمل
سال فارغ التحصیلی
1402
1_اعتراف میکنم که از سه چهار سالگی خوندن نوشتن یادگرفتم و اولین جمله ای که نوشتم"علی غاز است"بود کاملا هم بی معنی.(ps:اسم بابام علیِ)
2_تا ششم-هفتم هیچ دوست همسن یا حداقل 5-6 سال بزرگتر از خودم نداشتم و کلا با بچه ها بُر نمیخوردم.
3_اعتراف میکنم که کلا 1-2ساله خونه خودم نخوابیدم و خونه مادر بزرگم می خوابم ولی در طول روز به خونه خودمونم سر میزنم.(اصلا تو کار قهر و اینچیزا نیستم سوء تفاهم نشه.)
4_اولین باری که خودم تنهایی کیک درست کردم(بدون هیچ کمکی(خیلی بچه بودم تقریبا))مامانم اعتراف کرد که حسودیش شد چون کیکای مامانم زیاد پف نمی کرد ولی مال من خیلی پف کرده بود.(از اون به بعد مامانم کلا زیاد کیک درست نمیکرد و به من میگفت درست کنم.
5_تا هفت ساله گیم که پدربزرگ پدریم فوت شد کلا همه جا همراه پدربزرگم بودم و هر وقت از شبانه روز که گریم میگرفت یا لج میکردم با بابابزرگم تنها میرفتیم با ماشین دور میزدیم.(پدربزرگ پدریم تو 7سالگیم و پدر بزرگ مادریم تو 8 سالگیم فوت کردن)
6_الان که خاطرات پدربزرگمو نوشتم داره گریم میگیره نمی دونم چرا.(:
 

AMIR8181

مسافر قطار سرنوشت
ارسال‌ها
374
امتیاز
4,861
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 2
شهر
اراک
سال فارغ التحصیلی
1400
اعتراف میکنم وقتی کلاس اول و دوم بودم با رفیقام بین بچه ها شایعه کردیم کلاسمون جن داره
بعد از یه مدت انقد بچه ها جدی گرفتن قضیه رو که خودمم باورم شده بود جرئت نمیکردم تنها برم تو کلاس:)
 

Fa.b

کاربر فعال
ارسال‌ها
46
امتیاز
268
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
دزفول،سنندج
سال فارغ التحصیلی
1400
منم اعتراف می کنم هر وقت از اینجور سریالا مثل جومونگ و... می دیدم یکی از سیخا رو بر می داشتم مثل شمشیر و ادا در میاوردم.
 

Noo$hin

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
351
امتیاز
2,464
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
تلگرام
اینستاگرام
اعتراف میکنم قبلنا از خونه ی عموم یک عدد پوشک برای عروسکم دزدیدم...
خواهرم هم بهم کمک کرد...
 

MAHDI.....

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
145
امتیاز
916
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1398
مدال المپیاد
والا رفتیم ولی دریغ از برگزیده شدن.......
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
اقتصاد
اعتراف میکنم هی میخوام چیز میز بفرستم تو سایت تا ستاره های آبیم کامل بشه......:|:T53:T53
 

_SAEED

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
224
امتیاز
2,722
نام مرکز سمپاد
دکتر شهریاری
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
دو تا نقره
اعتراف میکنم میترسم تو پروف بعضی از کاربرا بانگ ارسال کنم
 

Fa.b

کاربر فعال
ارسال‌ها
46
امتیاز
268
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
دزفول،سنندج
سال فارغ التحصیلی
1400
اعتراف می کنم همه عمر اونی که لیوان و چیزا رو میشکست من بودم ولی چون بزرگه بودم چندان صداش در نمیومد و معمولا خواهر کوچیکرم قربانی میشد.
خدایا خودت ما رو آدم کن!:))
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
اعتراف میکنم از دوست داشتن بعضی از آدمای گذشتم، پشیمونم...
حیف عمرم ک پای بعضیا تلف شد...
واقعاً ارزششو نداشتن...
از اونورم اعتراف میکنم پشیمونم ک چرا ب بعضی از اونایی ک ارزش دوست داشته شدن داشتن و منم دوستشون داشتم، نگفتم ک چقدر دوستشون دارم:|
 

امیرحسین

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,075
امتیاز
16,447
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بوشهر
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
خواجه نصیر
رشته دانشگاه
مهندسی برق
اعتراف می‌کنم بچه که بودم وقتی 3/4 شیشه نوشابه رو می‌خوردم می‌رفتم آب خنک توش می‌ریختم که دوباره پر بشه.
(بر این عقیده بودم اینطوری نوشابه بیشتری می‌خورم.)
 

coronel

کاربر جدید
ارسال‌ها
3
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1343
اعتراف می کنم هنوز نمی تونم میوه پوست بکنم و چند دقیقه پیش نزدیک بود به خاطر این موضوع آبروم بره
 

Samin00

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
105
امتیاز
1,968
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
سال فارغ التحصیلی
1400
اعتراف میکنم تا دو، سه سال پیش بلد نبودم بند کفشامو ببندم و به بهونه اینکه کمرم درد میکنه و نمیتونم خم بشم میدادم @***Paradise واسم ببنده :)):))
 

زار

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
468
امتیاز
5,176
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
0
اعتراف میکنم تو خیابونا و کوچه های خلوت عادت دارم ی تیکه سنگ یا پلاستیک ی چیزی مثل بستنی لیوانی ها رو از ی جایی تا ی جایی با پام ببرم "-:
تازه اگه مسیر برگشت هم همون‌جا مونده بود ، بازم همون مسیر رو با پام شوتش میکنم تا همون محل قبلی برسم "-:
اعتراف میکنم هنوزم خیلی‌وقتا تو خیابون ک راه میرم پامو رو خطای بین کاشی‌ها نمیذارم ک گیم اور نشم:|:))
 
بالا