اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
اعتراف میکنم تمام این حجابی ک دارم فقط ب خاطر خانوادمه وگرنه هر کسی ک پاش ب حریم خونم وارد بشه محرمه

اعتقادات مزخرف :/
 
عاقا این اعتراف خیلی تلخیه ولی میگم چون یه نفر فهمیده و اگ نگم‌اون میگه
من ماه های سالو ب ترتیب بلد نیستم
و هرکی ی ماه میگه از تو تقویم نگاه میکنم
یا ازش میپرسم یعنی برج چنده بعد با توجه ب بهمن ک بلدم حساب میکنم
فقد میدونم بهمن ۱۱ بعدشم اسفنده
همین....
 
اعتراف میکنم که تمام هندزفری ها رو خودم خراب میکردم و الکی میگفتم ببین چیکار کردین خراب شده تا قبلش درست بوده|:
 
یه بار رفته بودم خیابون یه پیراهن مردونه تن یه مانکن دیدم خیلی
خوشگل بود دست زدم ببینم جنسش چیه یه دفعه مانکنه تکون خورد
.مانکن نبود که یه پسره جلو مغازه وایساده بود!!!
 
اعتراف میکنم که بیشتر اوقات از بقیه ناراحت میشم اما بهشون میگم ازشون ناراحت نیستم چون اگر ادامه بدن ازشون بدتر ناراحت میشم و تصویرشون تو ذهنم خراب تر میشه/:
 
اعتراف میکنم بچگیام فکر میکردم همه ی ساعتای دنیا(دیواری!) با سیم به هم وصلن...سیماشونم زیر زمینه که دست و پا گیر نباشه...:-":-?
 
بعد از اعتراف ب نخوردن ته چین؛به دوتا اعتراف بزرگتر زندگیم+1 رسیدم:|

1-من هفته ی پیش فهمیدم مهستی و هایده با هم خواهر بودن
2-من نمیتونم پژو پارس و 405 و آردی و روا رو از هم تشخیص بدم
3-هفته ی پیش ک داشتم ماکارونی رو گرم میکردم،70 درصد ته دیگ رو خودم برداشتم و یواشکی خوردم(خدایا منو ببخش)
بای.
 
اعتراف میکنم بجز سمپادیا هیچ شبکه اجتماعی دیگه ایو چک نمیکنم
از تله، واتس، اینستا، توییت، انواع و اقسام چت‌روم و هرگونه فضای اینچنینی کشیدم بیرون
 
اعتراف میکنم هشتاد درصد "نه خیلی ممنون دیگه نمیتونم"هام درواقع "وای چقد خوشمزس اگه دوبشقاب‌پر دیگه‌م بکشه میخورم"هستن،ولی بخاطر اضافه وزن،فکر مردم و راه تنفسم حیا میکنم :))
 
اعتراف میکنم از وقتی که به خاطر کرونا نرفتم مدرسه جمعا چهار بارم عین آدم درس نخوندم که احتمالا اون دفه هایی هم که خوندم به خاطر امتحانایی بوده که واقعا نمیشده توشون تقلب کرد و الان باید پاشم برم مدرسه امتحان بدم از درسایی که حتی اندازه سر سوزن هم ازشون یادم نیس باید چیکار کنم خدا؟؟؟؟؟
 
اعتراف میکنم هنوزم بعضی اوقات با تلفن عمومی زنگ میزنم خونه های ملت و میگم الو سلام منزل اقای پفک نمکی؟
 
اعتراف میکنم که بچه بودم برای اردو رضایتنامه رو یادم رف بدم مامان یا بابام امضا کنه، روز بعدش که داشتن جمع میکردن رفتم تو دستشویی خودم امضاشونو جعل کردم:|
یبارم امتحانم رو گند زدم گفتن بدین مامانتون امضا کنه، منم خودم امضا کردم ( کلا تو کار جعل امضا بودم الان استعدادمو از دست دادم امضا خودمم نمیتونم درست بکشم)
یبار قرار بود امتحان رو کنسل کنیم بچه ها گفتن نخونید ما هم نخوندیم دبیر که اومد همونا گفتن ما خوندیم توروخدا امتحان بگیرید ما:0_0:-??
جواب که اومد با استرس نگاه کردم دیدم از 10 شدم 3 چنان جیغی زدم فکر کردن 10 شدم (آخه گفتن 0/25 هم داشتیم)
خدایی نخونده بودم فکر کنین کشور گلف استریم=))
سال بعدش تو خونه تکونی یهو برگه امتحانیم هویدا شد X_Xبه سرعت نور برداشتمش پاره پاره کردمش انداختمش تو وایتکس/m\
 
اعتراف میکنم دارم پسر لاشی ای میشم..
همچنین اعتراف میکنم اولاش سخت بود الان داره خیلیم خوش میگذره
____
من فک میکردم اعترافاتون هولناک تر باشه نه اینکه جیش میکردین تو خودتون !
 
Back
بالا