اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
اعتراف میکنم که از بین این تعداد اعضای سایت حتی یه نفرو نمیشناسم :|
و برا سواله که شماها چطوری اینقدر خوب و دقیق همو میشناسین ، حتی کسایی که خیلی از هم دورن
 
اعتراف میکنم که کلاس 4 ام بودم. اونموقع یه لقبی داشتیم به اسم "مبصر درب" مدرسه که نباید میزاشت بچه ها تو زنگ تفریح برن تو کلاسا :| (آخه یکی نبود بگه چه مریضی ایه ؟؟؟؟)
خلاصه بعد عمری شانس به من رو کرد و "مبصر درب" شدم. همون زنگ تفریح اول با یکی از بچه ها دعوا شد و من شیشه همون دری رو که باید مراقبش میبودم شیکیوندم !!! =))
خدا میدونه در اون لحظه چه استرسی بهم وارد شد. بعد الکی یه تیکه از شیشه شیکسته رو برداشتم رو دستم یه خط کوچولو انداختم که ناظم اومد ببینه و مثلا یه کاری بکنه و بیخیال بشه. ( از همون روز اول معلوم بود سمپادی میشم :D)
آخرش هم هیچی نشد و مامان بابا هم خبر دار نشدن. البته منم بعد از 3 سال بهشون گفتم و واکنششون دیدنی بود !
 
اعتراف می کنم
جنسیت نصف کاربرای اینجا رو اشتباه حدس زده بودم
و حتی نمی رفتم فیلد جنسیتشونو ببینم
:-"
 
با یکی حرف می زدم اسمش shahin بود
منم کلی چرت و پرت می نوشتم
تهش گفتم خب دیگه شهین جون کاری نداری بوس بوس و از این قبیل کارها :-"
یهو گفت نه کاری ندارم برو ولی من شاهین هستم
میگم چقدر راحت حرف میزنی فکر می کردی دخترم؟؟؟ :))
من::oops:
وی: =))

خب فارسی چه مشکلی داره؟
 
اعتراف میکنم هروقت خودکار یا روانویس جدیدی میخریدم انگیزه ام برای نوشتن مشقام بیشتر میشد:-"
 
اعترف ميكنم تا مدتها خيال ميكردم ادمين دو يكى به غير از مطهريه!
بعدها كه فهميدم شوكه شدم!
 
اعتراف میکنم هنوز نمیدونم پ.خ چیه )): کسی میدونه لطفاً بگه
(پ.ن: اولین هفته هایی هست که اینجا فعالیت میکنم و خیلی سر نمی‌زنم به سایت جهت اندکی Information)
 
اعتراف ميكنم كه سالها از منگنه به جاى تفنگ استفاده ميكردم و اصلا كاربرد اصليشو همين تفنگ بودن ميدونستم!
بالاخره،دوران جاهليت طفوليته ديگه :D
 
اعتراف میکنم تا چند لحظه پیش فکر میکردم مَنوط، مُنَوَّط خونده میشه :-"

تا مدتها خيال ميكردم ادمين دو يكى به غير از مطهريه!
و اعتراف میکنم تا این لحظه منم فکر میکردم دونفر متفاوتن :-"
 
اعتراف میکنم تا مدتی از @a.khakpour77 می‌ترسیدم آخه تذکر میداد می‌ترسیدم بن م کنه روزای اول ، بعد دیدم خیلی عشقه تازه مرکز سمپاد ما هم بوده
 
اعتراف میکنم همه رو تصور میکنم... :-"
اگه دوستام باشن که همیشه تصورشون میکنم الان تو چه حالتین و قیافشون چه جوریه...
کابرای اینجا رم همه رو تصور میکنم... همه رو :)) :))
و معمولا تصوراتم بسی داغونه چون یه بار خورده تو ذوقم... :D
 
اعتراف میکنم همه رو تصور میکنم... :-"

جاداره منم اعتراف کنم خیلیاتونو وقتی ح.ب میزارید تصور میکنم
لباس
مو
صدا
چیزی که بش فکر میکنید
دکوراسیون جایی که توش هستید
حتی ماه تولداتون(البته این کم پیش میاد)
:-" آیا این یک بیماری محسوب میشه؟
کاش بعد امتحانا اون تاپیک "بچه های سایت رو بکشید" رو دوباره راه بندازید دلم میخواد نقاشیتونو بکشم:D
 
اعتراف میکنم :هیچ وقت نمیرم دنبال تاپیک بگردم و سرچ کنم ؛همیشه هر چی اون بالا بود و نگاه میکنم، خودم و وفق میدم پست میذارم
(حالا بعضی وقتا هم نه )
 
اعتراف میکنم وقتی یوسی مس میرفتم ترم higher(تلفظش میشه هایر) رو هایقر تلفظ میکردم. جلوی مدیر موسسه گفتم: ما کی میریم ترم هایقر؟

ینی داشتن سرامیکا رو با دندون میکندن از خنده
 
وقتی تازه خوندن یاد گرفته بودم چندتا کلمات رو با اینکه شنیده بودم و معنی شو هم میدونستم ولی نمیتونستم درست بخونم و نمیفهمیدم چیه.
مثل کلمه مسن :)) :D
 
اعتراف میکنم تابحال gta بازی نکردم
و کلا اعتراف میکنم جز فوتبال و نید فور اسپید بازی دیگه ای انجام ندادم (((:
 
Back
بالا