چه همه اعتراف میکنن
اعتراف میکنم که اگه اون حرکت به شدت کثیفو دوباره تکرار نمیکردم امتحانای پایانی هم کامل داخل گوگلمیت بود و همه افتاده بودیم از پاچهخوارای مدرسه ما اینجا نباشن صلوات
و دوباره اعتراف میکنم الان که داخل واته بازم نمیخونم
اعتراف میکنم یه بار روم نشد با صدای خودم از دوستم سوال بپرسم زنگ زدم صدامو عوض کردم گفتم دختر دایی مینام و سوالمو پرسیدم در ذهن کوچکم صدای اون یکم از من بچگونه تر باید میشد
اعتراف می کنم خیلی دوست داشتم به یه نفر یه روزی بگم ملکه ذهنم باش!
ولی حس می کنم این جمله نمیشه حتی به یه پسر هم یه روزی بگم و یه حالیِ.
و برای اینکه جملم دفن نشه اینجا نوشتم.
استفاده کنین ازش
میگن سه نفر هستن انقدر فریاد می کنند که همه را باخبر کنند ؛کسی در حال سوختن ، عاشقان و شاعرانی که شعر جدیدشان چه زیبا چه زشت انقدر در گوش عالم میخواند تا همگان از برشوندیا کَر شوند
اعتراف میکنم من الان در یک پوزیشن غیر ممکن، در حالی که سرم روی زمینه و از تخت آویزونه پاهام رو روی تخت انداختم روی هم و بالش رو گرفتم بینشون دارم اعتراف میکنم:)